Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
internal consumption	مصرف داخلی
Other Matches
consumption	مرض سل
overall consumption	مصرف کل
consumption	صرف
consumption	مصرف
consumption	سوختن
consumption	زوال
consumption history	شرح حال مصرف کالائی خاص
autonomous consumption	مصرف مستقل
per capita consumption	مصرف سرانه
unproductive consumption	مصرف بیهوده
aggregate consumption	مصرف کل
fuel consumption	مصرف سوخت
consumption rate	نواخت مصرف
consumption rate	میزان مصرف
consumption rate	اهنگ مصرف
consumption schedule	جدول مصرف
consumption theory	نظریه مصرف
energy consumption	مصرف انرژی
home consumption	مصرف داخلی
capital consumption	مصرف سرمایه
consumption goods	کالاهای مصرفی
consumption function	تابع مصرف
consumption expenditures	هزینههای مصرفی
consumption economies	صرفه جوئیهای مصرفی
consumption diseconomies	زیانهای مصرفی
consumption credit	اعتبار مصرفی
gasoline consumption	مصرف بنزین
consumption lending	وام مصرفی
conspicuious consumption	مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی
conspicuious consumption	مصرف تجملی
conspicious consumption	مصرف تجملی
home consumption	مصرف خانگی
conspicuious consumption	بکار برده شد
domestic consumption	مصرف خانگی
rate of consumption	نرخ مصرف
productive consumption	مصرف مولد
private consumption	مصرف خصوصی
present consumption	مصرف حال
present consumption	مصرف جاری
power consumption	مصرف برق
power consumption	مصرف قدرت
permanent consumption	مصرف دائمی
optional consumption	مصرف اختیاری
nonrival consumption	مصرف غیر رقابتی
national consumption	مصرف ملی
mass consumption	مصرف کلان
mass consumption	مصرف انبوه
irrigation consumption	مصرف ابیاری
rival consumption	مصرف رقابتی
smoke consumption	دودگیری
industrial consumption	مصرف صنعتی
indirect consumption	مصرف غیر مستقیم
induced consumption	مصرف القائی
induced consumption	مصرف تشویقی
transitory consumption	مصرف گذرا
transitory consumption	مصرف انتقالی
unproductive consumption	مصرف غیر مولد
income consumption curve	مصرف
maximal oxygen consumption	حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
age of mass consumption	عصر مصرف انبوه
The consumption of suger has gone up this year .	مصرف شکرامسال با لارفته است
consumption possibility line	خط امکانات مصرف
income consumption curve	منحنی درامد
total consumption burner	مشعل تمام مصرف کن
price consumption curve	منحنی قیمت مصرف
high mass consumption	مصرف انبوه
specific fuel consumption	مصرف سوخت ویژه
per capita water consumption	مصرف سرانه اب
consumption possibility line	حد مصرف
durable consumption goods	کالاهای مصرفی بادوام
capital consumption allowance	کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
brake specific fuel consumption	مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
maximal oxygen consumption per minute	حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
This sort of propaganda is for home consumption	این گونه تبلیغات برای مصرف داخلی است
post war consumption functions	توابع مصرف پس از جنگ جهانی دوم
internal	روش نمایش داده و دستورات در CPU یا پشتیبان
internal	درایو دیسک سخت درون پوشش اصلی کامپیوتر
internal	نوشتاری که در Rom چاپگر ذخیره شده است
internal	باطن
internal	باطنی
internal	ناشی ازدرون
internal	و نه یک برنامه جداگانه
internal	نمایش حروف در یک سیستم عامل مشخص
internal	دستوری که بخشی از سیستم عامل است
internal	عملیات ریاضی ALU
internal	درونی
internal	داخلی
internal	باطنی ناشی ازدرون
internal	زمانی در سیستم کامپیوتری که تحت کنترل مستقیم اپراتور نیست
internal shield	زره درونی زره داخلی
internal reflection	انعکاس درونی
internal resistance	مقاومت داخلی
internal programme	برنامه داخلی
internal shield	غلاف داخلی
internal reflector	رفلکتور داخلی
