Dictiornary-Farsi | idle voltage of battery | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
idle voltage of battery	ولتاژ هرز باتری


Other Matches

idle voltage	ولتاژ کور
battery voltage	ولتاژ باتری
high voltage battery	باطری فشار قوی
low voltage battery	باطری فیلامان
idle	هرزگردی
idle	استراحت
idle	بیکار شدن
idle	بی بار شدن در حال سکون ساکن
idle	بی بار
idle	درجاکار
idle	نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idle	مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
idle	ماشین یا خط تلفن یا وسیلهای
idle	که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle	تنبل شدن
idle	وقت تلف کردن
idle	ازاد گشتن
idle	بی اساس
idle	بیکار
idle	تنبل
idle	بیهوده
idle	بیخود
idle	وقت گذراندن
idle	بی پروپا
idle line	خط ازاد
idle junction	اتصال ازاد
idle hours	ساعتهای بیکاری
idle frequency	فرکانس بی باری
idle stock	موجودی بی مصرف
idle deposit	سپرده بلااستفاده
idle deposit	سپرده راکد
idle talk	حرف مفت ژاژخایی
idle talk	سخن بیهوده
idle current	جریان کور
an idle pupil	شاگرد بیکار یا تنبل
idle reserves	ذخائر بلااستفاده
idle money	پول راکد
idle money	پول غیر فعال
idle power	توان کور
idle roll	غلطک کور
idle rumoues	شایعات بی سر و پا
idle rich	ثروتمندان انگل
idle rumoues	شایعات بی اساس
idle pulley	قرقره راهنما
idle reserves	ذخائر بیکار
idle position	حالت سکون
idle rumoues	اراجیف
idle period	پریود بی باری
idle period	زمان توقف
idle period	دوره استراحت
idle current	جریان بی باری
idle balance	مانده بیکار
idle turn	دور ازاد
idle component	اجزاء کور
idle wanderer	ولگرد
idle wheel	دنده چرخ رابط بین دو چرخ
idle capacity	فرفیت بیکار
idle wire	سیم مرده
idle runing	بی باری
idle position	وضعیت ساکن
idle cash	پول بیکار
idle cash	پول بلااستفاده
idle characters	کاراکترهای عامل
idle coil	پیچک هرز
idle coil	بوبین کور
idle turn	کلاف مرده
idle trunck	ترانک ازاد
idle time	وقت تلف شده
idle capacity	فرفیت بلااستفاده
idle bar	میله کور
idle time	زمان بی باری
idle time	دوره عطالت
idle balance	مانده راکد مانده غیرفعال
idle time	دوره فترت زمان بیکاری
idle trunck	خط اتصال ازاد
idle current connection	اتصال جریان بی باری
idle circuit condition	وضعیت مدار بی بار
To idle away one s time . to be jobless.	غاز چراندن
To lead an idle life.	راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
idle indicating signal	علامت ازاد
machine idle time	زمان معطلی دستگاه
machine idle time	زمان توقف ماشین
idle current meter	دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
idle current wattmeter	توان کورسنج
To lead an idle life .	زندگی عاطل وباطلی داشتن
battery still	دیگ تقطیر باتری
h.b. battery	باتری ا
c battery	باطری شبکه
battery	اتشبار صدای طبل
battery	ایراد ضرب و جرح
battery	قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
battery	توپزن و توپگیر
battery	باتری
battery	گهواره یا سکوی استقرارلوله توپ
battery	باطری برجک توپ
battery	باطری
battery	حمله با توپخانه ضرب و جرح
battery	استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
battery	که پس از قط ع کامپیوتر داده ها را برگرداند
battery	که یک باتری پشتیبان دارد
battery	اتشبار
h.t. battery	باتری ب
b battery	باتری ب
battery	وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند
smee battery	پیل اسمی
secondary battery	باتری بارشدنی
separate battery	اتشبار مستقل
microphone battery	باطری میکروفن
firing battery	اتشبار تیراندازی کننده
dry battery	باتری خشک
main battery	باطری اصلی
main battery	توپ اصلی ناو
saluting battery	توپ اجراکننده تیر سلام اتشبار تیر سلام
over sulphation of battery	سولفاتی شدن مخرب
secondary battery	پیل باتری
plunge battery	باتری با الکترد شناور
overfilling of battery	سرشار کردن باتری
counter battery	عملیات ضد اتشبار
primery battery	باطری اولیه
overdischarge of battery	تخلیه فرساینده باتری
counter battery	ضد اتشبار
magnetic battery	مغناطیس مرکب
oven battery	باطری کوره
mercury battery	باطری جیوهای
lighting battery	باطری نور
lighting battery	باتری روشنایی
galvanic battery	دستگاه تولیدالکتریک با عمل شیمیایی
galvanic battery	پیل
gelatine battery	باتری ژلاتینی
gelatine battery	باتری خشک
gravity battery	باتری وزنی
grid battery	باطری بایاس شبکه
grid of a battery	شبکه باتری
heating battery	باطری فیلامان
heater battery	باتری گرم کننده
heater battery	باتری ا
floating battery	باتری ذخیره
flashlight battery	باطری چراغ قوه
element of battery	الکترد پیل
internal battery	مقاومت داخلی باطری
exchange battery	باطری
impurities in battery	ناخالصیهای باتری
ignition battery	باطری سیستم جرقه زنی
ignition battery	باتری استارت
hostile battery	اتشبار دشمن
field battery	اتشبارصحرائی
filament battery	باتری ا
firing battery	اتشبار تیر
headquarters battery	اتشبار ارکان
battery syringe	سرنگ باتری
battery control	کنترل برجکهای توپ
battery control	وسیله کنترل توپ
battery connector	رابط پیل باتری
battery commander	فرمانده اتشبار
battery clamp	ترمینالهای باطری
torch battery	باطری قلمی
traction battery	باطری وسیله نقلیه
battery charger	شارژر باطری
battery charger	باتری پر کن
battery center	مرکز اتشبار
battery cell	پیل باتری
battery case	جعبه باتری
thermal battery	باطری حرارتی
battery copper	مس باتری
battery filler	سرنگ باتری
battery executive	افسرتیر اتشبار
battery executive	افسر اجرائیات اتشبار
solution of battery	الکترولیت باتری
battery electrolyte	الکترولیت باتری
battery electrode	الکترود باتری
discharger for battery	باتری خالی کن
battery discharger	باتری خالی کن
battery depolarizer	واقطبنده
battery defense	پدافند دور تا دور اتشبار پدافند از اتشبار
battery current	برق باتری
battery cradle	کلاف باتری
battery carrier	شاسی باتری
headquarters battery	اتشبار قرارگاه
battery capacity	فرفیت باتری
battery cover	پوششباطری
alkaline battery	باتری قلیایی
aircraft battery	منبع الکتریکی برای هواپیما
Please check the battery.	لطفا باطری را کنترل کنید.
rechargeable battery	باتری بارشدنی
acummulator battery	باتری بارشدنی
achievement battery	مجموعه آزمون پیشرفت
accumulator battery	اکومولاتور باطری
battery carbon	زغال باتری
The battery is dead.	باتری تمام شده است.
The battery is dead.	باتری خالی شده است.
to charge the battery	باتری را بار کردن
automobile battery	باتری اتومبیل
assault and battery	حملهی بدنی
battery bus	ترمینال
battery bus	جعبه تقسیم
voltaic battery	باتری ولتایی
battery box	جعبه باطری
battery box	جعبه باتری
assault and battery	ضرب و شتم
battery backup	باطری پشتیبان