Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
integrate transmission line	خط انتقال مجتمع
Other Matches
integrate transmission system	سیستم انتقال مجتمع
transmission line	سیم انتقال
transmission line	خط مخابرهای
transmission line	خط انتقال
line transmission error	خطای انتقال
overhead transmission line	خط انتقال هوایی
balanced transmission line	سیم انتقال متقارن
high voltage transmission line	خط انتقال فشار قوی
high tension transmission line	خط انتقال فشار قوی
integrate	یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
integrate	یکپارچه کردن
integrate	گنجاندن
integrate	تمام کردن
integrate	درشکم چیزی جا دادن
integrate	توام کردن
integrate	جمع کردن
integrate	انتگرال گرفتن انتگرال گیری
integrate	انتگرال گرفتن
integrate	مجتمع کردن
integrate	کامل کردن درست کردن
integrate resistor	مقاومت مجتمع
integrate electronics	الکترونیک مجتمع
integrate circuit	مدار مجتمع
integrate circuit	ای سی
integrate system	سیستم مجتمع
integrate logic circuit	مدار منطقی مجتمع
integrate circuit technology	مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
integrate circuit tester	دستگاه ازمایش ای سی تستر ای سی
integrate semiconductor circuit	مدار نیمه هادی مجتمع
integrate electronic component	قطعه الکترونیکی مجتمع
integrate magnetic circuit	مدار مغناطیسی مجتمع
integrate circuit transistor	ترانزیستور در مدار مجتمع ترانزیستور مجتمع
transmission	که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
transmission	انتقال
transmission	مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
transmission	مخابرات ارسال
transmission	ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری
transmission	ارسال داده یک بیت در هر زمان
transmission	ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
transmission	خطای ناشی از اختلال در خط
transmission	فرافرستادن
transmission	سخن پراکنی
transmission	ارسال پیام
transmission	مخابره
transmission	ارسال کردن
transmission	مخابره کردن
transmission	گیربکس
transmission	فرافرستی
transmission	جعبه دنده
transmission	فرا فرستی
transmission	وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
transmission	اندازه گیری مقدار داده در زمان مشخص
transmission	وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission	تراگسیل
transmission	عبور
transmission	مخابره مخابرات
transmission	ارسال
transmission	سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
power transmission	انتقال قدرت
end of transmission	انتهای مخابره
isochronous transmission	ارسال داده آسنکرون روی خط سنکرون
duplex transmission	مخابره دو رشتهای
duplex transmission	مخابره دورشتهای
neutral transmission	مخابره خنثی
synchronous transmission	مخابره همگام
digital transmission	انتقال رقمی
digital transmission	مخابره دیجیتال
digital transmission	انتقال دیجیتالی
synchronous transmission	انتقال همزمان
synchronous transmission	مخابره همزمان
negative transmission	پخش منفی
light transmission	انتقال نور
data transmission	مخابره داده
data transmission	ارسال داده
energy transmission	انتقال انرژی
transmission rate	سرعت مخابره
epicyclic transmission	جعبه دنده اپی سیکلیک
heat transmission	انتقال گرما
positive transmission	پخش مثبت
polar transmission	مخابره قطبی
four speed transmission	گیربکس چهاردور
image transmission	انتقال تصویر
parallel transmission	ارسال موازی
serial transmission	ارسال سری
serial transmission	مخابره سری مخابره نوبتی
parallel transmission	انتقال موازی
parallel transmission	مخابره موازی
information transmission	انتقال اطلاعات
simplex transmission	مخابره ساده
social transmission	انتقال اجتماعی
error transmission	ارسال خطا
epicyclic transmission	یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
data transmission	مخابره داده ها
transmission case	جعبه دنده
transmission limit	محدوده فرافرستی
baseband transmission	روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
worm transmission	گیربکس با چرخ دنده حلزونی
wireless transmission	انتقال بی سیم
video transmission	ارسال ویدئویی
transmission tower	برج انتقال
transmission system	دستگاه انتقالی
