Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
intelligence cycle
مدار اطلاعاتی
Other Matches
intelligence
هوش
intelligence
اطلاع
intelligence
1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
intelligence
اطلاعات نظامی
intelligence
اطلاعات
intelligence
خبرگیری جاسوسی
intelligence
فرشته
intelligence
روح پاک یادانشمند
intelligence
اگاهی
intelligence
فهم بینش
intelligence
زیرکی
intelligence
فراست
tactical intelligence
اطلاعات تاکتیکی
tactical intelligence
اطلاعات جنگی
artificial intelligence
هوش مصنوعی
artificial intelligence
هوش ماشینی
intelligence department
ادارهای که وفیفه اش جمع اوری اطلاعات است
social intelligence
هوش اجتماعی
military intelligence
اطلاعات نظامی
departmental intelligence
اطلاعات اداری
departmental intelligence
اطلاعات وزارت خانهای
dispersed intelligence
یک سیستم شبکه که در ان قدرت محاسباتی در کل شبکه کامپیوتری توزیع یا پخش شده است
marketing intelligence
اطلاعات بازاریابی
intelligence service
قسمت اطلاعات
artificial intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence
هوش ساختگی
to give intelligence
اگاهی دادن
weather intelligence
اطلاعات هواشناسی
counter intelligence
ضداطلاعات
critical intelligence
اطلاعات مهم
combat intelligence
اطلاعات رزمی
critical intelligence
اطلاعات حیاتی
biographical intelligence
اطلاعات مربوط به بیوگرافی افراد
crystalized intelligence
هوش متبلور
acoustical intelligence
اطلاعات جمع اوری شده ازسیستم صوتی
verbal intelligence
هوش کلامی
the supreme intelligence
عقل کل
concrete intelligence
هوش عینی
machine intelligence
هوش ماشین
intelligence quotient
عددی که هوش و زیرکی شخص را نشان میدهد
intelligence annex
پیوست اطلاعات
intelligence annex
پیوست اطلاعاتی
intelligence collection
جمع اوری اطلاعات
intelligence collection
طرح جمع اوری اطلاعات
intelligence data
عناصر اطلاعات
intelligence department
اداره اطلاعات
intelligence service
اداره اطلاعات
intelligence estimate
براورد اطلاعات
to give intelligence
خبر دادن
intelligence estimate
براورداطلاعاتی
intelligence journal
دفتر روزنامه اطلاعات
intelligence journal
دفتریادداشت اطلاعات
intelligence office
دفتر اطلاعات
intelligence process
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
intelligence signal
پیام خبری
intelligence summary
خلاصه اطلاعاتی
intelligence summary
خلاصه وضعیت اطلاعاتی
intelligence test
ازمایش هوش
intelligence test
ازمون هوش
local intelligence
هوش محلی
fluid intelligence
هوش سیال
intelligence office
دفتر راهنمایی
general intelligence
هوش عمومی
Central Intelligence Agency
مرکز اداره اطلاعات
[ایالات متحده آمریکا]
periodic intelligence report
گزارش نوبهای اطلاعاتی
automated intelligence file
پرونده اطلاعاتی کامپیوتری
stanford binet intelligence scale
مقیاس هوشی استانفورد-بینه
wechsler adult intelligence scale
مقیاس هوشی وکسلر برای بزرگسالان
lorge thorndike intelligence test
هوش ازمای لورج- ترندایک
leiter adult intelligence scale
مقیاس هوشی لایتر برای بزرگسالان
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation.
پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
R/W cycle
ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
R/W cycle
CYCLE WRITE/READ
four cycle
دارای چهاردور یا دوره
cycle per second
سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
cycle
سواردوچرخه شدن
cycle per second
هرتس
four cycle
چهار چرخه
cycle
زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycle
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
cycle
دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
cycle
تناوب پریود سیکل
cycle
تاکت
cycle
زمانه
cycle
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycle
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycle
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycle
سیکل مدار
cycle
دوره عملیات یابازی
cycle
سیکل
cycle
دوران
cycle
دور
cycle
بصورت متناوب فاهر شدن
cycle
:بصورت دورانی فاهر شدن
cycle
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycle
چرخه زدن
cycle
چرخ چرخه
cycle
دوره گردش
cycle
: دور
cycle
زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycle
دوره
cycle
چرخه
cycle
گردش
cycle
تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycle
حلقه
cycle
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
major cycle
بزرگ چرخه
null cycle
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
kitchin cycle
دور کیچین
life cycle
چرخه دوام
life cycle
دوره عمر یک محصول
life cycle
دوره عمر
juglar cycle
دور ژوگلار
life cycle
دوره زندگی
kilomega cycle
یک بیلیون سیکل در ثانیه
kondratieft cycle
دور کندراتیف
life cycle
مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
machine cycle
چرخه ماشین
training cycle
سیکل اموزشی
magnetic cycle
منحنی هیسترزیس
staticizing cycle
سیکل ایستاسازی
stirling cycle
سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
storage cycle
چرخه انباره
storage cycle
سیکل انباره
tempering cycle
دوره بازپخت
thermodynamics cycle
سیکل ترمودینامیک
occupancy cycle
دوره سکونت
production cycle
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
exercise cycle
دوچرخهثابت
cycle lock
قفلدوچرخه
vapor cycle
سرد زائی مدار بسته
turnaround cycle
مدت رفت و برگشت
turnaround cycle
مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
trade cycle
دور تجاری
training cycle
مرحله اموزش
search cycle
چرخه جستجو
reset cycle
چرخه باز نشانی
ration cycle
سیکل محاسبه جیره 42ساعته
magnetic cycle
دوره مغناطیسی
magnetic cycle
فرایندمدار مغناطیسی
major cycle
چرخه بزرگ
major cycle
کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
memory cycle
چرخه حافظه
menstrual cycle
چرخه قاعدگی
menstrual cycle
عادت ماهانه
minor cycle
خرد چرخه
minor cycle
چرخه خرد
motor cycle
دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
number of cycle
تعداد دوره ها
number of cycle
تعداد تناوبها
planning cycle
دوره برنامه ریزی
procurement cycle
دوره خرید
rankin cycle
سیکل رانکین
trade cycle
دوره فعالیت تجاری
activity cycle
چرخه فعالیت
cycle of the room
گردش ماه
cycle of water
گردش اب در طبیعت
cycle spanner
اچار مخصوص تعمیردوچرخه
cycle stealing
چرخه دزدی
cycle stealing
مدت چرخه
cycle stealing
روشی که اجازه میدهد یک دستگاه جانبی بطور موقت کامپیوتر را ازدسترسی به مسیر
cycle stealing
ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
cycle stealing
حلقه ربایی
cycle stock
موجودی فعال
cycle stock
موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
cycle time
مدت چرخه
business cycle
دور کسب وکار
cycle time
زمان رفت و برگشت
cycle time
مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
cycle time
زمان
cycle time
زمان تناوب
cycle time
زمان دوره
cycle of operation
جریان عمل جنگ افزار
cycle of operation
دوره عمل سلاح
cycle of everts
دورحوادث
budget cycle
گردش بودجه
budget cycle
مراحل بودجه
business cycle
دور بازرگانی
business cycle
دور تجاری
business cycle
دور اقتصادی
business cycle
دور فعالیت بازرگانی
business cycle
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
business cycle
معادل cycle trade
carbon cycle
سیکل کربن
cardiac cycle
چرخه قلبی
carnot cycle
سیکل کارنو
carnot cycle
چرخه کارنو
life-cycle
چرخه زندگی
continous cycle
دوره بی وقفه
continous cycle
گردش دائمی
cycle car
اتوموبیل دوچرخهای
cycle milling
دستگاه فرز پاندولی
cycle time
زمان سیکل
cycle time
مدت چرخه زمان چرخه
execution cycle
چرخه اجرا
idling cycle
سیکل بی باری
fetch cycle
چرخه واکشی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com