Dictiornary-Farsi | hanging scaffold | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 63 (4 milliseconds)

English	Persian
hanging scaffold	چوب بست اویزان
hanging scaffold	گاهبست


Other Matches

scaffold	سکوب یا چهار چوب تخته بندی کردن
scaffold	داربست
scaffold	دار
scaffold	تخته بندی
scaffold	سکوب زدن بدار اویختن
scaffold	پل بستن
scaffold	داربست فلزی
scaffold	چوب بست
scaffold board	تخته چوب بست
ladder scaffold	نردبان
ladder scaffold	چوب بست
ladder scaffold	داربست فلزی
mason's scaffold	چوب بست بنایی
assmebling scaffold	داربست مونتاژ
tubular scaffold	داربست لولهای
to die on the scaffold	بداراویخته شدن
to die on the scaffold	اعدام شدن
scaffold board	تخته زیر پا
scaffold clamp	گیره چوب بست
movable scaffold	چوب بست باز شو
scaffold clamp	بست چوب بست
scaffold beam	تیر داربست
scaffold's ladder	نردبان چوب بست
tubular steel scaffold	داربست لولهای فولادی
hanging	[فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
hanging	دار زدن
hanging	محزون مستحق اعدام
hanging	بدار زدن چیز اویخته شده
hanging	اویز
hanging	عمل اویختن
hanging	معلق شدن
hanging	به دارکشیدن
hanging	معلق
hanging	اویزان درحال تعلیق
hanging	اعدام
hanging cupboard	قفسهیآویزانکننده
hanging-post	[تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
hanging-buttress	[پشت بند نگهدارنده] [معماری]
To leave something hanging.	چیزی رابلاتکلیف گذاشتن
hanging stile	شیارپنجره
hanging sleeve	آستینآویزان
hanging pendant	چراغآویزان
hanging glacier	تودهیخغلتانآویزانشده
wall hanging	تزئینات دیواری
hanging ladder	گاه بست
hanging pawns	پیادههای اویزان شطرنج
hanging prevention	ممانعت از تعلیق
hanging rod	میله رخت اویز
hanging ladder	چوب بست متحرک
hanging ladder	چوب بست دستی
hanging test	ازمایش کشش
hanging valley	فراز دره
hanging gale	پس افت
hanging arrow	تیر اویزان شده به هدف
hanging committee	انجمنی که عهده دارچسباندن یا اویختن عکس هایی درنمایش باشند
hanging step	پله معلق
hanging gale	اجاره پس افتاده
hanging indent	تورفتگی معلق
leave hanging (in the air) <idiom>	بدون تصمیم قبلی
Our life is hanging by a thread .	زندگی مابه تار مویی بند است
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]	آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.