Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
free exchange rates
نرخهای ارز ازاد
Other Matches
exchange rates
نرخ مبادله
exchange rates
مظنهء ارز
exchange rates
نرخ ارز
exchange rates
نرخ مبادلهای
exchange rates
نرخ مبادله ارز
exchange rates
نرخ تسعیر ارز
exchange rates
نرخ تبدیل ارز
rates
نسبت
rates
درجه
rates
مشمول مالیات کردن ارزیابی کردن
rates
اندازه نسبت
rates
قرار
rates
پایه
rates
تندی سرعت عوارض
rates
بها
rates
سرعت حرکت
rates
اهنگ حرکت
rates
درچند
rates
درصد
rates
درجه بندی کردن
rates
سرعت کار
rates
میزان مهارت شدت تغییرات
rates
شمردن
rates
نرخ
rates
سرعت
rates
روش طرز
rates
منوال
rates
میزان
rates
سرعت ارزیابی کردن
rates
نرخ بستن بر بها گذاشتن بر
rates
بر اوردکردن
rates
نواخت
rates
اهنگ
rates
ارزیابی کردن
rates
سنجیدن
rates
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rates
حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rates
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rates
مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه
rates
تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
base rates
اهنگ پایه
base rates
ارزش اولیه
Do you have any special rates?
آیا نرخهای ارزانتر دارید؟
base rates
نرخ پایه
base rates
تعرفه مبنا
fixing rates
نرخ بندی
floating rates
نرخهای بارهای دریایی
base rates
نرخ مبنا
water rates
پولمصرفآب
birth rates
نرخ افزایش ولادت
birth rates
اهنگ زاد و ولد
railway rates
تعرفه یا کرایههای راه اهن
birth rates
نرخ زاد و ولد
rates and taxes
عوارض ومالیات
birth rates
ضریب افزایش جمعیت
general cargo rates
نرخهای حمل کالاهای متفرقه
A single town and two different rates!.
<proverb>
یک شهر و دو نرخ؟!.
Participation rates are low compared to international standards.
میزان مشارکت در مقایسه با استانداردهای بین المللی کم است .
exchange value
ارزش مبادلهای
exchange
معاوضه
exchange value
ارزش مبادله
first of exchange
نسخه اصلی برات
to exchange something
[for something]
معاوضه کردن
[چیزی را با چیز دیگری]
to exchange something
[for something]
مبادله کردن
[چیزی را با چیز دیگری]
value in exchange
ارزش مبادله
exchange
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchange
مبادله کردن
exchange
دادن چیزی به جای چیز دیگر
exchange
معاوضه کردن
exchange
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange
جابه جایی داده بین دو محل
exchange
اسعار
exchange
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchange
تبدیل ارز فروشگاه پادگان
exchange
تبادل ردوبدل ارز
exchange
مبادله
exchange
تبادل
exchange
تهاتر تسعیر
exchange
تفاوت
exchange
معاوضه و مبادله پول
exchange
مرکز مبادله
exchange
صرافی
exchange
مبادله کردن تعویض
in exchange for
درعوض
re exchange
برات رجوعی
exchange
ارز
exchange
صرافی مبادله کردن
exchange
عوض کردن تسعیر یافتن
exchange
ارز معاوضه
exchange
رد و بدل کننده
in exchange for
بجای
exchange
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchange
مبادله پول
exchange
صرافخانه
exchange integral
بر هم کنش تبادلی
exchange depreciation
کاهش ارزش پول خارجی
exchange office
مرکز تلفن خودکار
exchange of views
رایزنی
exchange of views
تبادل نظر
exchange of pleadings
تبادل لوایح
exchange of notes
مبادله یادداشتها
exchange of notes
نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
exchange force
نیروی تبادلی
exchange market
بازار اسعار
exchange market
بازار داد و ستد
exchange energy
انرژی تبادل
exchange intervention
دخالت در بازار ارز
exchange of flags
مبادله پرچمها
exchange economy
اقتصاد مبادلهای
electron exchange
تبادل الکترون
stock exchange
بورس سهام
stock exchange
بورس اوراق بهادار
