Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
input mode
حالت ورودی
input mode
وضعیت ورودی
Other Matches
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
ارسال داده با استفاده از داده محاورهای
mode
روش ارسال داده به صورت یک بایت در هر زمان
mode
وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
mode
یات مربوطه را وارد میکند
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
mode
حالت ای که در آن هر دستور برنامه در محلهای متمادی ذخیره می شوند
mode
حالت کامپیوتر برای دریافت داده
mode
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد
mode
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
mode
عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
mode
که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
mode
رسم
mode
سبک
mode
روش
mode
طرز
mode
نوشتن یک دستور که پس از انتخاب دکمهای که به سرخط می رود اجرا میشود
mode
نما
mode
وجه
mode
باب
mode
قالب کدگذاری دیسکهای فشرده
mode
طرز طریقه
mode
اسلوب
mode
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
a la mode
مد روز
pi mode
روش پی
mode
مد
mode
شیوه
TV mode
رویتلوزیون
mode
روش انجام کاری : روش عمل کردن کامپیوتر
mode
فرمان ODE
mode
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
mode
وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
a la mode
متداول
climb mode
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
chararcter mode
حالت دخشهای
byte mode
وجه بایت حالت بایت
command mode
حالت فرماندهی
command mode
وضعیت دستوری
byte mode
وضعیت بایت
overtype mode
حالت تایپ روی مطلب
parataxic mode
شیوه ادراکی خود- محوری
control mode
باب کنترل
overtype mode
تایپ رویهم
coupled mode
روش کنترل پرواز خودکار بااستفاده از سیستم هدایت زمینی
coupled mode
روش کنترل خودکار
conversational mode
حالت محاورهای
conversational mode
مد محاورهای
draft mode
چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
conversational mode
باب محاورهای
edit mode
مد ویرایش
glide mode
روش پرواز با مسیر باد
edit mode
حالت ویرایش وضعیت ویرایش
mode of progression
چکونگی یا طرزپیشرفت
mode of production
وجه تولید
mode of production
طرز تولید
mode of production
شیوه تولید
mode of execution
روش انجام کاری
mode of execution
طرز اجرا
mode interval
فاصله نما
mode indicator
نشانگر حالت
mathematical mode
مدل ریاضی
master mode
حالت راهبر
master mode
وضعیت اصلی
locate mode
باب مکان یابی
localizer mode
روش کنترل هواپیما بااستفاده از انتن سمت نما
local mode
باب محلی
insert mode
حالت درج
insert mode
حالت محاورهای کامپیوتر برای ویرایش و تصحیح متن ها
mode of transport
روش حمل
mode of transport
نوع حمل و نقل
mixed mode
باب امیخته
noisy mode
سیستم محاسبات اعداد اعشاری که عددی غیر از صفر به محل کمترین ارزش در حین نرمالسازی عدد اعشاری افزوده میشود
noisy mode
رقم معمولا غیرصفر که هنگام نرمالسازی عدد اعشاری در صورت وجود اختلال به آن اضافه شود
noisy mode
باب پرخش
navigation mode
روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
forward mode
افزودن یک عدد یا اندیش و اختلاف به اصل
glide mode
روش پرواز ازاد
governing mode
روش کنترل خودکار
governing mode
روش کنترل
multiplex mode
حالت تسهیم
move mode
باب حرکت
graphics mode
حالت نگاره سازی
vibrational mode
شیوه ارتعاش
mode of vibration
شیوه ارتعاش
iconic mode
شیوه تصویرسازی حسی
immediate mode commands
فرامین مد صریح
multiplex mode
وضعیت تسهیم
theoretical mode
نمای نظری
snake mode
روش تعقیب مارپیچی درپدافند هوایی روش پروازمارپیچی هواپیما
slave mode
حالت پیرو یا برده
simplex mode
باب سادک
safe mode
حالت عملیات خاص در ویندوز که به صورت خودکارانتخاب میشودوقتی که در شروع خطایی رخ دهد
real mode
حالت واقعی
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
reactive mode
حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
prototaxic mode
شیوه ادراکی ابتدایی
track mode
روش تعقیب هدف
track mode
روش تعقیب زمینی هواپیما به طورخودکار
VCR mode
مدVCR
