Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
input winding
سیم پیچی اولیه
Other Matches
winding
چیزی که پیچ میخورد
winding
سیم پیچ
d.c. winding
سیم پیچی جریان مستقیم
d.c. winding
سیم پیچی جریان دائم
winding
سیم پیچی
winding up
انحلال شرکت
y winding
اتصال ستاره
winding
پیچاپیچ
winding
نخ پیچی
winding
پیچیدن و تابیدن نخ
winding
مارپیچی رود پیچ
winding
پیچاندن
self winding
خود کوک
winding pitch
گام سیم پیچی
coil winding
سیم پیچی بوبین
compensating winding
سیم پیچ جبران گر
chain winding
سیم پیچ زنجیری
non inductive winding
سیم پیچ ناخودالقا
bifilar winding
سیم پیچ دو رشتهای
bar winding
میله هایی که به عنوان سیم پیچی در رتور به کار برده میشود
relay winding
سیم پیچی رله
armature winding
سیم پیچ ارمیچر
accelerator winding
سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
field winding
سیم پیچ اهنربایی
shunt winding
مغناطیسی انحرافی
primary winding
سیم پیچ ورودی
compensating winding
سیم پیچ تعدیل کننده
compensating winding
سیم پیچ تعادلی سیم پیچ خنثی کننده
lap winding
سیم پیچ رویهم
primery winding
سیم پیچی اولیه
drive winding
سیم پیچ تحریک
duplex winding
سیم پیچ دو راهه
inductive winding
سیمپیچ القایی
end winding
سرسیم پیچی
field winding
سیم پیچی میدان
filament winding
سیم پیچی فیلامان
winding up of a company
انحلال شرکت
differential winding
سیم پیچ تفاضلی
multiphase winding
سیم پیچی چند فازه
main winding
سیم پیچی اصلی
copper winding
سیم پیچی مسی
magnet winding
سیم پیچی اهنربا
damper winding
سیم پیچ کاهنده
damping winding
سیم پیچی میراکننده
magnet winding
سیم پیچ مغناطیس
delta winding
سیم پیچ مثلث
generator winding
سیم پیچی ژنراتور
This is a self - winding clock .
این ساعت دیواری کوک لازم ندارد ( اتو ماتیک است )
winding insulation
عایق بندی سیم پیچی
winding inductance
اندوکتیویته ی سیم پیچی
winding drum
قرقره سیم پیچی
winding diagram
نمودار سیم پیچی
winding shaft
استوانهسیمپیچ
winding coefficient
ضریب سیم پیچی
winding capacitance
فرفیت سیم پیچی
winding bobbin
هسته سیم پیچی شده
winding machine
دستگاه سیم پیچی
winding potential
پتانسیل سیم پیچی
winding tower
برجپیچاپیچ
winding mechanism
مکانیسمسیمپیچ
winding adjustment
تنظیم سیم پیچ
winding up an estate
تقسیم مال بین غرماء
winding shop
کارگاه سیم پیچی
winding sheet
کفن
winding resistance
مقاومت اهمی
winding resistance
مقاومت سیم پیچی
winding bobbin
بوبین
winding area
سطح سیم پیچی
wave winding
سیم پیچ موجدار
filament winding
سیم پیچ افروزه
secondary winding
سیم پیچ ثانویه
secondary winding
سیم پیچ خروجی
sense winding
سیم پیچ احساس
series winding
سیم پیچ اصلی
shunt winding
سیم پیچ
shunt winding
سیم پیچ فرعی
simplex winding
سیم پیچ ساده
transformer winding
سیم پیچی ترانسفورماتور
stem winding
چیزعالی ودرجه یک
three phase winding
سیم پیچی سه فازه
stem winding
ساعت دسته کوک
starting winding
سیم پیچی راه اندازی
low resistance winding
سیم پیچی کم اهم
winding crodd section
سطح مقطع سیم پیچی
high voltage winding
سیم پیچی فشار قوی
high tension winding
سیم پیچی فشار قوی
high impedance winding
سیم پیچی با مقاومت زیاد
multiple drum winding
سیم پیچ استوانهای چندگانه
series drum winding
سیم پیچ اصلی ارمیچراستوانهای
multiplex wave winding
سیم پیچ موجدار چند راهه
re entrant armature winding
سیم پیچ ارمیچر باز گشته
low tension winding
سیم پیچ فشار ضعیف
singly re entrant winding
سیم پیچ تک بازگرد
phase voltage of winding
ولتاژ سیم پیچ
single phase winding
سیم پیچی یک فازه
low voltage winding
سیم پیچی فشار ضعیف
high frequency winding
سیم پیچی فرکانس بالا
doublyre entrant winding
سیمپیچ دو بازگرد
cumulative compound winding
سیم پیچ مرکب جمع پذیر
differential field winding
سیمپیچ اهنربایی متقابل
double layer winding
سیم پیچی دوطبقه
compound field winding