transmission system	سیستم انتقالی
transmission system	شبکه انتقال
transmission shaft	شفت گیربکس
transmission shaft	محور انتقال
transmission security	تامین مخابره
transmission security	تامین ارسال
transmission security	تامین ارسال پیام
transmission of sound	انتقال یاعبورصدا
transmission rate	نرخ مخابره
electricity transmission	انتقالالکتریسیته
asynchronous transmission	مخابره غیرهمزمان
asynchronous transmission	مخابره ناهمگام
transmission case	گیربکس
transmission dynamometer	توان سنج انتقالی
transmission error	خطای مخابره
transmission facility	وسیله انتقال
transmission factor	ضریب عبور
transmission gear	چرخ دنده انتقال
transmission grating	شبکه عبور
transmission grease	گریس جعبه دنده
transmission ratio	نسبت تبدیل جعبه دنده
transmission cable	کابلانتقال
afferent transmission	هدایت اورانی
analog transmission	مخابره قیاسی
analog transmission	انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
asymmetric transmission	روش ارسال داده که در مودم های سریع استفاده میشود
asynchronous transmission	اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
asynchronous transmission	انتقال غیرهمزمان
transmission oil	روغن جعبه دنده
power transmission	انتقال انرژی
transmission/reception of messages	انتقالپیام
digital data transmission	ارسال دیجیتالی داده
high frequency transmission	انتقال فرکانس بالا
velocity of energy transmission	سرعت انتقال انرژی
transmission level meter	دستگاه اندازه گیری سطح انتقال پگل مسر
main transmission shaft	محور انتقال اصلی
vestigial sideband transmission	پخش باند جانبی مانده
asymmetrical sideband transmission	پخش باند جانبی مانده
end of transmission block	انتهای بلاک مخابره
Hertzian wave transmission	انتقالموجافقی
gear transmission ratio	نسبت دنده گیربکس
transmission electron micrograph	ریزنگار انتقال الکترون
transmission/reception of messages	دریافت
maximum light transmission	انتقال نور حداکثر
start stop transmission	مخابره قطع و وصلی
tubular transmission shaft	لوله کاردان
tubular transmission shaft	محور انتقال لولهای
microwave transmission lines	خطوط انتقال ریزموج
half duplex transmission	مخابره دو نیم رشتهای
variable speed transmission	گیربکس پلهای
end of transmission block	خاتمه ارسال بلاک
transmission oil pump	پمپ روغن جعبه دنده
internal transmission factor	ضریب انتقال داخلی
oil hydraulic transmission	گیربکس هیدرولیکی
transmission of the electric current	انتقالفوریالکتریکی
automobile gear transmission	گیربکس اتومبیل
transmission of the rotary motion to the rotor	ناقلحرکتدواریبهقسمتگردندهماشین
high tension transmission tower	دکل انتقال فشار قوی
d.c. high tension power transmission	انتقال فشار قوی دی . سی .
piv variable speed transmission	جعبه دنده با سرعت متغیر گیربکس "پی ای وی "
high-tension electricity transmission	امتدادبلندناقلالکتریسیته
line by line analysis	تجزیه سطر به سطر
line to line voltage	ولتاژ بین دو خط
line to line voltage	ولتاژ زنجیر شده
line to line spacing	فاصله سطور
line to line fault	اتصال کوتاه بین دو فاز
line by line milling	فرز کردن سطری
line to line fault	اتصال کوتاه خط به خط
line to line fault	تماس خطوط
line to line fault	اتصال کوتاه دوقطبی
line by line milling	فرز کردن سطر به سطر
out of line	خارج از خط جبهه
line	نسب
line	لوله منفردی در سیستم سیالات
line out	قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
line by line	سطر به سطر
line	خط زدن
line	ترازکردن
on the line	هواپیمای اماده پرواز
line	رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
off line	منفصل
below the line	درامد یا هزینه غیر مترقبه
off line	قطع
out of line	جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
o o line	خط دیدبانی سپاه
off line	غیر متصل
off line	برون خطی
to come in to line	موافقت کردن
to come in to line	در صف امدن
line	لاین
line	محصول
line	شعبه
mean line	خط میان
line	اتصال فیزیکی به ارسال داده
by line	کار یاشغل اضافی وزائد
by line	خط فرعی راه اهن
by line	خط دوم یافرعی
line	رشته
down line	بار کردن پایین خطی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com