English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
heat proof quality حالت نسوزی
heat proof quality ثبات حرارتی
Other Matches
heat resisting quality حالت و چگونگی مقاومت حرارتی ثبات گرمایشی
heat proof نسوز
heat proof ضداتش
quality صفت
quality نهاد چگونگی
CD quality اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
quality تعریف
quality نوع فرفیت
quality طبیعت
quality وجود خصوصیت
quality کیفیت
quality چونی
quality ماهیت چیزی یا میزان خوبی یا بدی آن
in the quality of بسمت
quality بهترین کیفیت
quality استاندارد متن چاپ شده از یک چاپگر مشخص
quality بررسی اینکه کیفیت یک محصول خوب است
quality تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
quality چگونگی
quality صفت چگونگی
quality وضعیت
the quality بزرگان
the quality مردمان متشخص
CD quality چیزی که میتواند کیفیت ضبط مشابه با دیسک فشرده داشته باشد
letter quality کیفیت حرف
letter quality چاپ با کیفیت خوب
letter quality کیفیت حرفی
of a middling quality میانه
of a middling quality وسط
near letter quality خروجی چاپ شده توسط چاپگرهای نقطه ماتریسی که به اندازه خروجی چاپگرهای با کیفیت حروف عالی خوانانمیباشد
non skid quality خاصیت ضد لغزش
of good quality خوب
of good quality خوش جنس
image quality کیفیت تصویر
quality control کنترل مرغوبیت
quality control کنترل کیفی
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
certificate of quality گواهی کیفیت
adjective of quality صفت توصیفی
cutting quality کیفیت برش
draft quality معیار کیفی برای خروجی چاپ شده
drawing quality کیفیت کشش
Quality Control کنترل کیفیت
correspondence quality چاپ با کیفیت بالا توسط چاپگرهای لیزری
quality control کنترل کیفیت مواد و یا کالاها
people of quality مردمان متشخص
quality factor ضریب کیو
quality engineering مهندسی کیفیت
quality certificate گواهی کیفیت
quality assurance اطمینان از کیفیت
quality assurance عملیات اطمینان از کیفیت جنس
the quality of mercy صفت رحم یارحمت
of good quality مرغوب
print quality کیفیت چاپ
of poor quality بد
of poor quality نامرغوب
people of quality بزرگان
quality of waters چگونگی ابها
stamping quality کیفیت قالب گیری
superi or quality جنس اعلی
quality of life کیفیتزندگی
tempering quality قابلیت بهبود
It depends on its quality. بستگی به جنس ( مرغوبیت وکیفیت )آن دارد
quality control کنترل کیفیت
signal quality detector اشکارگر کیفیت سیگنال
high-quality wool پشم مرغوب و اعلاء
acceptable quality level سطح کیفیت قابل قبول
contractor quality control سیستم کنترل کیفیت پیمانها
fair average quality کیفیت متوسط مناسب
air quality criterion معیار کیفیت هوا
ambient quality standard استاندارد کیفیت پرمون
to wed one quality to onether دوصفت راباهم توام کردن
gross national quality کیفیت ناخالص ملی
quality control tests ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
quality control approval تایید کنترل کیفیت
letter quality printing چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط
letter quality printer چاپگرکیفیت حروف
letter quality printing خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند
acceptable quality level کیفیت مناسب
letter quality printer چاپگر با کیفیت حروف خوب چاپگر با کیفیت عالی
high quality steel فولاد با کیفیت خوب
proof اثبات [ریاضی]
of proof ازرموده
in proof of برای اثبات
of proof سوراخ نشدنی
proof برهان
proof چرکنویس
proof محک
proof مقیاس خلوص الکل
proof اثبات
proof نشانه مدرک
proof گواه
proof دلیل
proof قطعی
proof مدرک
high quality sheet steel ورق فولادی با کیفیت خوب
high quality cast iron چدن با کیفیت عالی
proof sheet نمونه غلط گیری
light proof ضد نور