سیم پیچ اهنربایی مرکب
communicating pole winding
سیم پیچی قطب کمکی
pitch of armature winding
گام پیچک
differential compound winding
سیمپیچ مرکب تفاضلی
hand brake winding lever
سطحپیچاپیچترمزدستی
input
سیگنال اولیه
input
درداده
input
در رونده
input
توان ورودی ورودی
input
درونداد
input
مصرفی
input
پول بمیان نهاده
input
خرج
input
نیروی مصرف شده
input
توان ورودی
input
درون داد
input
بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود
input
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
input
داده ها اطلاعات ورودی
input
توان اولیه
input
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
input
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input
مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
input
کامپیوتری که داده دریافت میکند
input
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input
فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
input
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
input
درون گذاشت
input
کامپیوتر یا وسیلهای که کندترین بخش آن ارسال داده است
input
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
input
وسیله ورودی
input
انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش
input
ورودی
input
سردستهای که وسیله ورودی را به کامپیوتر وصل میکند
input
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
input
عمل وارد کردن اطلاعات
input
داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input
لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
input
دادن ورودی
input tape
نوار اولیه
input reactance
مقاومت کور اولیه
input stream
مسیل ورودی
input transformer
ترانسفورماتور اولیه
input translator
مترجم ورودی
input translator
مترجم اولیه
input unit
واحد اولیه
input stream
جریان سیر ورودی
input stage
طبقه اولیه
input stage
طبقه ورودی
input socket
ساکت ورودی
input resistance
مقاومت ورودی
input spectrum
طیف ورودی
input spectrum
بیناب یا طیف اولیه
input resistance
مقاومت موثر اولیه
input signal
سیگنال ورودی
input register
ثبات ورودی
input reactor
سلف ورودی پیچک ماقبل
input reactor
پیچک ورودی
input signal
سیگنال اولیه
input reactance
راکتانس اولیه
input unit
واحد ورودی
input voltage
ولتاژ اولیه
input waveform
شکل موج ورودی
data input
داده ها
data input
اطلاعات ورودی
manual input
ورودی دستی
clocked input
ورودی با سنجش زمان
noninverting input
ورودی غیروارونگر
input resonator
همنواگر جعبهای ورودی
input speed
سرعت اولیه
average input
نهاده متوسط
input capacitor
خازن اولیه
input/output
دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند
three input adder
افزایشگر با سه ورودی
two input adder
افزایشگر با دو ورودی
two input firm
بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
two input subtractor
کاهشگر با دو ورودی
variable input
نهاده متغیر
variable input
داده متغیر
instrumental input
داده سودمند
input/output
ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
input/output
کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
effective input
فرفیت موثر ورودی
input terminal
ترمینال ورودی
input/output
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
input/output
اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
input/output
وسیله هوشمند که جریان داده را بین CPU و وسایل ورودی /خروجی
input/output
بررسی
input/output
مدیریت و کنترل میکند
input/output
وسیله جانبی
input/output
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
input/output
پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
input/output
استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
input/output
آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود
input/output
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com