Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
free wheel
حرکت بدون رکاب زدن
Other Matches
wheel measurement
[ wheel measuring]
بازرسی چرخ
[سنجش چرخ]
four wheel
چهارچرخه
wheel
اتحادیه ورزشی
wheel
جاروب کردن با پا
wheel
ساسایی
wheel
چرخ سمباده
He's a fifth wheel.
او
[مرد]
آدم زایدی است.
wheel well
محفظهای که یک واحد ازارابه فرود را در حالتی که جمع شده است در خود جای میدهد
wheel
گردش ناو
to take the wheel
پشت رل نشستن
wheel
گرداندن
wheel
چرخیدن
wheel
رل ماشین
fifth wheel
چرخپنجم
wheel
دور
wheel
چرخ
to be a fifth wheel
[to be in the way]
آدم اضافه
[بدون همسر]
بودن
[در جشنی که همه زوج دارند]
wheel
چرخ طایر
wheel
چرخش
wheel
چرخ نخ ریسی
wheel
دوک نخ ریسی
third wheel
سومینچرخدنده
wheel
[همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
fifth wheel
جفت ساز که خودرو را به تریلر وصل میکند
be a fifth wheel
<idiom>
آدم اضافی یا زاید
[در گروهی از آدمها]
driving wheel
چرخ گرداننده
wheel spanner
چرخ کش
emery wheel
چرخ سمباده
spinning wheel
چرخ ریسندگی
[این وسیله از یک چرخ چوبی شکل بزرگ و چند قطعه چوب بوجود آمده و توسط دست یا پا به حرکت در می آید.]
dog-wheel
دماغه
driving wheel
چرخ محرک
wheel wright
چرخ ساز
worm wheel
پیچ حلزونی
wheel sucker
دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
worm wheel
دنده کرمی شکل
cathedrian wheel
پنجره چرخی
dog-wheel
استوانه
wheel spoke
پره چرخ
wheel shaft
میله چرخ
wheel satellite
ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
cog wheel
چرخ دندانه دار
chain wheel
چرخ زنجیر
wheel load
فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
wheel indicator
نشانگر سکان
wheel horse
اسب چرخ کش اسب نزدیک چرخ
capstan wheel
چرخ لنگر فلایویل
capstan wheel
چرخ دوار
buffing wheel
چرخ سنباده
color wheel
گردونه رنگ امیزی
wheel mode
ماهواره یا بخشی از ان که اغلب با سرعت کم بمنظورپایدارسازی وضعیت دوران میکند
control wheel
صفحه کنترل
wheel puller
چرخ کش
wheel printer
چاپگر چرخ دوار
daisy wheel
عضو چاپ کننده در یک چاپگرچرخ دوار
wheel pressure
فشار چرخ
cup wheel
چرخ سمباده
print wheel
چرخ چاپ
crown wheel
چرخی که دندانههای ان نسبت به سطح ان عمودباشد
control wheel
صفحه تنظیم کننده
buff wheel
چرخ سنباده
wheel tractor
فرمانتراکتور
Barlow's wheel
چرخ بارلو
[مهندسی برق]
to be broken on the wheel
روی چرخ گاری مردن
[نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
I feel like a fifth wheel.
من حس می کنم
[اینجا]
اضافی هستم.
spoked wheel
چرخاسبوکد
to spin a wheel
چرخی را تند چرخاندن
rotating wheel
چرخهدوار
press wheel
چرخفشار
pitch wheel
چرخکوککردن
modulation wheel
چرختعدیلصدا
main wheel
چرخاصلی
large wheel
چرخبزرگ
striker wheel
چرخهضارب
buckled wheel
چرخ خم شده
[تاب خورده]
forged wheel
چرخ آهنگری شده
wheel head
سرچرخدنده
wheel cylinder
سیلندرچرخدنده
wheel chock
مانعچرخ
turning wheel
چرخهسفالگری
tracing wheel
چرخهترسیم
wheel and deal
<idiom>
reversible wheel
چرخی که در دو جهت بگردد
to reinvent the wheel
<idiom>
هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
adjustable wheel
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
cast wheel
چرخ ریختگی
steered wheel
چرخ هدایت شده
hand-wheel
چرخدستی
front wheel
چرخجلو
fourth wheel
چهارمینچرخهای
ferris wheel
چرخ فلک
ferris wheel
گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
adjustment wheel
چرخ متحرک
catherine wheel
رجوع شود به pinwheel
worm wheel
چرخ دنده حلزونی
wheel wrench
آچار چرخ خودرو
wheel brace
