English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
local vertical قائم محلی
Other Matches
vertical بخشی از سیستم کنترلی چاپگر که قالب عمودی متن چاپ شده را کنترل میکند
vertical بررسی پرینتی روی هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
vertical بررسی تشخیص خطا که بیتهای کلمه با کل آن مقایسه و جمع می شوند
vertical تنظیم فضا بین خط وط متن برای برقرارکردن یک متن در یک صفحه
vertical در زاویه راست نسبت به افق
near vertical تقریبا عمودی
vertical عمودی [ریاضی]
vertical متن نمایش داده شده که بالا وپایین صفحه کامپیوتر حرکت میکند در هر لحظه یک خط
vertical سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش
vertical تعداد خط وط که پیش از شروع چاپ مجدد باید رد کرد
vertical تارکی راسی
vertical واقع در نوک
vertical عمودی
vertical شاقولی
vertical قائم
vertical نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
vertical شاغولی
local وسیلهای که به صورت فیزیکی متصل است و به کنترل کامپیوتر وصل است
local مربوط به سیستم با دستیابی محدود
local egdirBای که دو شبکه محلی را به هم وصل میکند
local آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
local که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
local <adj.> ناحیه ای
local <adj.> مکانی
local <adj.> منطقه ای
local <adj.> بخشی
local <adj.> موضعی
local <adj.> محلی
local وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
local متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
local مکانی شهری
local موضعی
local محدود بیک محل
local مکانی موضعی
local محلی
local لاخی
local لاخ
local MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
local اتصال مستقیم یا باس بین یک وسیله و پردازنده بدون هیچگونه مدار منط قی یا بافر یا رمزگشا در بین
local چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
local داخلی اخبار محلی
local موضوعی
local دیسک درایویی که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است به جای اینکه منبع از طریق شبکه وصل باشد
vertical drop ابشار قائم
vertical diagraph شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
vertical deformation تغییر شکل قائم
vertical cut برش قائم
vertical force نیروی شاغولی
vertical curve خم طولی
vertical envelopement احاطه قائم
vertical envelopement حرکت دورانی قائم
vertical equity عدالت عمودی
vertical equity برابرسازی عمودی
vertical expansion گسترش عمودی
vertical force نیروی عمودی
vertical force نیروی قائم
vertical growth رشد عمودی
vertical curve منحنی در نیمرخ طولی
vertical curve قوس
plain vertical خط افق
true vertical قائم واقعی
vertical adjustment تنظیم عمودی
vertical angles گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
vertical antenna انتن عمودی
vertical application برنامه کاربردی عمودی
vertical axis محور عمودی
vertical bulking کمانش قائم
vertical circle دایره عظیمه ماربر راس القدم و سمت القدم نافر
vertical circle دایره قائم
vertical combines ترکیب عمودی
vertical control کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
vertical creep وارفتگی قائم
plain vertical سطح افق
vertical integration ادغام عمودی
vertical merger ادغام عمودی
vertical tail دم قائم
vertical take off and landing هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
vertical takeoff سرعت صعود اولیه هواپیما
vertical union اتحادیه صنعتی
vertical pocket جیبعمودی
vertical pupil مردمکعمودیچشم
vertical shaft میلهعمودی
vertical beam راست رو
vertical beam چوب [میله] طولی دار [قالی]
vertical loom دار افقی [قالی]
vertical loom دار روستایی [قالی]
vertical loom دار عشایری [قالی]
vertical cliffs صخره های عمودی
vertical tab جدول بندی عمودی
vertical synchronizing همزمانساز عمودی
vertical interval اختلاف ارتفاع
vertical interval فاصله عمودی
vertical justification تطابق عمودی
vertical mobility تحرک عمودی
vertical photograph عکس هوایی قائم
vertical photograph عکس قائم
vertical recording ضبق عمودی
vertical replenishment تجدید تدارکات از راه هوا صعود و فرود عمودی
