English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 163 (8 milliseconds)
English Persian
interrupt a connection قطع شدن یک اتصال
Other Matches
interrupt حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
interrupt سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
interrupt وقفهای که CPU را هدایت میکند تا به محل مشخصی منتقل شود
interrupt تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
interrupt ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
interrupt حرکت دادن وقفه
interrupt اصط لاحی در برنامه نویسی کامپیوتری که خط وط وقفهای که باید فعال شوند را انتخاب میکند
interrupt ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
interrupt نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
interrupt به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
interrupt لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupt وقفه
interrupt توقف
interrupt توقف رخ دادن چیزی که در حال اتفاق است
interrupt توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupt سیگنالی که واحد پردازش مرکزی را از یک کار به کار دیگر با حق تقدم بیشتر می برد و به CPU اجازه میدهد دیرتر به کار اول برگردد
interrupt انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupt خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupt سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
interrupt سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود
interrupt اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupt ناتوان کردن وقفه
interrupt خط وقفه که فعال شده است
interrupt حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupt گسیختن
interrupt حرف دیگری را قطع کردن
interrupt منقطع کردن
interrupt قطع کردن
interrupt جدا کردن
system interrupt وقفه سیستم
priority interrupt وقفه اولویت
program interrupt وقفه برنامه
program interrupt قطع برنامه
external interrupt وقفه خارجی
scanned interrupt وقفه پویش شده
To interrupt someone. To butt in. تو حرف کسی دویدن
vectored interrupt وقفه برداری
to interrupt a friendship رشته دوستی را با کسی پاره کردن
to interrupt any one's speech در میان سخن کسی امدن
vectored interrupt سیگنال وقفه که پردازنده را به یک تابع در آدرس مشخص هدایت میکند
to interrupt any one's speech صحبت کسیرا قطع کردن
to interrupt any one's speech سخن کسیرا گسیختن
non maskable interrupt سیگنال وقفه با ارجحیت بالا که توسط نرم افزار یا دستورات دیگر قابل آسیب دیدن نیست
interrupt driven وقفه گرا
interrupt handler گرداننده وقفه
interrupt vector بردار وقفه
to interrupt a view جلو منظرهای را گرفتن
clock interrupt وقفه زمان سنجی
automatic interrupt وقفه خودکار
automatic interrupt قطع خودکار
To interrupt someone . To cut some one short. حرف کسی را قطع کردن
machine check interrupt وقفه مقابله ماشین
daisy chain interrupt یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
machine check interrupt وقفه بررسی ماشین
interrupt serrice routine روال سرویس وقفه
connection انشعاب
connection اتصال
connection پیوند
v connection اتصال مثلث
y connection اتصال شلواری
connection پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection وابستگی
connection بستگی نسبت
connection مقام
connection خویش
connection ارتباط
connection اتصال زمین
y connection اتصال ستاره
connection اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
connection پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات در یک شبکه محلی است
connection اتصال یا چیزی که متصل میشود
connection رابطه
connection پیوستگی اتصال
three phase connection اتصال سه فازه
series connection اتصال زنجیری
series connection اتصال سری
star connection اتصال ستارهای
star connection اتصال ستاره
tandem connection اتصال ابشاری
tandom connection اتصال دنبال هم
tandom connection اتصال ابشاری
telephone connection اتصال تلفنی
taylor connection اتصال تیلور
trunk connection اتصال مشترکین از طریق ترانک
physical connection اتصال مادی
solderless connection اتصال بدون لحیم
to make a connection رابطه ای برقرار کردن
I missed the connection. من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
faulty connection رابطه اشتباه [الکترونیک مهندسی برق]
Is there a connection to Glasgow? آیا به شهر گلاسگو تعویض دارد؟
overhead connection اتصالبالایی
connection to ventilator اتصال به هواکش
two phase connection اتصال یا مدار دو فازه
zigzag connection اتصال زیگزاگ
chimney connection دودکشمرتبطکننده
coach connection کلاجمتصل
connection point مرکزاتصال
earth connection اتصالزمینی
electrical connection متصلکنندهالکتریکی
mains connection اتصالاصلی
to catch the connection وسیله نقلیه رابط را گرفتن
series connection اتصال دنبالهای
connection diagram دیاگرام اتصال
delta connection اتصال مثلث
delta connection سیم پیچ مثلث
cascade connection دو یا چندین دستگاه مشابه که پشت سر هم مرتب شده اند وخروجی یکی به ورودی دیگری وصل میشود
delta connection اتصال دلتا
connection factor ضریب انشعاب
electric connection اتصال الکتریکی
exhaust connection اتصال خروجی
hardwired connection می بجای ورودی و سوکت
ground connection اتصال زمین
connection terminal پایانه اتصال
connection survey نقشه برداری منطقه ربط
connection diagram دیاگرام مداری
connection fuse ماسوره اتصال دهنده
connection fuse فیوزاتصال
connection line خط اتصال
connection box جعبه اتصال
connection of the vaginal passages anal and افضاء
connection plug دو شاخه
cascade connection اتصال کاسکاد اتصال پلهای
connection cable کابل اتصال
haunched connection اتصال ماهیچهای
cascade connection خروجی یکی ورودی برای دیگری است
outer connection اتصال خارجی
outer connection پیوند برونی
parallel connection اتصال موازی
phonograph connection پریز مخصوص پیکاپ
pipe connection اتصال لوله
plug connection کنتاکت پریز
plug connection اتصال دوشاخه
building connection انشعاب ساختمان
microphone connection اتصال میکروفن
cascade connection اتصال ابشاری
cascade connection تعداد وسیله یامدار که به صورت سری مرتب شده اند
internal connection اتصال داخلی
main connection اتصال اصلی
mesh connection اتصال توری
rear [front] connection اتصال [جلوئی] پشتی
connection of loom pieces متصل کردن قطعات دار [قالی]
fits units with ... connection مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ... [الکترونیک مهندسی برق]
post-insulated connection پس از پیوند عایق دار شده
main circuit connection اتصال مدار اصلی
telephone test connection اتصال ازمایش تلفن
three phase bridge connection اتصال پل سه فازه
zig zag connection اتصال زیگزاگی
inlet pipe connection اتصال لوله ورودی
idling current connection اتصال جریان بی باری
series parallel connection اتصال سری- موازی
idle current connection اتصال جریان بی باری
air hose connection اتصالشلنگهوا
series parallel connection اتصال زنجیری- موازی
electrical connection panel صفحهاتصالبهبرق
flexible hose connection رابطانعطافپذیرلوله
video connection panel صفحهاتصالبهنمایشگر
He talked in this connection (vein). دراین زمینه صحبت کرد
double delta connection اتصال مثلث دوبل
open delta connection اتصال مثلث باز
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
equipotential bonding conductor connection ارتباط رسانای پیوند هم پتانسیل
point-to-point connection اتصال نقطه به نقطه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com