English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (6 milliseconds)
English Persian
globe daisy یکجورگل مروارید
Other Matches
daisy گل مروارید
daisy گل افتاب گردان
daisy cutter اسبی که پایش راکم از زمین بلندمیکند
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
as fresh as a daisy <idiom> مثل یک دسته گل
daisy chain ارسال یا تغییر دهد
daisy chain خط ی که تمام خروجیهای وقفه وسایل را به CPU متصل میکند
daisy chain زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
daisy chain سومین را و... فراخوانی می کنند
daisy ham قسمتی از گوشت یا استخوان دود داده شانه خوک
daisy wheel عضو چاپ کننده در یک چاپگرچرخ دوار
yellow daisy گل ژاپونی
yellow daisy گل پنچ هزاری
ox eye daisy گل داودی
moon daisy گل داودی
To be as fresh as a daisy. تروتازه بودن
daisy chain روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
daisy wheel printer چاپگر اصلی ضربهای
daisy wheel printer چاپگرچرخشی
daisy wheel printer چاپگر چرخ دوار
daisy chain interrupt یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
globe زمین
globe حباب
globe گوی
globe گرد کردن
globe like گوی مانند دارای گلولههای ریز
globe like گرد
globe like کروی
globe کره
globe کره خاک
globe گلوله
globe کروی کردن
globe valve شیر سوپاپی [صنعت] [تکنولوژی ] [مهندسی]
star globe ستاره یاب کروی
opal globe حباب شیری
globe valve شیر بشقابی [صنعت] [تکنولوژی ] [مهندسی]
globe valve شیر سوپاپی
fish globe شیشه گردبرای نگاه داشتن ماهی
globe amaranth گل مخمل
globe fish یکجورماهی که میتواندبادکرده خودراگردسازد
globe lamp چراغ حباب دار
globe master نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره
globe trotter جهانگرد
globe trotter سیاح
globe trotting جهانگردی
globe valve سوپاپ کروی
bulb of eye [Globe of eye] [bulbus oculi] کره چشم [پزشکی]
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com