English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
gravity drop زنگ احضار وزنی
gravity drop پرتاب بار یا بارریزی ازهواپیما با استفاده از نیروی سقوط ازاد
Other Matches
Drop by drop . I n drops. قطره قطره
gravity جاذبه زمین کشش انحراف
gravity نیروی ثقل
gravity جاذبه
gravity جاذبه زمین درجه کشش
gravity وقار
gravity گرانش
gravity دشواری وضع
gravity جدیت
gravity اهمیت شدت
gravity ثقل
gravity سنگینی
gravity گرانی
acceleration of gravity شتاب گرانی
center of gravity مرکزگرایی
acceleration of gravity شتاب گرانش
absolute gravity سنگینی مطلق
apparent gravity شتاب گرانی
apparent gravity شتاب ثقل
acceleration of gravity شتاب ثقل
gravity abutment گرانپایه سنگین
law of gravity جاذبه
theoretical gravity گرانش تئوری
intensity of gravity شدت با زیادی جاذبه
gravity waves امواج ثقلی
gravity wall دیوار وزنی
field of gravity میدان ثقل
gravity meter گرانی سنج
gravity lubrication روغنکاری سقوطی
gravity extraction بیرون ریختن یا پرتاب بار ازهواپیما با استفاده از سقوط ازاد
gravity abutment گرانپایه وزنی
gravity battery باتری وزنی
gravity chronometer زمان سنج گرانشی
gravity davit قایق بالابر گرانشی
virtual gravity شتابی که از طرف زمین برهر ذره از اتمسفر اثر میکند
gravity band نوارگرانشزمین
gravity dam سد وزنی
law of gravity گرانش
bulk gravity چگالی فاهری
center gravity گرانیگاه
center of gravity مرکز ثقل
center of gravity گرانیگاه
death gravity حق کفن و دفن
death gravity حق تدفین
intensity of gravity گرانی یا جاذبه زیاد
gravity davit جرثقیل گرانشی
specific gravity گرانی ویژه
specific gravity چگالی نسبی
centres of gravity گرانیگاه
centres of gravity مرکز ثقل
centre of gravity مرکز ثقل
centre of gravity گرانیگاه
specific gravity ورن مخصوص
law of gravity نیروی گرانشی
specific gravity وزن مخصوص
specific gravity چگالی
gravity arch dam سد قوسی وزنی
absolute specific gravity سنگینی ویژه مطلق
gravity die casting ریخته گری حدیدهای ثقلی
center of gravity axis محور ثقل مرکزی
center of gravity envelope تصویر نموداری محدوده عقب و جلوی تغییرات مجازگرانیگاه
center of gravity limits محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
acceleration due to gravity شتاب ثقل
gravity spillway dam سد سرریز وزنی
hollow gravity dam سد تهیده وزنی
cross section of a gravity dam قسمت
gravity dam of triangular section سد وزنی با نیمرخ مثلثی
drop off دفاع بیرون از منطقه خود
To drop in on someone . به کسی سرزدن
drop on سوزن دوراهی خط اهن
drop out افت
drop out حذف شدن
drop out حذف تصادفی
drop out از قلم افتادگی
drop بار
drop off مردن
drop off بخواب رفتن
to let drop رهاکردن
drop in سرزدن
drop in اتفاقا دیدن کردن انداختن در
to let drop انداختن
drop in درج تصادفی
drop قطره سقوط کردن کم کنید
to let drop ول کردن
to drop in اتفاقا دیدنی کردن
to drop in سرزدن
drop چکه
drop نقل
drop اب نبات
drop از قلم انداختن
drop افتادن چکیدن
drop رهاکردن
drop افت
drop سقوط
drop کم کردن
drop فرود
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop جاگذاشتن حریف
ir drop افت ای ار
drop انداختن قطع مراوده
the very last drop اخرین قطره
drop پشت سر گذاشتن حریف دو
drop قطره
drop by <idiom> بازدید از کسی با جایی
drop in <idiom> دیدار کوتاه
to drop someone off کسی را پیاده کرن
drop by مختصرکردن
drop by بکسی سر زدن
drop behind عقب ماندن
drop behind عقب افتادن از
drop [نوعی طاق]
