Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 154 (8 milliseconds)
English
Persian
hydraulic drag
کشش ابی
Other Matches
hydraulic
ابی
hydraulic
روغنی
hydraulic
هیدرولیکی
hydraulic
وابسته به مبحث خواص اب درحرکت
hydraulic
وابسته به نیروی محرکه اب هیدرولیک
hydraulic
مربوط به اب
hydraulic jump
پرش هیدرولیک
hydraulic jump
جهش هیدرولیک
hydraulic jump
جهش هیدرولیکی
hydraulic acid
اسید کلریدریک
hydraulic lift
بلند کردن اب به نیروی اب
hydraulic lime
اهک ابی
hydraulic lime
اهک اب بند
hydraulic lock
قفل هیدرولیکی
hydraulic machine
ماشین اب بلندکنی
hydraulic jack
جک هیدرولیکی
hydraulic gradient
شیب هیدرولیک
hydraulic gradient
شیب ابی
hydraulic acid
جوهرنمک
hydraulic cement
سیمانی که در زیر اب میگیرد
hydraulic cement
سیمان ابی
hydraulic cement
سیمان اب بند
hydraulic cycle
مدار هیدرولوژی
hydraulic conductivity
ضریب ابگذری
hydraulic construction
ساختمان ابی
hydraulic cycle
گردش اب در طبیعت
hydraulic engine
موتور ابی
hydraulic engine
موتورهیدرولیکی
hydraulic conductivity
هدایت ابی
hydraulic fluid
سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
hydraulic friction
اصطکاک ابی
hydraulic machine
دولاب
hydraulic mortar
ملات ابی
hydraulic mortar
ملات اب بند
hydraulic tappet
تاپت هیدرولیکی
hydraulic coupling
اتصالهیدرولیک
hydraulic cylinder
سیلندرهیدرولیکی
hydraulic hose
شلنگهیدرولیکی
hydraulic resistance
پایههیدرولیکی
hydraulic shovel
بیلمکانیکی
hydraulic pipe
خط لوله هیدرولیکی
hydraulic line
خط لوله هیدرولیکی
hydraulic system
سیستم هیدرولیک
hydraulic pump
پمپ هیدرولیکی
hydraulic radius
شعاع ابی که برابر است باسطح خیس شده به محیط خیس شده
hydraulic pressure
فشار هیدرولیکی
hydraulic pressure
فشار اب
hydraulic radius
شعاع هیدرولیک
hydraulic ram
تلمبه خودکاریکه در ان ستونی از اب فرو ریزد ونیروی ان ... دارد
hydraulic roller
غلطک ئیدرولیکی
hydraulic oil
روغن رانش
hydraulic motor
موتور هیدرولیکی
hydraulic press
پرس هیدرولیکی
hydraulic lime engineering
ملاط ابی
hydraulic booster unit
تقویت کننده هیدرولیکی
hydraulic pallet truck
ماشینحملبارهیدرولیکی
hydraulic fill dam
سد خاکریز ابی
hydraulic shock absorber
کمک فنر هیدرولیکی
hydraulic lime engineering
ملاطی که در زیراب سفت میشود
flap hydraulic jack
جکهیدولیکبالههواپیما
oil hydraulic transmission
گیربکس هیدرولیکی
hydraulic shock absorber
ضربه گیر روغنی
hydraulic shock absorber
ضربه گیر هیدرولیکی کمک فنرروغنی
fully hydraulic machine
دستگاه تماما " هیدرولیکی
hydraulic tracer control
کنترل پیستونی
hydraulic pressure test
ازمایش فشار اب
drag
روی صفحه نشان داده میشود
to drag on or out
کشیدن
to drag on or out
ادامه دادن
drag
لایروبی کردن کشش
drag
پسا
drag
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drag
اسباب لایروبی
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
کشیده شدن
drag
قلاب
drag
عمل حرکت دستگاه OUSE
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
drag
کشش
drag
کاویدن باتورگرفتن
drag
سخت کشیدن لاروبی کردن
To drag on and on.
بدرازا کشیدن
drag in
<idiom>
پا فشاری روی موضوع دیگری
drag on
<idiom>
دراز کردن
drag
کشیدن بزور کشیدن
drag
چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
drag
کشاندن
drag
سنگین وبی روح
drag
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drag
اصطکاک
drag
کشیدن
profile drag
پسای مزاحم
wave drag
پسای موج
vortex drag
پسای جریانهای حلقوی
main drag
<idiom>
مهمترین خیابان شهر
wing drag
پسای بال
total drag
پسای کل
To drag out an affair . To go on and on .
موضوعی را کش دادن
[بدرازا کشاندن]
to drag in a subject
موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
wire drag
لاروب سیمی
induced drag
پسای لازم
induced drag
پسای القاء شده
star drag
وسیله کشیدن نخ روی قرقره ماهیگیری
momentum drag
پسای ممنتم
profile drag
پسای مقطع پسای نیمرخ
parastic drag
پسای مزاحم
interference drag
پسای داخلی
drag axis
محور پسا
form drag
مقاومت ناشی از شکل جسم
drag loading
نتیجه کشش بادیا موج انفجار
drag loading
فشار کششی
drag link
اتصال کششی
drag line
طنای اویزان از بالن هنگام فرود
drag hunt
شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
drag hook
قلاب عایق
drag hook
قلاب کشش
drag force
نیروی مقاوم حرکت
drag mark
محل فشار
drag net
توریادامی که روی زمین بکشندکه همه جانوران رایکجابگیرد
fiscal drag
اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
engine drag
مقاومت مالشی
engine drag
مقاومت اصطکاک
drag strip
مسیر مسابقه اتومبیلرانی سرعت
drag scraper
اسکریپر مخزنی
drag roll
غلطک کششی
form drag
پسای شکل
drag race
مسابقه اتومبیلرانی سرعت
drag force
نیروی کششی
drag coefficient
ضریب پسا
drag boat
کرجی لاروب
broom drag
جاروی شن کش
coefficient of drag
ضریب مقاومت در مقابل حرکت
cooling drag
پسای ناشی از خنک کردن موتور
drag bar
میله کشش
drag bar
میله اتصال
drag bike
موتورسیکلت مخصوص مسابقه سرعت
drag racing
مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
drag boat
قایق موتوری مسابقه سرعت
drag coefficient
ضریب رانش
drag bracing
بست کاری داخلی
drag bunt
ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
drag chain
زنجیرکشش
drag chain
عایق
drag link
عضو کشش
anti drag wire
اجزاء بست کاری ساختمانی
levelling drag scrapers
اسکریپر تیغه دار
This caravan will drag on until the last day .
<proverb>
این قافله تا به یشر لنگ است .
surface friction drag
پسای اصطکاک سطح
drag one's feet/heels
<idiom>
آهسته کار کردن
drag chain conveyor
نقاله با زنجیر مقاوم
lift drag ratio
نسبت برا به پسا
To drag a country into war .
کشوری را بجنگ کشیدن ( غالبا" بصورت جنگ تحمیلی )
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com