tuning mode
حالتصدا
mode selectors
انتخابگرحالت
mode selector
انتخابگرحالت
exposure mode
دکمهتغیرفیلم
whirling mode
نوسان شفت
wheel mode
ماهواره یا بخشی از ان که اغلب با سرعت کم بمنظورپایدارسازی وضعیت دوران میکند
typeover mode
حالت تایپ روی مطلب
conversational mode
سیستم کامپیوتری که به ورودی کاربر به سرعت پاسخ میدهد
access mode
باب دستیابی
addressing mode
وضعیت ادرس دهی
burst mode
حالت پیوسته
calculator mode
مد ماشین حساب
calculator mode
وجه حسابگر
browse mode
حالت ویرایش کامل
browse mode
حالت بررسی عمومی
batch mode
باب دستهای
privileged mode
وجه ممتاز
privileged mode
حالت ممتاز
protected mode
حالت محفوظ
burst mode
وجه پشت سرهم
burst mode
وضعیت پشت سرهم
answer mode
حالت جواب
answer mode
حالت پاسخ
addressing mode
باب نشان دهی
preferred cognitive mode
شیوه شناختی مرجح
mixed mode macro
درشت دستور امیخته باب
mixed mode experssion
عبارت امیخته یاب
memory addressing mode
باب ادرس دهی حافظه
land arm mode
سیستم کامپیوتری کنترل دستی و خودکار فرود هواپیما
mode of operation
[Technology]
کارکرد
mode of operation
[Technology]
عاملیت
Sun mode position
طریقهموقعیتخورشید
all points addressable mode
حالت گرافیکی که در آن هر پیکسل جداگانه قابل آدرس دهی است و رنگ و خصوصیات آن تعریف شده اند
data entry mode
حالت ثبت داده ها
automatic mode switching
راه گزینی حالت خودکار
they schemed a mode of escape
راه گریزی اندیشیدند
graphic display mode
مد نمایش گرافیکی
page mode ram
حالت صفحه حافظه دستیابی مستقیم
copy output mode
روکشخروجیکپی
multiple exposure mode
چندحالته
current mode logic
منطق جریانی
manual/automatic mode
اتوماتیک
manual/automatic mode
سبکدستی
focus mode selector
انتخابگرکانون
film advance mode
دکمه رد کردن فیلم
Attitude of mind . Mode of thought .
طرز فکر
input
درون گذاشت
input
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
input
مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
input
کامپیوتری که داده دریافت میکند
input
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input
فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
input
کامپیوتر یا وسیلهای که کندترین بخش آن ارسال داده است
input
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
input
بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود
input
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
input
وسیله ورودی
input
لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
input
دادن ورودی
input
انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش
input
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
input
عمل وارد کردن اطلاعات
input
داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
input
ورودی
input
درون داد
input
در رونده
input
درداده
input
داده ها اطلاعات ورودی
input
توان ورودی
input
نیروی مصرف شده
input
خرج
input
پول بمیان نهاده
input
مصرفی
input
درونداد
input
سردستهای که وسیله ورودی را به کامپیوتر وصل میکند
input
سیگنال اولیه
input
توان ورودی ورودی
input
توان اولیه
input/output
دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند
input/output
کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
input/output
سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
input/output
اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
manual input
ورودی دستی
input capacitance
فرفیت اولیه
input card
کارت ورودی
input/output
ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
input capacitor
خازن ورودی
input capacitor
خازن اولیه
input circuit
مدار ورودی لامپ الکترونی
input characteristic
منحنی مشخصه ورودی
instrumental input
داده سودمند
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
input/output
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
input winding
سیم پیچی اولیه
input/output
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
input voltage
ولتاژ اولیه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com