vertical scale عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
vertical scrolling چرخش عمودی
vertical speed سرعت صعود عمودی هواپیما
vertical speed سرعت صعود
vertical speed سرعت قائم
vertical stabilizer تیغه یا باله عمودی
vertical justification تنظیم عمودی
vertical frame قالبعمودی
vertical axis محور قائم
deflection of vertical اختلاف زاویهای در هر نقطه بین راستای شاقولی وراستای عمود بر کره مرجع
local deformation تغییر شکل موضعی
local enquiry بازجویی محلی
local custom عرف محل
local file فایل محلی
local government حکومت محلی
local government حاکم محلی
local exchange ردوبدل کننده محلی
local government استانداری
local echo پژواک محلی
local group گروه محلی
local intelligence هوش محلی
local investigation تحقیق محلی
local line خط محلی
local loop حلقه محلی
local custom عرف بلد
local time زمان محلی
local currency پول داخلی
local time وقت محلی
local currents جریانهای فوکو
local action تخلیه موضعی باتری
local anasthesia بیهوشی موضعی
local anasthesia سر سازی
local authority انجمن محلی
local authority مرجع صلاحیتدار محلی
local colour نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
local center مرکز محلی
local circuit مدار محلی
local storage انباره محلی
local station ایستگاهکانونی
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
local color رنگ شاخص کوه ورودخانه وجنگل وغیره درنقشه خصوصیات محلی
local currency پول محلی
local mode باب محلی
local national سکنه محلی
local national اهل محل
local posts پستهای استراق سمع محلی پستهای دیده ور محلی
local procurement خرید محلی
local procurement تدارک محلی فراورده محلی
local purchase خرید محلی
local purchase خرید از محل
local traffic رفت و امد محلی
local road راه محلی
local security تامین محلی
local theory نظریه اختصاصی
local store ذخیره محلی
local subscriber مشترک تلفنی محلی
local subscriber مشترک داخلی
local terminal ترمینال محلی
local terminal پایانه محلی
local usage عرف و عادت محل
local option اختیار تعیین محل معینی
local warning سیستم اعلام خطر محلی
local warning اعلام خطر محلی
local velocity سرعت موضعی
local option اختیار تعیین چیزی درمحل
local oscillator اوسیلاتور موضعی
local network شبکه محلی
local paper روزنامه محلی
local paraysis فلج موضعی
local variable متغیر محلی
local parole زندانی که به قید ضمانت محلی ازاد میشود
local norm هنجار محلی
vertical pivoting window پنجرهگردانعمودی
prime vertical circle دایره قائم اصلی
vertical lift bridge پل بالارو
serrated vertical pulse ضربه عمودی دندانهای
vertical side band میلهعمودیطرفین
vertical retort tar قطران کورههای ایستاده قطران قرعهای ایستاده
vertical probable error خطای اصابت قائم گلوله
vertical pressure gradient تغییر فشار اتمسفری در واحدتغییر ارتفاع
vertical sand drainage زهکشهای قائم ماسهای چاه زهکش ماسهای زهکشهای ایستاده ماسهای
vertical probable error اشتباه احتمالی قائم
vertical parity check مقابله توان عمدی
vertical control operator متصدی اندازه گیری تراز وارتفاع
vertical events numbering شماره گذاری عمودی وقایع
vertical redundancy check بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
asymmetric local deformation تغییر شکل موضعی بی تقارن
local group of galaxies کهکشانهای گروه محلی
local area network شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
local hour angle زاویه ساعتی محلی
suburban or local railway راه اهن ناحیهای
local apparent noon فهر شرعی
local area network کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
local trade customs عرف تجارتی محل
local building inspector پلیس ساختمان
local area network شبکه ناحیه محلی
local area network شبکه کوتاه پوشش
local area network شبکه محلی
local area network و توسط کابل بهم وصل می شوند. مقایسه شود با WAN
vertical-axis wind turbine توربینبادیمحورعمودی
adjustment for vertical-circle image تنظیم عمودی مرکز تصویر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com