direct exchange
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
concentred exchange
تبادل همزمان
commodity exchange
بورس کالا
commodity exchange
بورس مواداولیه
commodity exchange
مبادله کالا
commodities exchange
بورس کالا
chemical exchange
تبادل شیمیایی
exchange of blows
تبادل ضربه
central exchange
مرکزتلکس
energy exchange
تبادل انرژی
equation of exchange
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
exchange devaluation
تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
direct exchange
تعویض باداغی
exchange depareciation
تنزل ارزش پول خارجی تنزل قیمت ارز
exchange control
کنترل ارزی
exchange control
جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
exchange control
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
exchange control
نظارت ارز
exchange control
کنترل ارز
exchange cable
کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی
exchange buffering
زنجیرهای کردن داده
exchange buffering
میانگیری معاوضهای
exchange broker
دلال ارز
exchange battery
باطری
equation of exchange
به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
equation of exchange
متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
central exchange
مرکز تلفن خودکار
symmetrical exchange
تعویض قرینه
main exchange
مرکز اصلی
losing the exchange
تفاوت دادن
local exchange
ردوبدل کننده محلی
ion exchange
تبادل یونی
international exchange
مرکز تلفن بین المللی
intermediate exchange
واسطه
intermediate exchange
مرکز
heat exchange
تبادل گرما
heat exchange
تبادل حرارت
futures exchange
خرید اتی
futures exchange
مبادله سلف
teletype exchange
مرکز تله تایپ
manual exchange
مرکز دستی
medium of exchange
وسیله داد وستد
social exchange
تبادل اجتماعی
rate of exchange
نرخ ارز
rate of exchange
نرخ تسعیر
rate of exchange
نرخ مبادله
rate of exchange
نرخ مبادله ارز
post exchange
فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
money exchange
تبدیل پول
money exchange
صرف
minor exchange
تفاوت کوچک
medium of exchange
وسیله مبادله
tandom exchange
مرکز تلفن خودکار تاندوم
through bill of exchange
بارنامه سراسری
exchange services
خدمات فروشگاهی فروشگاهها
exchange service
بنگاه معاوضه
exchange selector
سلکتور در دستگاههای مراکزتلفن خودکار
exchange restriction
کنترل مبادله ارز
exchange restriction
محدودیت ارزی
exchange restricition
ممنوعیت ارزی
exchange restricition
محدودیت ارزی
exchange register
ثبات معاوضهای
exchange rationing
جیره بندی ارز
par of exchange
نرخ برابری ارز
exchange point
نقطه تعویض
exchange parity
نرخ برابری ارز
magneto exchange
مرکز تلفن خودکار با تلفن اندوکتوری
exchange sort
جورکردن معاوضهای
to exchange blows
دست بگریبان شدن
to exchange blows
جنگ کردن
toll exchange
مرکز تلفن
trunk exchange
مرکز تلفن با سیستم الکترونیکی
unvisual exchange
مبادله نامرئی چوب
currency exchange
تبدیلپول
To greet someone . To exchange greetings with someone.
با کسی سلام وتعارف کردن
forign exchange
ارز
What is the exchange rate?
نرخ تبدیل چقدر است؟
exchange zone
فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
exchange variation
واریاسیون تعویضی
exchange transactions
معاملات برواتی
exchange parity
برابری ارز
exchange rate
نرخ مبادله
baltic exchange
بازار بورس بالتیک
baltic exchange
بازار یاتالار بورسی در لندن که مربوط به کرایه کشتی ومعاملات مربوطه میباشد
baltic exchange
اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
bill exchange
برات بازرگانی
telephone exchange
مرکز تلفن خودکار
bill exchange
برات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com