English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
English Persian
head gear پوشش سر
head gear روسری
head gear کلاه تمرین بوکس
Other Matches
head to head polymer بسپار سر به سر
gear ادوات
gear افزار
gear in درگیری دو چرخ دنده
in gear اماده
in gear دایر
gear اسباب لوازم
gear مجموع چرخهای دنده دار
gear چرخ دنده
gear دنده
gear پوشانیدن
gear in درگیر شدن
to go out of gear خراب شدن
in gear اماده حرکت
get in gear [get into gear] <idiom> بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
gear الات جامه
gear انتقال دادن
out of gear ازدنده بیرون افتاده
out of gear ازهم سواشده
to go out of gear مختل شدن ازکارافتادن
to gear up باعوض کردن دنده تندکردن
gear ابزار وسایل لباس مخصوص
gear جعبه دنده
gear پوشش دنده دار
to gear down باعوض کردن دنده کندکردن
gear کردن اماده کارکردن
out of gear خراب
beaching gear سرسره قایق
beaching gear وسایل به ساحل کشیدن ناو
bevel gear چرخ دندانه مخروطی
bell gear چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
gear friction اصطکاک چرخ دنده
gear cutting دنده تراشی [مهندسی]
bevel gear دنده کرامویل
bevel gear چرخ دنده مخروطی
gear grinder ماشین پرداخت چرخ دنده
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
arresting gear قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
gear level دسته دنده
gear level تبدیل کردن
gear wheels چرخ های دندانه دار
gear cable کابلچرخدنده
back gear یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
gear guard جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
beach gear وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
gear wheels چرخ دنده ها
arrester gear سیم نگهدارنده
gear box جعبه دنده گیرباکس
flight gear لباس پرواز
crank gear چرخ دنده سر میل لنگ
control gear دستگاه کنترل
compasition gear چرخ دنده مرکب
four gear drive گیربکس چهار دنده
foxer gear صداساز
foxer gear وسیله تولید صدا
riot gear نوعیلباسخاصپلیسضدآشوب
fuse gear متعلقات فیوز
get one's rear in gear <idiom> عجله کردن
crown gear چرخ دنده محدب
high gear <idiom> آخر سرعت
differential gear دنده عقب اتومبیل
gear pump پمپ دندهای
driving gear چرخ دنده محرک
elevating gear چرخ دندانه بالابر
elevator gear گردونه در ارتفاع
exhaust gear چرخ دندانه خروجی
external gear تاج دندانه خارجی
fishing gear اسباب ماهیگیری
gear arrangment نظم و ترتیب درگیری دو چرخ دنده
gear assembly مجموعه چرخ دنده ها
gear shift دسته دنده اتومبیل
bathing gear لباس شنا [حمام]
breathing gear وسیله تنفسی
breathing gear ماسک تنفسی
gear case جعبه دنده
gear case پوسته جعبه دنده
gear cluster مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
gear cutter فرز
bathing gear لوازم شنا [حمام]
gear brake ترمز سیستم انتقال
gear blank چرخ دنده کار نکرده
change gear چرخ دندانه تبدیل
chaffing gear وسایل ضد سایش
chaffing gear وسایل ضد ساییدگی
gear lever دسته دنده اتومبیل
gear stick دسته دنده اتومبیل
gear box جعبه دنده
gear box گیربکس
gear cutter دنده تراش
reverse gear دنده معکوس
helical gear چرخ دنده حلزونی
reduction gear جعبه دنده تبدیل سرعت
reduction gear جعبه دنده کاهنده سرعت
reduction gear چرخ دنده کاهنده
rocker gear تنظیم جاروبک
spur gear چرخ دندانه دار
spur gear دنده ملخی
spur gear دنده مهمیزی دنده خاردار
steering gear دنده فرمان
steering gear دنده سکان
steering gear جعبه دنده فرمان
steering gear جعبه فرمان
step up gear چرخ دنده افزاینده
sun gear چرخ دنده خورشیدی
spiral gear چرخ دنده حلزونی
herringbone gear چرخ دندانه جناغی
oil gear جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
nose gear قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
mess gear وسایل نظافت نهارخوری
mess gear وسایل غذاخوری
mess gear جعبه فروف سرباز یا مسافر
