Dictiornary-Farsi | infirm of purpose | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 101 (6 milliseconds)

English	Persian
infirm of purpose	بی عزم
infirm of purpose	بی اراده


Other Matches

infirm	رنجور نااستوار
infirm	ناتوان
infirm	ضعیف
infirm	علیل
to no purpose	بیخود
he was in purpose to do it	در نظر داشت که ان کار رابکند
for this purpose <adv.>	با توجه به این
on purpose	عمدا"
that is a to our purpose	این مخالف منظورماست
that is i. to this purpose	برای این مقصود مناسب یاکافی نیست
to no purpose	بی نتیجه
for this purpose <adv.>	بدین وسیله
for this purpose <adv.>	به این ترتیب
to purpose something	هدف چیزی [انجام کاری] را داشتن
on purpose <idiom>	عمری
to what purpose	برای چه منظور
to no purpose	بیهوده
for this purpose <adv.>	از این رو
all purpose	همه منظوره
purpose	مفهوم
purpose	مفاد
purpose	نیت
purpose	پیشنهاد
purpose	قصد داشتن پیشنهادکردن
purpose	درنظر داشتن
purpose	عمد
purpose	غرض
purpose	غرض مقصود
purpose	غایت
purpose	قصد
purpose	عزم
purpose	هدف
purpose	منظور
purpose	هدف مقصود
purpose-built <adj.>	قابل استفاده
To do something on purpose ( deliberately ).	از قصد کاری را کردن
serve one's purpose <idiom>	مفیدبودن شخص برای کاری مشخص
what is the purpose of thislaw	مقصود از این قانون چیست
purpose-built	تکمنظوره برایمنظوریخاص
purpose made	کالاهای خاص
purpose-built <adj.>	مناسب
purpose-built <adj.>	به درد بخور
purpose-built <adj.>	بدرد خور
purpose-built <adj.>	دارای مزیت
purpose-built <adj.>	باصرفه
purpose-built <adj.>	مفید
purpose-built <adj.>	اجرا شدنی
purpose-built <adj.>	هدفمند
purpose-built <adj.>	شایسته
purpose-built <adj.>	درست
of set purpose	عمدا"
purpose-built <adj.>	کارکردی
purpose-built <adj.>	قابل اجرا
purpose-built <adj.>	عملی
purpose-built <adj.>	سودمند
special purpose	یک منظوره
general purpose	هر کاره
purpose made	کالای سفارشی
general purpose	بدرد هر کاری خورنده
general purpose	همه منظوره
it subserves our purpose	مارادر رسیدن بمقصودکمک میکند
multi purpose	چند منظوره
it subserves our purpose	بدرد کارمامیخورد
he speaks to the purpose	بیهوده نمیگوید
he speaks to the purpose	قصدی دارد
he speaks to the purpose	با منظورسخن میگوید
genbral purpose	عام منظوره
genbral purpose	همه منظوره
special purpose	خاص منظوره
all purpose canister	قوطی مواد منفجره همه منظوره
special purpose	تک منظوره
single purpose	تک منظوره
purpose of the dam	هدف سد
cross purpose	قصد مغایر
purpose of the dam	منظور از سد
cross purpose	قصد متقابل
all purpose machine	دستگاه برای اهداف مختلف انیورسال
dual purpose gun	توپ دو کاره
general purpose machine	دستگاه برای اهداف مختلف
general purpose interface	میانگیر همه منظوره
general purpose computer	کامپیوتر همه منظوره کامپیوتر چند منظوره
general purpose program	برنامه همه منظوره
general purpose register	ثبات همه منظوره
general purpose ship	ناو چند کاربردی
general purpose program	برنامه عام منظوره
multi-purpose ladder	نردبانچندمنظوره
It this case , the purpose has been defeated .	دراین مورد نقض غرض شده است
I intend going on purpose ( deliberately ) .	قصد سفردارم
multi purpose vehicle	وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
special purpose computer	کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
multi purpose machine	ماشین چند کاره
general purpose operating system	سیستم عامل همه منظوره
I wI'll achieve my purpose (goals) quietly.	بی سروصدا منظورم راعملی خواهم کرد
special purpose programming language	زبان برنامه نویسی تک منظوره
general purpose interface bus	مسیر میانگیر همه منظوره
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code	زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
I hope it serves ( answerew ) your purpose ( meets your view ) .	امید وارم نظرتان را تأمین کند
Unimog [a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks]	یونیماک [حمل و نقل]
There is no point in his staying here . His staying here wont serve any purpose.	ماندن او در اینجا بی فایده است