English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (5 milliseconds)
English Persian
lingual letters or linguals حروف زبانی یا ذولقی
Other Matches
lingual حرف زبانی یا ذو لفی
lingual زبانی
lingual papillx ثالیل ع بان یا لسان
lingual papillae پرزهای زبان
lingual tonsil لرزهیزبانی
lingual papillac ثالیل زبان یا لسان
median lingual sulcus شیارمیانیزبان
letters معرفی نامه
letters سند
letters حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
letters نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letters نوشته
letters نویسه
letters باحروف نوشتن باحروف علامت گذاشتن اجازه دهنده
letters مراسله
letters حرف الفباء
Are there any letters for me? من نامه ای ندارم؟
letters حرف
letters حرف چاپی
letters نامه
letters کاغذ ادبیات
letters اثارادبی
letters معرفت دانش
letters testamentary حکم وصایت
palatal letters حروف لطعی یا حنکی حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظمیشوند
nassal letters حروف تو دماغی
nassal letters حروف غنه
print letters دستخطی که مانند چاپ یاحروف چاپی باشد
letters of administration اختیارنامه قیمومت
republic of letters جمهور اهل ادب
republic of letters گروه ادبا
rogatory letters نامه محتوی تفویض نیابت قضایی
I have some letters to write . چند تا کاغذ باید بنویسم
signal letters معرف
chain letters نامهی زنجیری
weak letters حروف عله
uncial letters حروفی که در کتابهای خطی سدههای 8 میلادی بکارمیبردند....بحروف درشت
the profession of letters تالیف
the profession of letters نویسندگی
swamped with letters کاغذ پیچ
swamped with letters غرق نامه
small letters حروف کوچک چون bوa
a man of letters اهل قلم
letters testamentary خطاب به وصی دائربه اشتغال بامروصایت
letters testamentary حکم یا خطاب دادگاه ذی صلاحیت
letters missive نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
commonwealth of letters جمهورنویسندگاه یا مولفین
commonwealth of letters گروه نویسندگاه
belles letters ادبیات
abbreviated letters حروف مقطعه
open letters نامه سر گشاده
block letters حروف جداودرشت
covering letters نامه توضیحی
covering letters نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
covering letters نامه پوششی
love letters نامه عاشقانه
form letters فرم نامه
letters of administration قیم نامه
letters of administration سند مدیریت ترکه
letters rogatory نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
letters patent نامه سرگشاده یا فرمانی که از طرف شاه به صاحب اختراعی داده شود
letters patent نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
letters patent نامه سرگشاده
letters patent نامهای که ازطرف دولت برای کسی فرستاده میشود تافورا بازنموده وبرای همه بخواند
letters patent نامه سرگشوده
letters of request rogatory
letters of reprisal اجازه نامه انتقام
letters of procurator وکالت نامه
letters of marque حکم ضبط اموال بیگانگان
letters of administration حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
to space out letters [text] فاصله گذاری [بین حروف را بیشتر کردن] [رایانه شناسی ] [چاپ]
letters shift ltrs مبدله حروف
I remembered to post the letters . یادم بود که نامه ها را پست کنم
In capital(block)letters. با حرف بزرگ ؟( دستی یا چاپ؟ )
amateur station call letters علامت فرستنده تفننی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com