planetary gear جعبه دنده خورشیدی
planetary gear چرخ دنده سیارهای
low gear دنده کندکن
loose gear چرخ دندانه هرزگرد
landing gear ارابه فرود
landing gear عراده هواپیما وسایل فرود امدن
planetary gear دنده خورشیدی
landing gear چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
hoisting gear چرخ دنده بالابر
high gear دنده قوی خودرو
switch gear وسیله اتصال
gear pump پمپ روغن دندهای
bevel gear دنده مورب
worm gear دنده مورب
worm gear دنده حلزونی پیچ حلزونی
worm gear چرخ دنده حلزونی
gear ratio نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
gear housing پوششچرخدنده
gear wheel چرخ دنده
gear wheel چرخ دندانه دار
pull gear چرخ دنده بالابر
gear ratio نسبت چره دنده ها
gear quadrant ماهک جعبه دنده
worm gear دنده مارپیچی
synchromesh gear گیربکس سنکرون
running gear قسمت حرکت کننده ماشین
timing gear چرخ دنده میل بادامک
training gear گردونه در سمت
transmission gear چرخ دنده انتقال
tumble gear چرخ واسطه
tumble gear چرخ دنده واسطه
valve gear مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
switch gear cabinet قفسه کلیدها
double helical gear چرخ دندانه مارپیچی دوبل
steering gear housing بدنه جعبه فرمان
The car is in the reverse gear. اتو موبیل توی دنده عقب است
gear lubricant oil روغن گیربکس
eight speed gear drive گیربکس هشت دنده
accessory gear box جعبه چرخدنده فرعی
front landing gear ترمزجلوییفرود
gear change box جعبه تعویض دنده
gear transmission ratio نسبت دنده گیربکس
magnetic gear shift دسته دنده مغناطیسی
low supercharger gear دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود
speed reduction gear جعبه دنده کاهنده سرعت
switch gear cabinet شالت شرانک
gear friction losses تلفات اصطکاکی جعبه دنده
starter gear ring چرخ دنده استارتر
worm gear mechanism مکانیزم چرخ دنده حلزونی
internal gear pump پمپ دوار با رتور دندانه دارداخلی
hour angle gear ساعتدندهدارگوشهای
main landing gear ترمزاصلیفرود
nose landing gear ترمزفروددماغه
gear change box گیربکس
divided landing gear ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
change gear mechanism مکانیزم چرخ دندانه تبدیل
automobile gear transmission گیربکس اتومبیل
back gear shaft محور چرخ دنده هایی که به پایه نظام ماشین تراش متصل می شوند
aircraft arresting gear جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
bevel gear drive جعبه دنده مخروطی
fixed-gear bicycle دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
bevel gear grinder دستگاه سنگ چرخ دندانه مخروطی
bevel gear hob دستگاه فرز غلطکی چرخ دندانه مخروطی
bevel gear planer دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
bevel gear generator ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
steering column gear change اتصال چرخ دنده فرمان
automatic gear cutting machine ماشین فرز چرخ دندانه
hand brake gear housing دستهترمزموتورکابین
bell type distributing gear زنگ کوره بلند
helical tooth bevel gear چرخ دنده مخروطی با دندانه حلزونی
variable speed gear drive گیربکس قابل تنظیم
magnetic anomaly detection gear دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
air operated tipping gear چرخ دندهای که با فشار هوابه کار میافتد
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back. بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم.
head موضوع در راس چیزی واقع شدن
head ریاست داشتن بر رهبری کردن
go head ادامه بدهید بفرماید
well head سر چشمه
one way head سریکجهته
head first سربجلو
head first باکله
head عنوان مبحث
go to head of مست کردن
head رهبری کردن مقاومت کردن
R/W head وسیله
head عمده
head مهم
head : سرگذاشتن به
R/W head HEAD WRITE/READ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com