Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (10 milliseconds)
English
Persian
idle deposit
سپرده راکد
idle deposit
سپرده بلااستفاده
Other Matches
idle
استراحت
idle
هرزگردی
idle
تنبل شدن
idle
وقت تلف کردن
idle
بی پروپا
idle
بی اساس
idle
بیخود
idle
بیهوده
idle
تنبل
idle
بیکار
idle
ازاد گشتن
idle
بیکار شدن
idle
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle
ماشین یا خط تلفن یا وسیلهای
idle
مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
idle
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idle
وقت گذراندن
idle
درجاکار
idle
بی بار
idle
بی بار شدن در حال سکون ساکن
idle capacity
فرفیت بیکار
idle cash
پول بلااستفاده
idle component
اجزاء کور
idle coil
بوبین کور
idle coil
پیچک هرز
idle characters
کاراکترهای عامل
idle capacity
فرفیت بلااستفاده
idle bar
میله کور
an idle pupil
شاگرد بیکار یا تنبل
idle time
دوره عطالت
idle balance
مانده راکد مانده غیرفعال
idle balance
مانده بیکار
idle cash
پول بیکار
idle current
جریان بی باری
idle current
جریان کور
idle period
دوره استراحت
idle rumoues
شایعات بی اساس
idle rumoues
اراجیف
idle stock
موجودی بی مصرف
idle talk
سخن بیهوده
idle talk
حرف مفت ژاژخایی
idle time
وقت تلف شده
idle time
زمان بی باری
idle time
دوره فترت زمان بیکاری
idle trunck
خط اتصال ازاد
idle trunck
ترانک ازاد
idle turn
دور ازاد
idle voltage
ولتاژ کور
idle wanderer
ولگرد
idle wheel
دنده چرخ رابط بین دو چرخ
idle rumoues
شایعات بی سر و پا
idle roll
غلطک کور
idle rich
ثروتمندان انگل
idle frequency
فرکانس بی باری
idle hours
ساعتهای بیکاری
idle junction
اتصال ازاد
idle line
خط ازاد
idle money
پول راکد
idle money
پول غیر فعال
idle period
زمان توقف
idle period
پریود بی باری
idle position
وضعیت ساکن
idle position
حالت سکون
idle power
توان کور
idle pulley
قرقره راهنما
idle reserves
ذخائر بیکار
idle reserves
ذخائر بلااستفاده
idle wire
سیم مرده
idle turn
کلاف مرده
idle runing
بی باری
deposit
ذخیره معدنی
deposit
رسوب کردن
deposit
ایداع
deposit
ودیعه گذاشتن ذخیره کردن
deposit
ذخیره ودیعه
deposit
پیش پرداخت
deposit
ودیعه
deposit
امانت
deposit
ذخیره رسوب
deposit
لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد
deposit
ذخیره کانسار
deposit
ترسیب
deposit
نهشته
deposit
نوشتن داده روی یک ثبات یا محل ذخیره سازی
deposit
پوشاندن سطح با لایه نازکی از ماده
deposit
چاپ گرفتن ازکل یا بخشی از فضای حافظه
deposit with someone
نزد کسی امانت گذاردن
deposit
ته نشین
deposit
: سپرده
deposit
به حساب بانک گذاشتن
deposit
سپردن ذخیره سپردن
deposit
کنار گذاشتن
deposit
: ته نشین کردن گذاشتن
as a deposit
امانتا"
deposit
پول بیعانه
deposit
گرو
deposit
ته نشست ته نشین
deposit
نهشت
deposit
پس انداز
deposit
سپردن پس اندازکردن
deposit
سرمایه گذاری کردن
deposit with someone
ایداع کردن
deposit
سپرده
deposit
رسوب
deposit
ته نشینی
deposit
پس مانده
machine idle time
زمان توقف ماشین
machine idle time
زمان معطلی دستگاه
idle indicating signal
علامت ازاد
To lead an idle life .
زندگی عاطل وباطلی داشتن
To lead an idle life.
راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
idle voltage of battery
ولتاژ هرز باتری
To idle away one s time . to be jobless.
غاز چراندن
idle current wattmeter
توان کورسنج
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
idle current connection
اتصال جریان بی باری
idle circuit condition
وضعیت مدار بی بار
legal deposit
سپرده قانونی
bank of deposit
بانک پس انداز
bank of deposit
صندوق پس انداز
calcareous deposit
ته نشست اهکی
certificate of deposit
گواهی پول سپرده
certificate of deposit
گواهی سپرده
demand deposit
سپرده دیداری
demand deposit
سپرده جاری
demand deposit
سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
bank deposit
سپرده بانکی
loan on deposit
اعطای وام به وثیقه سپرده
alluvial deposit
ابرفت
time deposit
سپردهء بانکی مدت دار
safe deposit
صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
safe deposit
گاوصندوق
quasi deposit
شبه سپرده
money on deposit
پول سپرده
money on deposit
وجه امانی
mineral deposit
نهشت کانی
deposit collection
جمع اوری سرمایه
alluvial deposit
موادیکه هنگام حرکت اب ته نشین میشوند
gas deposit
ذخیره گاز
deposit account
حساب سپرده
glacial deposit
رسوب یخچالی
glacial deposit
نهشت یخچالی
alluvial deposit
مواد رسوبی
deposit accounts
حساب پس انداز
deposit accounts
حساب سپرده
deposit account
حساب پس انداز
foreign deposit
سپرده خارجی
deposit with the bank
در بانک ودیعه گذاردن
deposit collection
جمع اوری کردن زباله ها
alluvial deposit
ابرفتی
deposit slip
اعلامیه پرداخت سپرده
deposit ratio
نسبت سپرده
deposit in the bank
در بانک به ودیعه گذاردن
deposit multiplier
ضریب بهم فزاینده سپرده
deposit fund account
اعتبار تشکیل سرمایه
army deposit fund
سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
deposit fund account
حساب تشکیل سرمایه
deposit of instrument of ratification
ایداع اسناد دال بر تصویب
personal deposit fund
اعتبارات مربوط به پس اندازافراد
banking deposit account
حساب سپرده بانکی
army deposit fund
پس انداز انفرادی افراد
fixed term deposit
سپرده ثابت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com