English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (5 milliseconds)
English Persian
framing systems سیستمهای قابدار
Other Matches
framing قاب بندی
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
timber framing استخوانبندی چوبی
space framing قالب بندی فضائی
framing error خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید
framing control پیچ تنظیم تصویر
beam column framing ساختمان با قابهای متشکل ازتیر و ستون
systems اسلوب
systems اصول وجود
systems نظم ترتیب
systems طرز روش
systems رشته دستگاه
systems سلسله
systems هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
systems سازگان
systems مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
systems نظام
systems نظم منظومه
systems قاعده رویه
systems طرز اسلوب
systems جهاز
systems دستگاه
systems سلسله رشته
systems سیستم
systems طریقه
systems همستاد روش
systems همست
systems مجموعه سازمان
systems منظومه
systems ترتیب
systems روش اصول
systems نظام سیستم
systems تشکیلات
systems سازمان
systems console میزفرمان سیستم ها
systems console پیشانه سیستم ها
systems approach رویکرد نظام نگر
systems analyzer تحلیل گر سیستم
systems analysis تحلیل سیستم ها
systems analysis 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
systems analysis برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
systems analysis ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
systems analysis سیستمی که نرم افزار سیستم می نویسد
systems disk دیسک سیستم ها
systems engineer مهندس سیستم
systems programming برنامه نویسی سیستم
systems programmer برنامه نویس سیستم
systems programer برنامه نویس سیستم
systems program برنامه سیستم
systems progarmmer برنامه نویس سیستم ها
systems manual کتاب راهنمای سیستم
systems library کتابخانه سیستم ها
systems house خانه سیستم ها
systems flowchart روندنمای سیستم
Monetary systems. سیستم های پولی ( مالی )
systems analysis شخصی که بررسیهای سیستم را انجام میدهد
systems analysis نظام شناسی
nervous systems دستگاه پی
embedded systems سیستمهای تعبیه شده
nervous systems سلسله عصب
bifurcated systems سیستمهای دو چنگاله
pos systems فروشگاههای زنجیرهای وسوپرمارکتها که اخیرا " ازسیستمهای POS استفاده می کنند
operating systems سیستم عامل
systems analyst تحلیلگر سیستم
systems analyst تحلیل گر سیستم
systems software نرم افزار سیستم
systems analysis تحلیل سیستم
nervous systems دستگاه عصبی
association in information systems professionals
man machine systems نظامهای انسانی- ماشینی
public address systems دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
association in information systems انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
systems network architecture معماری شبکه سیستم ها
systems application architecture معماری کاربردی سیستم ها
information processing systems نظامهای خبرپردازی
computerised ordering systems سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
certified systems professionals CSP
systems network architecture روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
small computer systems interface واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
a comparison of the tax systems in Italy and Spain مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com