onus of proof بار اثبات
plate proof نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
proof load بار ازمایشی
proof reader مصحح
proof of debt دلیل طلب
proof reader غلط گیری کننده
proof of laziness دلیل تنبلی
proof of laziness نشانه تنبلی
leak proof متراکم
high proof سنگین
high proof تند
high proof برنده
lead proof ارائه دلیل کردن
immersion proof وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
in proof of his statement برای اثبات گفته خود
indirect proof برهان غیرمستقیم
to put to proof امتحان کردن محک زدن
accident proof علت وقوع حادثه
proof spirit الکل خالص
proof weather هوا پایدار
rain proof ضد باران
to pull a proof نمونه چاپی دراوردن
to pull a proof نمونه دراوردن باماشین فشاردستی که ...سوی خودبکشند
to put to proof ازمودن
to put to proof ازمایش کردن دراوردن
to put to proof به تجربه رساندن
water proof دافع اب
water proof رطوبت ناپذیر
weather proof محفوظ از اثرهوا هوا نخور
bullet-proof ضد گلوله
bullet-proof پاد گلوله
bullet-proof ضد گلوله کردن
damp-proof course عایقرطوبتی-ایزوله
Proof – reading. غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
proof by contradiction برهان خلف [ریاضی]
lean-to proof بام سینه دیواری
to bring to the proof امتحان کردن
to bring to the proof ازمایش کردن
to bring to the proof به تجربه رساندن
rust proof پادزنگ
rust proof ضد زنگ
rust proof غیر قابل زنگ زدن
shell proof ضد گلوله
shell proof مقاوم در مقابل گلوله
shell proof ضد نفوذ گلوله
shock proof ضد ضربه
slip proof مقام در برابر لغزش
smoke proof غیر قابل نفوذ دود
smoke proof ضد دود
sound proof ضد صوت
it is proof against cold سرما در ان کارگر نسیت دافع سرما است
thief proof محفوفاز دزد
thief proof دزد نخور
to bring to the proof ازمودن
to bring to the proof محک زدن
proof of debt سندی که از طرف بستانکار شخص ورشکسته یامتوفی یا شرکت در حال تصفیه ارائه میشود
damp proof نمگیر
fire proof نسوز
burden of proof مسئوولیت اثبات ادعا
acid proof ضد اسید
cannon proof ضد گلوله
cannon proof ضد گلوله توپ
explosion proof ازمایش- انفجار
explosion proof پوشش ضد انفجار
galley proof نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
alkali proof مقاومت محلول سوزش اور
air proof هوا ناپذیر
earthquake proof ضد زلزله
bomb proof ضد بمب
clear proof بینه
clear proof دلیل واضح
damp proof نمبند
fire proof ضد اتش
burden of proof وفیفه اثبات
document in proof دلیل مستند
foundry proof نمونه غلط گیری شده برای تهیه کلیشه یاگراور
bomb proof پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
he was proof against harm اسیب بردار نبود
he was proof against harm هر اسیبی را دفع میکرد
acid proof ثبات اسیدی
fracture proof مقاوم در برابر شکستگی نشکن
break proof ازمایش شکست
burden of proof بار اثبات
damp proof course= لایه نمگیر
damp proof course= لایه نمبند
flame proof ضد شعله
splash proof enclosure حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
acid proof wire سیم ضد اسید
acid proof paint رنگ ضد اسید
acid proof brick آجر ضد اسید
acid proof floortile کاشی ضد اسید
the burden of proof rests with اثبات ادعا بر عهده مدعی است
earthquake proof foundation شالوده ضد زلزله
acid=proof galosh گالش ضد اسید
drip proof enclosure حفافت در مقابل ریزش اب
damp proof membrane پوسته نمبند
proof is the result of evidenc دلیل نتیجه مدرک است
high proof spirit عرق سنگین
earthquake proof foundation غیر مقاوم درمقابل زلزله
the burden of proof rests of claimant بار اثبات بر عهده شاکی است
the burden of proof rests with claimant البینه علی المدعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com