English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (10 milliseconds)
English Persian
gold pool صندوق مشترک طلا
Other Matches
pool مخزن
pool چاله اب
pool سوراخ کردن
pool نقب زدن
pool پارک موتوری
pool تعمیرگاه
pool قرقره متمرکز کردن یا محل تمرکز
pool دوره
pool سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
pool منبع
pool تصحیلات اشتراکی
pool شریک شدن باهم اتحادکردن
pool استخر
pool ابگیر
pool حوض
pool برکه چاله اب
pool کولاب
pool ائتلاف چندشرکت با یک دیگر
pool ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pool دسته زبده وکارازموده
pool عده کارمند اماده برای انجام امری
pool ائتلاف
pool equipment وسایل تعمیرگاه
pool equipment وسایل پارک موتوری
pool cathode کاتد مایع
pool ball هر یک از گویهای رنگی اسنوکر
motor pool پارک موتوری
motor pool خودروگاه
motor pool گاراژ
motor pool گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
pool tube لامپ مایع
rock pool استخرکوچک
pool rectifier یکسوکننده مایعی
pool rectifier لامپ مایع
pool tool میله زنی
swimming pool حمام [با استخر]
swimming pool گرمابه [با استخر]
paddling pool استخرمصنوعیکوچکمخصوصبچهها
condensation pool استخرانقباض
bottom of the pool تهاستخر
wading pool استخر کودکان
storage pool گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
resting pool حوضچه ارامش
pool tool حفاری با میله توپر
buffer pool تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
boat pool حوضچه قایق
swimming pool استخر شنا
pool cathode tube لامپ مایع
pill pool billiard بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
physical motor pool پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
olympic size pool اندازه و طول استخر المپیک 05 در 12 متر
normal pool level تراز بهنجار مخزن
mobile equipment pool بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
mercury pool tube لامپ مایع
mercury pool cathode کاتد جیوهای
indoor swimming pool استخر سر پوشیده
grid pool tube لامپ مایع شبکه دار
straight pool billiard بازی مداوم 1/41 بیلیاردکیسهای
How deep is the swimming pool ? گودی این استخر چقدر است ؟
To pool resources to gether . کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
consolidated motor pool خودروگاه تمرکزی خودروگاه عمومی یا مشترک
bumper pool billiard بیلیارد روی میز کوچک با 2سوراخ درانتها
All members are entitled to use the swimming pool. همه اعضاء حق دارند از استخر شنا استفاده نمایند
Football pool [British English] قماربازی روی نتیجه بازی تیمهای فوتبال
gold زر
gold اندود زرد نخ زری
gold جامه زری
gold دایره مرکزی هدف
gold چشم گاومیش
gold Au :symb
best gold تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
gold پول
gold سکه زر
gold طلا
Gold <adv.> <noun> رنگ طلائی
gold ثروت رنگ زرد طلایی
to dig gold زرکندن
as good as gold <idiom> مثل یک تکه جواهر
inlaid with gold زرنشان
ingot gold شمش طلا
gold medal مدال طلا
inlaid with gold زرکوب
inlaid with gold طلا کوب
gold washing شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
gold fish ماهی طلایی
gold medals مدال طلا
fool's gold پیریت
paper gold طلای کاغذی
gold fish ماهی قرمز
gold-rimmed آنچهلبهوقالبطلاداشتهباشد
gold-plated آبطلا دادهشده - طلااندودشده
gold dust خاک طلادار
gold dust گرد طلا
to prospect for gold جستجوی زردر محلی کردن برای جستجوی زر در جایی پی کردن
to dig gold زردراوردن
the name of the unit of gold دینار
heart of gold <idiom> شخصیت بخشنده داشتن
All that glitters is not gold . <proverb> هر چیزى که مى درخشد طلا نیست.
red gold پول
red gold زر
white gold الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
gold parting تصفیه طلا
All is not gold that glitters. <proverb> هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
paper gold منظور حق برداشت مخصوص است
ingot of gold شمش طلا
gold tisane زر بافت
gold contacts که با طلا پوشیده شده اند تا مقاومت الکتریکی را افزایش دهند
gold crisis بحران طلا
gold digger جوینده طلا
gold digger زنی که با افسونهای زنانه مردان را تیغ میزند
gold cloth زربفت
gold embroidery زردوزی
gold fever حرص زرجویی
gold fever اتش حرص که درجویندگان زرافروخته میشود
gold field ناحیه زرخیز
gold filled دارای روکش طلا
gold flow جریان طلا
gold contacts اتصالات الکتریکی
gold cloth زری
gold bug سوسک طلایی
gold tisane زربفت
gold washer خاکشو
gold washer کسیکه خاک زرداررابرای زرجویی میشوید لاوک خاکشویی
gold carats f. زرهیجده عیار
gold amalgam جیوه امیخته بازر
dutch gold زرورق بدل
gold bar شمش طلا
gold beater زرورق ساز
gold beating زرکوبی
gold beating زرورق سازی
gold beetle سوسک طلایی
gold flow انتقال طلا
gold foil ورقه زر
gold foil زرورق کلفت
gold standard پایه طلا
gold palm نوعی نشان جنگی
gold palm نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
gold parity برابری طلا
gold refining تصفیه طلا
gold standard نظام پایه طلا
gold standard نظام پولی طلا
fool's gold سولفور اهن
gold refinery واحد تصفیه طلا
gold solder لحیم طلا
gold standard واحد طلا
gold or silver گلابتون
gold reserve اندوخته طلا
gold leaf ورقه طلای نازک
gold standards سیستم پشتوانه طلا
gold standards حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
gold market بازار طلا
gold thread گلابتون زر
gold mining استخراج طلا
gold leaf زرورق نازک
gold and silver plant حشیشه القمر
gold backing system نظام پشتوانه طلا
the streets are paved with gold <idiom> از در و دیوار شهر پول می بارد
rolled gold bracelet دست بند طلایی [غلتیده ]
gold leaf electroscope الکتروسکپ با برگههای طلا
gold lace [braids] گلابتون [نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
gold worked steel فولاد اصلاح شده
gold backing system نظام پایه طلا
international gold standard پایه طلای بین المللی
My gold ring is in pawn. انگشتر طلایم درگرو است
gold import point نقطه ورود طلا
gold import point حالتی است که کشور خریداری کننده کالابه جای ارز یا پول
gold import point طلای خالص به فروشنده میدهد
gold export point قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
gold exchange standard پایه ارز طلا
to alloy gold with copper بارزدن
to alloy gold with copper امیختن
gold oak leaf برگ خرما
gold currency system نظام پولی طلا
The gold market is booming . بازار طلااینروزها گرم است
silver inwrought with gold سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
gold bullion standard پایه شمش طلا
gold bullion standard پایه طلای غیر مسکوک
to alloy gold with copper عیارزدن
full bodied gold coin سکه طلای تمام عیار
the morning hour has gold in its mouth <proverb> سحرخیز باش تا کامروا باشی
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com