آچار چرخ خودرو
wheel trim
قالپاق
banding wheel
چرخهچرخنده
fly wheel
چرخ طیار
escape wheel
دندهخلاص
drive wheel
چرخدنده
chain wheel B
زنجیریچرخهیب
four wheel brake
ترمز چهار چرخ
chain wheel A
زنجیریچرخهیA
centre wheel
چرخهمیانی
fly wheel
چرخ دندانه داروزینی که روی محور دواری قرار می گیرد
fly wheel
چرخ لنگر فلایول
fly wheel
چرخ لنگر
split wheel
نیم چرخ
spinning wheel
چرخ نخ ریسی
cogged wheel
چرخ دندانه دار
toothed wheel
چرخ دندانه دار
brake wheel
چرخ دندانه دار
four wheel drive
محرک چهار چرخ
ratchet wheel
چرخ ضامن
potter wheel
صفحه افقی گردنده که کوزه گر گل بران قالب میکند
spinning wheel
دوک نخ ریسی
spinning wheel
چرخ طیار
short wheel
خودرو شاسی کوتاه
rear wheel
چرخ عقب
ratchet wheel
اچار ضامن دار
ratchet wheel
چرخ دندانه دارمتحرک بوسیله موتور
cogged wheel
چرخ دنده
cog wheel
چرخ دنده
spinning wheel
چرخ گرداننده چرخ هرزه گرد
potter's wheel
چرخ کوزه گری
planet wheel
چرخ دنده چرخان بدورمحور
idler wheel
چرخ یا دنده چرخندهای که حرکت را به چرخ دیگری انتقال میدهد
idle wheel
دنده چرخ رابط بین دو چرخ
hand wheel
چرخ دستی
gyro wheel
rotor gyro
grinding wheel
چرخ سنباده
grinding wheel
چرخ سنگ زنی
grinding wheel
چرخ سمباده
gear wheel
چرخ دنده
idler wheel
چرخ هرزگرد
idler wheel
چرخ طیار
pin wheel
درساعت سازی چرخی که دندانههای استوانهای دارد
pin wheel
چرخ و فلک کوچک
persian wheel
دولاب
persian wheel
چرخاب
paddle wheel
چرخ پره دار متحرک کشتی بخار
overshot wheel
چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
mill wheel
چرخ یا پره اسیاب
magnet wheel
چرخ رتور
magnet wheel
چرخ گردنده
impluse wheel
چرخ فشار مستقیم
gear wheel
چرخ دندانه دار
split wheel
چرخ نیمه یا نصفه
break wheel
چرخ قطع
abrasive wheel
چرخ سمباده
trick wheel
اطاق اسکان
trick wheel
چرخ سکان
trailing wheel
چرخ عقب
toothed wheel
چرخ دنده
toothed wheel
چرخه دندانه دار
wheel barrow
فرغون
[ساخت و ساختمان]
[ابزار]
band wheel
چرخ تسمه خور
steering wheel
غربالک
steering wheel
چرخ سکان فرمان اتومبیل
abrasive wheel
سنگ چاقو تیز کنی
turbine wheel
چرخ توربین
two wheel tractor
تراکتور دوچرخه
brake wheel
ترمز چرخها
balance wheel
رقاص ساعت
wheel chair
صندلی چرخ دار
wheel center
مرکز چرخ
all wheel drive
محرک تمام چرخها
wheel bearing
بلبرینگ چرخ
activity wheel
گردونه فعالیت
wheel base
فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
water wheel
چرخاب
water wheel
دولاب
steering wheel
چرخ فرمان
steering wheel
رل
the rim of a wheel
دوره چرخ
spoke wheel
چرخ پره دار
sprocket wheel
چرخ زنجیر
sprocket wheel
چرخ دندانه دار که سوراخ شده یا پیاپی قرار می گیرد
wheel gloves
دستکش رانندگی
the man at the wheel
راننده
suspension wheel
چرخ تعلیق خودرو
suspension wheel
چرخ یدک
the turn of a wheel
گردش چرخ
spare wheel
چرخ زاپاس
four-wheel drive
محرک چهار چرخ
wheel barrow
فرقون
[ساخت و ساختمان]
[ابزار]
tension pulley wheel
محلکشیدگیدندهای
front wheel suspension
تعلیق چرخهای جلو
pastry cutting wheel
چرخبرشخمیر
front wheel suspension
اویزش چرخهای جلوی اتومبیل
front wheel drive
محرک چرخهای جلو
front wheel brake
ترمز چرخ جلو
steering wheel puller
وسیلهای که غربالک رابیرون میکشد
bucket wheel excavator
زبانهیچرخهیبالابر
wheel nut spanner
اچار مهره چرخ
flame adjustment wheel
چرخ تنظیم شعله
steering wheel hub
قسمت میانی غربالک
to break butterfly on wheel
بیهوده صرف نیروکردن
French roulette wheel
چرخهقمارفرانسوی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com