Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
free standing columns	ستونهای مستقل یا مجزا
Other Matches
free-standing	آزاد
free-standing	مستقل
free-standing	مجزا
free-standing	غیرمتصل
free-standing	خودایستا
columns	ستون نظامی
columns	رکن
columns	ستون ها
columns	خط ی از اطلاعات چاپ شده درباره یک حرف موازی با کوتاهترین قسمت کارت
columns	ردیف
columns	صف ستون راهپیمایی یاموتوری
columns	مجموعهای از حروف که یک زیر دیگر چاپ میشود
columns	بیت بررسی هر بیتی روی هر ستون پانچ کارت یا نوار
columns	خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند
columns	چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
columns	در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
columns	استاتور
columns	برج
columns	ستون روزنامه
columns	ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
columns	ستون
columns	پایه
coupled columns	ستون های دوتایی
doubled columns	ستونهای مضاعف
spinal columns	ستون مهره ها
spinal columns	تیره پشت ستون مهره
spinal columns	ستون فقرات
newspaper columns	ستونهای روزنامه
packed columns	ستونهای پرشده
snaking columns	ستونهای مارپیچی
two columns split bet	شرطشکافتندوستون
standing	دائمی
standing	روش جاری
standing	معتبر
standing	موقعیت تیم در جدول مسابقه ها
standing	ثابت همیشگی
standing	ثابت دستورالعمل ثابت
standing	ایستاده
standing	راکد
I am standing by you . I am right behind you .	هوایت را دارم
standing	سرپا وضع
standing	اعیانی
standing	مدت
standing	دوام شهرت
standing	مقام
standing	اعتبار
standing	اعیان
standing	ارتش ثابت
longest-standing	از مدتها پیش
standing rigging	بکسلهای ثابت
of long standing	طولانی
standing orders	دستور جاری
standing ovation	ایستادنبهنشانهاحترام
standing switch	رودست با مایه ارنج
standing wave	موج ایستاده
his standing with his colleagues	شهرت او [مرد ] میان همکاران خود
of good standing	معتبر
longest-standing	دیرین
of long standing	بادوام
standing wave	موج ساکن
standing room	جای ایستادن
standing wave	موج نوساندار هوا که در اوج خلبان از ان استفاده میکند
standing order	امریه نظامی
standing order	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order	اوامر ویژه
standing order	دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing orders	امریه نظامی
standing orders	اوامر ویژه
standing orders	دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
longest-standing	از دیرگاه
standing surety for each other	تضامن
longer-standing	از دیرگاه
longer-standing	از مدتها پیش
longer-standing	دیرین
long-standing	از دیرگاه
long-standing	از مدتها پیش
long-standing	دیرین
standing orders	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing property	اعیانی
standing rules	نظامات
standing rules	مقر ره
standing rules	مقر رات
standing start	استارت ایستاده
standing property	اعیان
standing part	قسمت ثابت
standing part	قسمت ثابت تاکل
standing army	ارتش دائمی
standing light	چراغ پلیسی
standing light	چراغ ثابت
standing army	ارتش منظم
standing derrick	دریک ثابت
standing army	ارتش کادر ثابت
standing crop	محصول سرپا
standing committee	کمیته دائمی
standing part	قسمت ایستا
standing grain	ذرت در ساقه [گیاه شناسی]
standing patrol	گشتی ثابت
standing order	دستور جاری
standing rigging	طنابهای ثابت
standing signal instructions	دستورات ثابت مخابراتی
Our organization is just standing on its own feet.	تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
pressing: standing press	پایهفشار
a company of good standing	شرکتی با اعتبار
a person of high standing	آدمی بالا مقام [پر احترام]
I was standing at the street corner .	درگوشه خیابان ایستاده بودم
communication standing instructions	دستورات ثابت مخابراتی
standing broad jump	پرش طول بدون دورخیز
standing operating procedures	روش جاری مخابرات
standing high jump	پرش ارتفاع بدون دورخیز
standing operating procedures	روش جاری عملیاتی
point takedown with inside standing leg	زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود
side by side columns	ستونهای پهلو به پهلو
free	اختیاری مختار
free in and out	بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free	مجانی
free	رایگان سخاوتمندانه
free will	اراده ازاد
free will	طیب خاطر
free will	ازادی اراده
free will	اختیاری
free	مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free	روا
free	مجاز منفصل
free	رها
free-for-all	اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free will	اختیار
free-for-all	مسابقه بین این اسبها
i did that of my own free will	این کار را کردم
i did that of my own free will	به میل خود
free	ازاد
free	مطلق
You are free to go now.	اکنون آزادید بروید.
free <adj.>	دست و دلباز
free	حرکت قایق در جلو باد
free	مستقل
having free will	ازادکار
having free will	فاعل مختار
free	بطور مجانی ازادکردن
free	ترخیص کردن میدانی
free for all	زدوخوردهمگانی
free	فاقد
free	پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free	پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free	حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free	آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free	موجود در دیسک یا حافظه
free	پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free for all	داد وبیداد
free	بخشودن
free	تحویل
free	بازیگر ازاد
free	کمی محدودیت نوع اسلحه
free	جایز
free	ازادکردن
set free	ازاد کردن
post free	بدون نیاز به تمبر زدن
sailing free	باد ازاد
obsolescence free	دستگاه متروک
setting free	عتق
running free	خلاص کار کردن
running free	بادبانی با باد پاشنه
mean free path	مسافت ازاد میانگین
free position	روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free spoken	بی پرده
free spoken	بی محابا
free spokenness	رک گویی
free spokenness	ساده گویی
free stream	جریان ازاد
free support	تکیه گاه ازاد
free surface	سطح اب ازاد
free surface	مخازن ازاد اب
free surface	سطح ازاد
free swimming	شناور
free swimming	قادر به شنا
free thinker	کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free thinker	وبه مذهب بی اعتنا است .
free thinkers	ازاد فکران
free spoken	ساده گو
free spoken	رک گو
free radical	رادیکال ازاد
free recall	یاداوری ازاد
free redical	بنیان ازاد
free rocket	موشک ازاد
free rocket	موشک غیر هدایت شونده
free rotation	چرخش ازاد
free safety	مدافع در منطقه ضعف
free sample	نمونه مجانی
free silver	مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free skating	قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free space	فضای ازاد
free space	فضای خالی
free spillweir	سرریز ازاد
free thinkers	افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free thinking	ازادی از قیود مذهب
free wheel	حرکت بدون رکاب زدن
free wheeling	حالت خلاصی
free wheeling	خلاصی
free with ones money	ولخرج
free world	جهان ازاد
free world	کشورهای غیرکمونیست

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com