internal security	امنیت داخلی
internal rhyme	قافیه ماقبل اخر
internal secretion	هورمون
internal ruling	نظامنامه داخلی
internal secretion	ترشح درونی
internal security	تامین داخلی
internal resistance	مقدار مقاومت داخلی
internal report	گزارش داخلی
internal security	امنیت داخلی عملیات ضد شورشی
internal pressure	فشار درونی
internal power	مصرف داخلی
internal power	توانی که داخل هواپیما تولیدمیشود
internal insulation	ایزولاسیون داخلی
internal loss	تلف داخلی
internal medicine	طب داخلی
internal memory	حافظه داخلی
internal memory	بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal modem	مودم روی کارت اضافی که به اتصال وصل میشود و اطلاعات را به پردازنده منتقل میکند از طریق باس و نه پورت سریال
internal modem	مدم داخلی
internal modem	تلفیق و تفکیک کننده درونی
internal modulation	مدولاسیون داخلی
internal wiring	سیم کشی داخلی
internal ophthalmia	اماس درونی تخم چشم
internal ophthalmia	ورم غائرمقله
internal phase	فاز درونی
internal pole	قطب داخلی
internal installation	سیم کشی داخلی
internal sort	مرتب کردن برنامه فقط با استفاده از حافظه اصلی سیستم
internal sort	جور کردن داخلی
internal voltage	ولتاژ داخلی
internal voltage	نیروی الکتروموتوری
internal work	کار درونی
internal sort	مرتب سازی داخلی
internal conception	انگاره
internal conception	عقیده
internal conception	زاییده افکار
internal conception	اندیشه
internal boundary	مرزداخلی
internal conception	درک
internal conception	فکر
internal conception	تصور
Internal energy	انرژی درونی [فیزیک]
internal vibrator	لرزاننده درونی
internal transactions	معاملات داخلی
internal sort	مرتب کردن درونی
internal storage	حافظه ی داخلی
internal storage	حافظه داخلی
internal storage	انباره داخلی
internal store	بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal stress	تنش داخلی
internal structure	ساختار داخلی
internal structure	ساختمان داخلی سازه داخلی
internal supercharger	سوپرشارژر داخلی
internal temperature	دمای درونی
internal temperature	درجه حرارت داخلی
internal timer	زمان سنج داخلی
internal torque	گشتاور نیروی درونی
internal trade	بازرگانی داخلی
internal trade	تجارت داخلی
internal structure	سازه داخلی
internal efficiency	راندمان داخلی
internal defense	دفاع داخلی
internal angle	زاویه ی داخلی
internal armature	ارمیچر داخلی
internal attack	تک داخلی یا تک از داخل
internal damping	میرایی داخلی
internal current	جریان داخلی
internal crack	ترک داخلی
internal battery	مقاومت داخلی باطری
internal defense	پدافند داخلی پایداری داخلی
internal development	رشد داخلی
internal development	توسعه داخلی
internal economies	صرفه جوئیهای داخلی
internal ear	گوش داخلی
internal drainage	ابریز بسته
internal door	در داخلی
internal diseconomies	عدم صرفه جوئیهای داخلی
internal diseconomies	زیانهای داخلی
internal discharge	تخلیه جزیی داخلی
internal discharge	تخلیه داخلی
internal boffles	تیغههای داخلی
internal conversion	تبدیل باطنی
internal conversion	تبدیل درونی
internal capacitance	فرفیت الکترودها
internal combustion	درونسوز
internal combustion	احتراق داخلی
internal clock	ساعت داخلی
internal circuit	حلقه داخلی
internal circuit	مدار داخلی
internal characteristic	منحنی مشخصه داخلی
internal command	فرمان درونی
internal commerce	تجارت داخلی
internal conductance	اندوکتانس داخلی
internal brake	ترمز داخلی
internal bus	گذرگاه داخلی
internal consistency	سازگاری داخلی
internal consistency	هماهنگی درونی
internal bus	مسیر داخلی
internal conductor	سیم هادی
internal conductor	سیم داخلی
internal conductance	اندوکتیویته ی داخلی
internal capacitance	فرفیت سیم پیچی
internal force	نیروی درونی
internal friction	اصطکاک درونی
internal friction	سایش درونی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com