English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
line haul خط رابط بین کلماتی که نصف ان در سطر بعد واقع شده
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
line haul کشیدن نخ در شروع ماهیگیری
Other Matches
haul یدک کشیدن
haul فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
haul heave-in
haul down فرمان پرچم را پایین بکشید
haul out خارج شدن از صورت بندی
to haul up برای بازخواست صداکردن بازخواست کردن از
to haul یدک کشیدن
haul مسافت حمل
haul حمل ونقل
haul همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
haul حمل کردن کشش
over haul تعمیر اساسی
haul خط سیر
haul تغییر مسیر قایق
haul کشیدن
haul هل دادن
long haul <idiom> مدت درازی بین کاری که ادامه داد
to haul upon the wind سرکشتی رانزدیک تربه جهت وزش بادقراردادن
short haul کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
to haul at a rope طنابیراکشیدن
to haul over the coals سخت مواخذه کردن
long haul <idiom> مسافت دراز یا سفرکردن
back haul بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
to haul over the coals عیب گرفتن از
short-haul کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
short-haul خط سیر کوتاه
short haul خط سیر کوتاه
haul distance فاصله حمل
haul defilade تا ارتفاع لوله پشت سنگر
haul defilade تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
haul road راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
to haul a ship بادبانهای کشتی را پائین اوردن یاخواباندن
haul defilade قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
long haul خط سیر بلند
long haul دور برد
long haul دور
free haul در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
pully haul بزور کشیدن
economic haul distance فاصله اقتصادی حمل
long haul network شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای دور با سیستم تلفن عمومی
line by line milling فرز کردن سطر به سطر
line by line milling فرز کردن سطری
line to line voltage ولتاژ زنجیر شده
line to line fault اتصال کوتاه دوقطبی
line to line voltage ولتاژ بین دو خط
line to line fault تماس خطوط
line by line analysis تجزیه سطر به سطر
line to line spacing فاصله سطور
line to line fault اتصال کوتاه خط به خط
line to line fault اتصال کوتاه بین دو فاز
line-up به خط شدن
out of line <idiom> ناصحیح
in line <idiom> با محدودیت متداول
Which line goes to ... ? کدام خط به ... میرود؟
on line متصل
line up به خط شدن
line up به ترتیب ایستادن
on line مورداستعمال
line up ردیف ایستادن تیم
Which line goes to ... ? کدام خط راه آهن به ... میرود؟
line-up ردیف ایستادن تیم
on line مستقیم
on line در خط
on line درون خطی
on line داخل رده
line-up به ترتیب ایستادن
line up <idiom> سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
in line همراستا
in line شمشیر در وضع حمله
mean line خط میان
necessary line خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
o o line خط تقسیم دیدبانی
o o line خط دیدبانی سپاه
old line محافظه کار
down line بار کردن پایین خطی
down the line ضربه از کنار زمین
on line help کمک مستقیم
on the line هواپیمای اماده پرواز
out of line خارج از خط جبهه
the line صف
to come in to line در صف امدن
to come in to line موافقت کردن
line up <idiom> به درستی میزان کردن
line up <idiom> به صف کردن
down the line <idiom> درآینده
line out با خط علامت گذاشتن
line out قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
all along the line درامتدادهمه خط
all along the line در همه جا
along line در امتداد خطوط
along line در خط
old line دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
line by line سطر به سطر
below the line درامد یا هزینه غیر مترقبه
out of line جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
line of d. مرز
line طناب سیم
by-line کار یاشغل اضافی وزائد
by-line خط فرعی راه اهن
by-line خط دوم یافرعی
by line کار یاشغل اضافی وزائد
line رشته بند
by line خط فرعی راه اهن
by line خط دوم یافرعی
line خط
line پوشاندن
line جاده
line دهنه
line لجام
line : خط کشیدن
line خط انداختن در
line خط دار کردن
line بخط کردن
line اراستن
line ترازکردن
line استرکردن
line طناب خط
line محصول
line لاین
line رشته
line طرز
line حدود رویه
line خط زدن
line نسب
line شعبه
line خط صف
line لوله منفردی در سیستم سیالات
line صفی در خط
line در سمت
line سیم
line جبهه جنگ
line اتصال فیزیکی به ارسال داده
line رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line سطر
line : خط
off line برون خطی
Are you still on the line? خط را قطع نکردی؟
Are you still on the line? هنوز پشت تلفن هستی؟
off line غیر متصل
off line قطع
off line منفصل
line رسن
line ریسمان
off line وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
line of d. حد فاصل
line ردیف
phase line خط مبداء حرکت جنگی
local line خط محلی
percolation line خط نفوذ
penny a line ارزان نویس بی مایه
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
penny a line پست
mach line موج ضربهای ضعیف
lumber's line خط سینه ناو
lumber's line خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
lubber's line علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
lubber's line نشانگر سینه
lubber line خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
lubber line خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
loop line دوراهی
penny a line ارزان
phantom line خط سری
load line خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
load line خط بار
price line خط قیمت
possibilities line خط بودجه
possibilities line خط امکانات
poverty line خط فقر
line loss تلف خط
pitch line مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
pipe line خط لوله
line up billiard بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
line voltage ولتاژ خط
line voltage ولتاژ شبکه
line voltage ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
phantom line خط فرضی
line width پهنای خط
interrupted line خط چین
lyman line خط لیمان
offside line خط فرضی موازی با دروازه
non switched line خط گزینه نشده
no fire line خط منع اتش توپخانه
no fire line خط منع اتش
night line ریسمان ماهی گیری شبانه
new line character دخشه تعویض سطر
neutral line خط بی اثر
on line database پایگاه داده درون خطی
phase line خط خیز
out line font قلم متغیر
out line font فونت متغیر
orienting line خط توجیه
off line storage حافظه برون خطی
off line operation عملکرد برون خطی
on line operation عملکرد درون خطی
on line operation عمل درون خطی
nonswitched line خط غیر گزینشی
on line storage حافظه درون خطی
on line system سیستم درون خطی
out of line coding کدگذاری برون خطی
multipoint line خط چند نقطهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com