English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
holding area منطقه توقف موقت [هوا فضا] [هوانوردی ]
Search result with all words
holding area marking نشانگرمنطقهغیرمجاز
Other Matches
holding دارائی سهام
holding گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
holding نقض مقررات
holding مایملک
holding نگهداری
holding دارایی
holding دراختیار داشتن دارایی
holding موجودی
holding در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
holding ملک متصرفی
holding دارائی
holding تملک
holding سهام
holding متصرفی اجاره داری
self holding خودنگهدار
holding anchorage لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
holding and hitting گرفتن حریف و ضربه زدن
holding company شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
holding coil پیچک نگهدارنده
holding capacity فرفیت نگهداری
holding company شرکت مرکزی
holding company شرکت در سرمایه گذاری درسهام
holding attack تک بازدارنده
holding attack تک تثبیت کننده
holding a session اجلاس
to have a holding in a company در شرکتی دارائی سهام داشتن
holding timekeeper زماننگهدار
holding ground گیرایی کف دریا
holding ground محوطه نگهدارنده لنگر
holding magnet گیره مغناطیسی
holding pattern کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
holding station محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
holding time زمان صرف شده
holding time زمان نگهداری
holding position وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
share holding سرمایه گذاری در سهام
holding force نیروی بازدارنده
holding force نیروی تثبیت کننده
holding company شرکت مالک
holding company شرکت صاحب سهم
What is holding it up ? what is the snag? گیر کار کجاست ؟
holding attack تک متوقف کننده
holding company شرکت سرمایه گذاری درسهام
holding company کمپانی مسلط
holding company شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
holding contacts کنتاکتهای جریانپای
holding costs مخارج نگهداری
holding flange لبه نگهدارنده
isothermal holding furnace کوره هم دمایی
induction holding furnace کوره گرم نگهدار القائی
leave (someone) holding the bag <idiom> تقصیر راگردن کسی دیگری انداختن
centre holding variation واریاسیون حفظ مرکز درجوئوکو پیانو
to beg [of a dog holding up front paws] التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
area قلمرو
area عرصه
area سطح مقطع
area مساحت سطح
area محوطه
area پهنه
area سطح
area فضا
area حوزه
area رشته [دانشی]
area ناحیه
area منطقه
no-go area منطقهممنوعه
area شاخه [دانشی]
I know the area more or less . کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
area اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری
area بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
area مساحت
area پهنک
area جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
area گرافی خط ی که در آن فضای پایین خط با یک الگو یا رنگی پر شده است
area دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
area ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
area بخشی از حافظه اصلی که داده ها را از فضای ذخیره سازی در خود نگهداری میکند تا پردازش شوند
output area ناحیه
open area فضای ازاد
mounting area منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
rendezvous area وعده گاه
motor area ناحیه حرکتی
military area حوزه جغرافیایی نظامی
military area منطقه نظامی
marketing area منطقه توزیع کالا
magazine area محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
output area خروجی
rendezvous area منطقه تجمع
rendezvous area منطقه تجمع موقت
rear area منطقه عقب
rainfall area منطقه بارش ناحیه بارندگی
rainfall area پهنه باران
pyramidal area ناحیه هرمی
prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
prohibited area منطقه منع اتش
position area منطقه مواضع
playing area محدوده زمین
piston area سطح پیستون
overflow area ناحیه سرریز
output area ناحیه خروجی
longtour area منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
irrigable area زمین قابل ابیاری
intermediate area منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
interference area ناحیه ی تداخل امواج
intake area منطقه ابگیر
input area ناحیه ورودی
industrial area منطقه صنعتی
impact area منطقه اصابت گلوله ها
impact area محل اصابت
homogeneous area منطقه هموارو بدون پست و بلندی
homogeneous area منطقه یکدست
lodgment area منطقه استقرار
gross area پهنه ساختمان
keel area ناحیه برجسته جانبی تیرک زیر هواپیماهای دریایی که اغلب زیر سطح اب قرارمیگیرد
kill area منطقه کشندگی
lodgment area منطقه استراحت یا فرود در سر پل
living area منطقه زندگی
lethal area منطقه تلفات
lethal area منطقه کشندگی
leave area منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
launching area محل پرتاب موشک
launching area منطقه به اب زدن ناوها
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
launching area منطقه شروع حمله
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
landing area منطقه فرود
kill area منطقه خطر منطقه تلفات
half area محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
transport area منطقه حمل و نقل پرسنل
area code کد سه رقمی
area codes کد سه رقمی
area of ice منطقهپوشیدهازیخ
sales area حیطه فروش
contest area زمینمسابقه
games area محوطهبازی
hitting area سطحضربه
loading area قسمتلودینگ
work area ناحیه کاری
wing area مساحت بال
winding area سطح سیم پیچی
turnout area ابخور یک ابگیر توزیع
underdeveloped area منطقه توسعه نیافته
user area فضای مخصوص استفاده کننده
vital area منطقه حیاتی
vital area منطقه حیاتی پدافند هوایی
vulnerable area منطقه اسیب پذیر
vulnerable area منطقه اسیب پذیری هدف
wernicke's area ناحیه ورنیکه
maintenance area قسمتنگهداریوتنظیم
parking area فضایپارکینگ
picnic area منطقهپیکنیک
area of a disc مساحت دایره [ریاضی]
area of a circle مساحت دایره [ریاضی]
area of a disc مساحت صفحه [قرص شکل] [ریاضی]
area of a circle مساحت صفحه [قرص شکل] [ریاضی]
area of a triangle مساحت مثلث
area under cultivation سطح زیر کشت
precipitation area منطقهبارش
pressed area ناحیهفشردهشده
rest area منطقهاستراحت
safety area مهرهایپشتدست
threshing area محلکوبیدن
working area محوطهاستخراج
grey area جنبهگنگقضیهای
dry area [شکاف گود بین دیوار زیر زمین]
girthed area سطح جانبی [ریاضی]
rendezvous area موضع انتظار
sail area قسمت بادگیر کشتی
sail area سطح بادبان
sales area بازار فروش
scan area ناحیه پیمایش
sectional area سطح مقطع
seepage area حوزه تراوش
seepage area منطقه نفوذ
seepage area منطقه تراوش
safe area منطقه بی خطر
safe area منطقه امن
run up area منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
rendezvous area نقطه الحاق یکانها
reserved area مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
residential area ناحیه مسکونی
restricted area منطقه ممنوعه
restricted area منطقه اتش محدود
restricted area منطقه منع عبور ومرور
retention area قسمتهایی از دیسک توربین دراطراف ریشه تیغه ها که تحت نیروی زیادی قرار دارند
roof area سطح بام
service area برد فرستنده
service area منطقه سرویس
service area منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
surface area مساحت سطح
target area منطقه هدف
team area محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
telephone area ناحیه اتصال
third area conflict جنگ در منطقهای غیر ازسرزمین دو طرف جنگ مبارزه در کشور سوم
trains area منطقه بنه
trains area منطقه بنه رزمی یکان
transfer area در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
suppressor area ناحیه بازدارنده
storage area ناحیه انبارش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com