English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
group contracts قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
Other Matches
contracts عقود
specified contracts عقود معینه
words in contracts should الفاظ عقود محمول است برمعانی عرفیه
unspecified contracts عقود نامعین
honour your contracts اوفوا بالعقود
specility contracts contract special
special contracts منظور عقودی هستند که نام و صیغه خاص و شرایط ویژه دارند
special contracts عقود معینه
cost plus contracts به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
cost plus contracts قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
cost plus contracts قرارداد راس المالی
contracts under seal عقد رسمی
contracts under seal عقود مصدقه عقود مبتنی بر سند رسمی
contracts and orders outstanding پیمانها و درخواستهای انجام نشده
group مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
group کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
group جمع کردن چندین وسیله با هم
group جمع اوری چندین چیز با هم
out group برون گروه
in group گروه خودی
t group گروه حساسیت اموزی
t group گروه T
we group گروه خودی
group مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
group نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
group کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group انجمن
group گروه رزمی
group ناوگروه
group جمعیت گروه بندی کردن
group دسته بندی کردن
group دسته دسته کردن
group جمع شدن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group گروه
group دسته
group شیعه
group حزب
local group گروه محلی
leaving group گروه ترک کننده
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
infinite group گروه نامتناهی
group index اندیس گروه
minority group گروه اقلیت
natural group گروه طبیعی
membership group گروه عضویت
marginal group گروه حاشیهای
norm group گروه هنجار
group identification همانند سازی گروهی
group frequency بسامد گروهی
group factors عاملهای گروهی
group of targets گروه اماجها
group separator جداساز گروه
group of targets گروه هدفها
group norms هنجارهای گروهی
group membership عضویت گروهی
group mark علامت گروه
group mark نشان گروه
group interview مصاحبه گروهی
group pressure فشار گروهی
group printing چاپ گروهی
group rendezvous نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
hydrogxyl group گروه هیدروکسیل
group velocity سرعت گروهی
group theory نظریه گروهی
group test ازمون گروهی
group teaming ریخته گری گروهی
group structure ساخت گروهی
group selector سلکتور گروهی
group index شاخص گروه
open group گروه باز
business group شرکت سهامی [شرکت]
splinter group گروهجداییطلب
noun group گروهکلمات
interest group علایقگروهی
group practice گروهپزشکی
ginger group افرادیکهکنارهمبایکدیگرکارمیکنند
adverbial group گروه قیدی
within group variance پراکنش درون گروهی
sporadic group گروه نامنظم [ریاضی]
Group theory نظریه گروه ها [ریاضی]
management group ائتلاف تجاری
management group ائتلاف چند شرکت
extra-group ناهمراه گروه [پرنده شناسی]
finite group گروه متناهی [ریاضی]
cyclic group گروه دوری [ریاضی]
user group گروه کاربران
user group گروه استفاده کننده
tractor group گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
selected group گروه گزیده
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
salvage group گروه بازیابی وسایل
repeating group الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
reference group گروه مرجع
product group کالاهی مشابه
primary group گروه نخستین
point group گروه نقطهای
pile group دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
shot group گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
side group گروه جانبی
thiocarbonyl group گروه تیوکربونیل
task group گروه ماموریت زمینی
task group ناو گروه مامور اجرای عملیات
tail group مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
symmetry group گروه تقارن
substituent group گروه استخلافی
strength group گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
standardization group گروه معیاریابی
spelling group حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
phosphoryl group گروه فسفریل
criterion group گروه ملاک
between group variance پراکنش میان گروهی
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
beach group گروه خدمات ساحلی
battle group گروه نبرد
battle group واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
attack group گروه تک به ساحل
attack group گروه تک
artillery group گروه توپخانه
boat group ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
bridged group گروه پل شده
bridging group گروه پل شده
coordinated group گروه کوئوردینانسی
control group گروه گواه
commutative group گروه جابجاپذیر
command group گروه فرماندهی
coacting group گروه همکار
closed group گروه بسته
carboxylic group کروه کربوکسیلی
carbonyl group گروه کربونیل
army group گروه ارتش
armor group گروه زره تانک
armor group گروه زرهی
acid group گروه اسید
abelian group گروه ابلی
group therapy گروه درمانی
peer group گروه همسالان
blood group گروه خون
blood group تعیین کردن
blood group گروه خونی
age group گروه سالخور
acid group گروه اسیدی
acidic group گروه اسید
acidic group گروه اسیدی
amino group گروه امینی
alkyl group گروه الکیلی
alkyl group گروه الکیل
air group گروه هوایی یک ناو
air group گروه هوایی
aiming group دستگاه مثلث گیری
aiming group عوامل مثلث گیری
pressure group گروه فشار
age group گروه سنی
group acceptance پذیرش گروهی
entering group گروه وارد شونده
entry group واجدین شرایط تخصصی شغلی
group analysis تحلیل گروه
entry group گروه واجد شرایط
experimental group گروه ازمایشی
feeding group قسمت خوراک دهنده
group theory نظریه گروهها
group contagion سرایت گروهی
group consciousness اگاهی گروهی
group casting ریخته گری گروهی
group casting ریخته گری
formal group گروه رسمی
group captain سرهنگ هوایی
group atmosphere جو گروهی
functional group گروه عاملی
gas group گروه گاز
feeding group گروه تغذیه کننده
group dynamics مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
group drive محرکه گروهی
group discussion بحث گروهی
deactivating group گروه کم کننده فعالیت
dead group زمین بیروح
detail group قسمت بیگاری
group dynamics پویش گروهی
detail group دسته ماموربیگاری
dead group زاویه بیروح
diastereotopic group گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
end group گروه انتهایی
encounter group گروه رویارویی
Abelian group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
age group competition مسابقه برحسب گروه سنی
group flashing light چشمک زن دستهای
Why dont you join our group. ? چرا به جمع ما نمی آیی ؟
activated methylene group گروه متیلن فعال شده
Abelian group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
commutative group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
opposition parliamentary group گروه مخالف در مجلس پارلمانی [سیاست]
commutative group [math.] گروه آبلی [ریاضی]
commutative group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
Abelian group [math.] گروه آبلی [ریاضی]
activity group therapy درمان با فعالیت گروهی
date time group گروه ساعت و زمان
group teaming plate صفحه ریخته گری گروهی
lattice point group گروه نقطهای شبکه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com