English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
life zone منطقه حیاتی
life zone منطقه زیست شناسی
Other Matches
Life isn't about finding yourself. Life is about creating yourself. زندگی پیدا کردن خود نیست بلکه ساختن خود است.
zone کمربند حبه باروت
zone منطقه دفاعی
zone منطقه Prohibited-Neutral-Occupation
zone حیطه محدوده
zone دفاع منطقهای
zone زون
zone محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zone ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
zone ناحیه دسته بندی
inner zone منطقه داخلی
inner zone منطقه اتش داخلی
zone محوطه
zone بخش
zone قلمرو
zone مدار
zone مدارات
zone کمربند
zone منطقه ناحیه
zone حوزه
zone محات کردن جزو حوزهای به حساب اوردن
zone ناحیهای شدن
zone منطقه عمل
zone نوار
zone ناحیه
zone منطقه
convergence zone منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
control zone منطقه فضای هوایی تحت کنترل
control zone منطقه کنترل هوایی
communication zone منطقه مواصلات
contiguous zone منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
commutation zone ناحیه کموتاسیون
contiguous zone منطقه مجاور
neutral zone منطقه بیطرف
neutral zone منطقه بی طرف
neutral zone منطقه خنثی
drop zone منطقه فرود
danger zone منطقه خطر
dead zone زاویه بیروح
demilitarized zone منطقه بی طرف
demilitarized zone منطقه غیرنظامی
depletion zone ناحیه تخلیه
combat zone منطقه رزمی منطقه نبرد
combat zone منطقه رزم
attack zone منطقه حمله
attacting zone منطقه دروازه
sensitive zone منطقه حساس
saturated zone منطقه اشباع
safety zone بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
red zone دایره قرمز صفحه هدفگیری
back zone منطقه عقب زمین والیبال
beatten zone منطقه مورد اصابت
beatten zone منطقه مضروبه
prohibited zone حریم
blind zone منطقه کور
prohibited zone منطقه ممنوعه
plastic zone منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
plastic zone منطقه ثانویه قیف انفجارگلوله
pickup zone منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
photic zone نوار نوری
coastal zone منطقه ساحلی
aphotic zone لایه تاریک اقیانوس
drop zone منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
forbidden zone ناحیه ممنوع
free zone منطقه ازاد
free zone منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free zone منطقه ازاد تجاری
frigid zone منطقه منجمده
intertidal zone نوار کشندی
intertidal zone نوار جذر و مدی
intermediate zone ناحیه ی میانی
interference zone ناحیه ی تداخل امواج
intemperate zone منطقه غیر معتدل یرد یا بسیارگرم
genital zone ناحیه تناسلی
grid zone منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
indifference zone ناحیه خنثی
identification zone منطقه تشخیص هواپیماهای دشمن
identification zone منطقه تشخیص هدف
heating zone منطقه یا ناحیه حرارتی
joint zone منطقه مشترک
kill zone کشتارگاه
drop zone منطقه فرود چترباز
hot zone ناحیه تعریف شده توسط استفاده کننده
limnetic zone لایه نورگیر اب
edge zone اطراف لبه
edge zone ناحیه لبه
end zone منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
end zone منطقه اخر زمین هاکی از خط ابی تادیوار پشت دروازه
equisignal zone منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
landing zone نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند
landing zone فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
exchange zone فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
landing zone منطقه نشست هوایی
landing zone منطقه فرود
extraction zone منطقه پرتاب بار
floral zone منطقه گیاهی
kill zone منطقه کشتاردشمن
hypnogenic zone ناحیه خواب زا
defense zone منطقه پدافند
zone of contact ناحیه تماس
zone of aeration منطقه هواگیر
zone of action منطقه عملیات یکان
zone of action منطقه عمل
zone of acceptability منطقه قابل قبول
zone fire اتش درو در عمق
zone fire اتش درو
zone defence دفاع منطقهای
zone decimal دسته بندی ده دهی
zone decimal دسته بندی اعشاری
erogenous zone ناحیه شهوتزا
zone bits بیت منطقه بیت دسته بندی
zone bits بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
weight zone مربع وزن گلوله
zone of contact محل برخورد
zone of dispersion منطقه پراکندگی گلوله ها
smokeless zone مناطقیکهدرآنهاسیگارکشیدنممنوعاست
exclusion zone مکانممنوعه
battle zone منطقهجنگی
service zone بخشسرویسزدن
school zone قلمرومدرسه
defending zone نقطهدفاعی
attacking zone منطقهحمله
zone time وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
zone ride کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
zone refining پالایش منطقهای
zone purification تصفیه منطقهای
zone punch سوراخ دسته بندی
zone of fire منطقه اتش منطقه تیراندازی
zone of fire منطقه تیر
torrid zone منطقه حاره
oral zone ناحیه دهانی
active zone of well حوزه فعال چاه
shadow zone منطقه کور عمق اب
tensile zone منطقه کششی
skip zone منطقه کور رادیویی
somatosensory zone منطقه حسهای تنی
buffer zone منطقه پیشگیری
buffer zone منطقه تامین
buffer zone منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
time zone منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
time zone منطقه ساعتی جهانی
strike zone منطقه خط سیر
sublittoral zone زون زیرکرانهای
active zone of well حوزهای که چاه را تغذیه میکند
the frigid zone منطقه افسرده
aphotic zone طبقه تاریک اقیانوس
separation zone منطقه حد
separation zone منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
strike zone سیرمجاز گوی چوگان زن
sublittoral zone نوار زیر کرانهای
aeration zone منطقه هواگیر
the frigid zone منطقه منجمده
hot temperature zone ناحیه بسیار گرم
depth of hardening zone عمق ناحیه سخت گردانی
exclusive economic zone منطقه اقتصادی انحصاری
zone of rock flowage منطقه سنگهای روان
zone of rock fracture ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
root-hair zone بخشموییریشه
heat affected zone منطقه حرارت دیده
heat affected zone ناحیه پیوند
forbidden energy zone ناحیه انرژی ممنوع
air surface zone منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
blind bombing zone منطقه بمباران محدود
air surface zone منطقه عملیات ضد زیردریایی
the loose the maiden zone ازاله بکارت کردن
contingent zone of fire منطقه اتش احتمالی توپخانه
desired ground zone نقطه ترکش اتمی مطلوب
effective beaten zone منطقه ضربت موثر
effective beaten zone منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
desired ground zone صفر زمین مورد نظر
warm substeppic zone نوار نیمه جلگهای گرم
depth of hardening zone عمق سختی
runway touchdown zone marking علامتتماسهواپیمابازمین
drop zone control center مرکز کنترل منطقه بارریزی یا فرود
Few reporters dared to enter the war zone. چندی از خبرنگاران جرأت کردند وارد منطقه جنگی بشوند.
Not on your life. <idiom> مطمئنا نه
useful life عمر مفید
life less بی ابادی
That's (just) the way it [life] goes. زندگی حالا اینطوریه. [اصطلاح روزمره]
to g. out life مردن
i life that better انرا بیشتر از همه دوست دارم
life شور و نشاط
Not on your life ! هرگز توعمرم ( چنین کاری نخواهم کرد) !
Way of life. راه ورسم زندگی
To do well in life . در زندگی ترقی کردن
life less بیجان
life less بیروح
life like واقع نما
take one's own life خودکشی کردن
to the life با کمال دقت
the a of life شام عمر
mean life عمر میانگین
to g. out life جان دادن
way of life فعالیتهای روزانه
mean life عمر متوسط
for one's life برای حفظ جان
still life طبیعت بیجان
life دوام
life right حق عمری
for one's life از بیم جان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com