to drop something off [at someone's] چیزی را [به کسی ] تحویل دادن
drop جرعه کمی
drop نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
drop محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop [تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
to drop on سرزنش یاتنبیه کردن
drop-out ترک کننده
drop-out ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop-out افت
drop by دیدن
drop ژیگ
drop افت سقوط
drop خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drop دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
drop چکه سقوط
lemon drop اب نبات ترش
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
line drop افت ولتاژ یک خط
knee drop فرود روی زانو و ساق پا وبرخاستن روی پا
line drop افت خط
leakage drop افت نشتی
letter drop صندوق پست
impedance drop ولتاژ اتصال کوتاه
hot drop saw اره گرم
ear-drop گوشواره
drop-tracery تزئینات مشبک کاری
ohmic drop افت اهمی
heavy drop پرتاب بارسنگین با چتر
drop-ornament تزئینات آویزان
at the drop of a hat <idiom> بدون هیچ گونه معطلی
heat drop افت حرارت
heavy drop بارریزی سنگین
drop repeat واگیره [تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
ear-drop گل آویز
one should not drop the pilot شخص نباید رایزنی راکه بدواطمینان پیدا کرده است رها کند
paradrag drop سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
Drop dead <idiom> کم کردن مزاحمت
vertical drop ابشار قائم
drop by the wayside <idiom> قبل از اتمام کار ،ویران شدن
voltage drop افت ولت
voltage drop افت ولتاژ
voltage drop افت فشار الکتریکی
wing drop افت ناگهانی برا روی یک بال
drop back <idiom> عقب نشینی کردن
crystal drop اشککریستالی
drop earrings گوشوارهآویز
drop a hint <idiom> فاش کردن اتفاقی یک چیز خیلی جزئی
drop-leaf لایهلولاییمیز
I just cant drop my work and go . نمی توانم کارم را ول کنم وبروم
Drop me just before you get to the turning. مرانرسیده ره سر پیچ پیاده کنید
Drop me a line . برایم چند خط بنویس ( نامه بفرست )
drop in the bucket <idiom> مقداری جزئی
drop out (of school) <idiom> ترک مدرسه
drop (someone) a line <idiom> چند خط(برای کسی)نوشتن
peppermint drop قرص نعناع
potential drop افت پتانسیل
potential drop افت ولتاژ
pressure drop افت فشار
resistance drop افت مقاومتی
resistance drop افت ای ار
school drop out ترک تحصیل کرده
school drop out افت تحصیلی
short drop دراپ کوتاه
stepped drop شیبشکن پلکانی
syphon well drop ابشار با چاهک و لوله
the drop the veil توری یانقاب خودراپایین انداختن
the drop the veil روی خودراپوشیدن
Let's drop the subject. از این موضوع صرف نظر کنیم .
a drop in the ocean <idiom> قطره ای دردریا [بسیار نا چیز] [اصطلاح]
To drop a brick . <idiom> دسته گل به آب دادن [افتضاح کردن]
drop point نقطه چکه
drop keel centre-plate :syn
drop keel تیغه میانی
drop inlet دریچه ریزش
drop in temperature کاهش دما
drop height ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
drop hammer چکش سقوطی
drop hammer چکش سقوط ازاد
drop hammer پتک خودکار اهنگری
drop goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
drop froge اهنگری کردن حدیدهای اهنگری حدیدهای
drop kick شوت سرضرب
drop leaf رومیزی اویخته از اطراف میز
drop letter نامه پست شهری
drop point نقطه پرتاب عده ها یا کالا از هواپیما
drop point نقطه پرش
drop pass پاس بعقت
drop out type دخشههای متضاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com