Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 45 (4 milliseconds)
English
Persian
holiday cottage
ویلای اجاره ای برای تعطیلات
Search result with all words
Can I rent a holiday cottage?
آیا میتوانم یک ویلا اجاره کنم؟
Other Matches
cottage
کلبه
cottage
خانه روستایی
cottage loaf
نوعینان
cottage industry
فرآورد خانگی
cottage industry
کارگاه خانگی
cottage industries
فرآورد خانگی
cottage industries
صنعت روستایی
cottage industries
کارگاه خانگی
cottage industry
صنعت روستایی
cottage pie
غذاییبا گوشترندهشدهوسیبزمینیخیساندهشده
English cottage
خانه ویلایی
cottage contract
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
bengal cottage
[باغچه ای با دیوارهای کاهگلی در اواسط قرن نوزده اروپا]
electronic cottage
مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
cottage cheese
نوعی پنیر دلمه شده
So much for our holiday.
این هم از تعطیلاتمان.
[یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
holiday
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
I am here on holiday.
من برای تعطیلات به اینجا آمدم.
holiday
تعطیلات
holiday
تعطیل مذهبی
holiday
روزبیکاری
holiday
تعطیل
holiday
روزتعطیل
That's the end of our holiday.
این هم از تعطیلاتمان.
[یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
holiday routine
برنامه روز تعطیل
drug holiday
ترک موقت دارو
holiday camp
تفریحگاهتعطیلی
package holiday
گشت بسته ای
package holiday
مسافرت بسته بندی
public holiday
تعطیلیعمومیورسمی
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ?
تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
bank holiday
هر یک از تعطیلات رسمی که در آن مدارس و بانکها و غیره تعطیل هستند
bank holiday
ایامی که به دستور دولت بانکها بستهاند
bank holiday
روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
legal holiday
تعطیلات رسمی وقانونی
package holiday
تعطیلیکهتوسطیکشرکتمسافربریکنترلونظارتشود
busman's holiday
تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
His new luxury mansion is a dar cry from the one bedroom cottage he lived in as a child.
عمارت لوکس جدیدش کجا و کلبه یک خوابه ای که کودکی اش را در آن به سر برد کجا.
holiday at the seaside
[British]
تعطیلات در کنار دریا
holiday by the seaside
[British]
مسافرت کنار دریا
holiday at the seaside
[British]
مسافرت کنار دریا
My holiday did me a world of good.
درتعطیلات یک دنیا به من خوش گذشت
holiday by the seaside
[British]
تعطیلات در کنار دریا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com