Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
mantle ring
تیر حمال حلقوی شکل
Other Matches
ring wall or ring fence
پرچین یامحجرگرداگرد
ring wall or ring fence
حصار گرد
mantle
پوسته
mantle
جبه
mantle
پوست روکش
mantle
پرده
mantle
توری چراغ
mantle
شنل زنانه
mantle
کلاه توری
mantle
بالاپوش
mantle
ردا پوشش
chimney-mantle
[قسمت افقی پیش بخاری تزئینی]
mantle layer
غشاء جنینی مخ
mantle lamp
چراغ توری
incandescent mantle
توری چراغ
heating mantle
ژاکت حرارتی
mantle burner
چراغ توری
mantle rock
سنگپوش
mantle shelf
سربخاری
mantle edge
لبهپوسته
to ring the changes
کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
to ring off
قطع کردن
to ring off
بریدن
to ring for
با زنگ صدا کردن
there was no ring
کسی زنگ نزد
ring off
قطع کردن تلفن یا مکالمه تلفنی
there was no ring
کسی تلفن نکرد
ring with
منعکس کردن
ring d.
فاخته
ring up
به کسی تلفن کردن
ring up
<idiom>
تلفن زدن
v ring
تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
o ring
واشر
x ring
دایره مرکزی هدف تیراندازی
to ring up
با زنگ فراخواندن
to ring up
کسیرا پشت تلفن خواستن
ring d.
قمری
v ring
مثلث شکاف درجه
o-ring
حلقهoشکل
to ring up
تلفن کردن به
ring up
<idiom>
اضافه کردن آمار پولی
ring off
قطع کردن تلفن
ring
تلفن زدن
ring
ناقوس
ring
زنگ زدن
ring
رینگ بوکس
ring
محوطهای باطناب محصور شده به اندازه 6 متر مربع
ring
صدا کردن
ring
گود
ring
طنین انداختن صدای زنگ
ring
صدای زنگ تلفن طنین
ring
احاطه کردن زنگ اخبار
ring
گرد امدن
ring
حلقه
ring
محفل
ring
گروه
ring
انگشتر میدان
ring
عرصه
ring
جسم حلقوی
ring
طوقه
ring
صحنه ورزش
ring
چرخ خوردن
ring
حلقه زدن
ring
تلفن حلقه
ring
میدان
ring
تویولوژی شبکه که در آن سیم پیچی به ترتیب ایستگاههای کاری را بهمم وصل میکند
ring
لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
ring
نوعی شبکه که هر ترمینال آن در حلقه یکی پس از دیگری متصل هستند
ring
احاطه کردن
ring
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
slip ring
اسلیپ رینگ
slip ring
حلقه سایشی
snap ring
خار حلقوی
speed ring
میز سایت
setting ring
حلقه استقرار یا ثبات
six membered ring
حلقه شش عضوی
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
split ring
فنر نمونه گیر
the ring finger
انگشت حلقه
the ring finger
بنصر
there is a ring at the door
دم در زنگ میزنند
corbel-ring
نواره
to ring a bull
حلقه دربینی گاوکردن
teething ring
حلقه لاستیکی مخصوص گازگرفتن کودک تا دندان در اورد
setting ring
حلقه تنظیم کننده
setting ring
حلقه تنظیم
ring streaked
مخطط
ring streaked
دارای خطوط گرد در روی بدن
ring straked
مخطط
ring straked
دارای خطوط گرد در روی بدن
Lantern ring
رینگ مشبک یا پنجره ای
ring shift
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
ring stool
چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
ring spanner
اچار رینگ
ring snake
مار حلقه دار اروپایی
ring structure
ساختار حلقهای
ring tailed
دارای حلقههای رنگی در دم
seal ring
انگشتر خاتم
ear-ring
آویز
hoisting ring
حلقهاتصال
ear-ring
گل آویز
ring topology
در حلقه بهم وصل هستند
ring topology
معماری شبکه که هر گره
ring tension
کشش حلقوی
ring tailed
دم حلقهای
ring sight
شکاف درجه حلقهای یا دایرهای
retaining ring
حلقهنگهدارنده
focusing ring
حلقهکانونی
eye ring
هرقهچشم
double ring
گوددوبله
dioptric ring
حلقهانکسارنور
cooker ring
شعلهیگاز
class ring
حلقهطبقهای
ring nut
حلقهمهره
ring post
لبهزمینبوکس
focussing ring
حلقهکانون
hang-up ring
حلقهمحلآویزسشوار
rein ring
دهانهحلقه
pulling ring
حلقهکشش
arch-ring
منحنی باربر
ring gate
دهانهحلقوی
locking ring
حلقهقفلکننده
lock ring
حلقهقفل
keeper ring
حلقهنگهدارنده
ring motorway
شاهراهحلقوی
burner ring
حلقهچراغخوراکپزی
ring step
پلههایورودبهزمینبوکس
bucket ring
زبانهحلقه
gas ring
لولهگازچراغخوراکپزی
to tilt at the ring
سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
To be in the ring (arena).
تو گود بودن ( درمتن قرار داشتن )
ring a bell
<idiom>
یک مرتبه موضوعی را به خاطر آوردن
to ring the knell of anything
فاتحه چیزی راخواندن
to ring the knell of anything
موقوف شدن چیزی را اعلام کردن یاجار زدن
to ring the curtain up or down
پرده نمایش را باصدای زنگ بالاوپائین بردن
umbrella ring
حلقهچتر
treble ring
حلقهسهلایه
tip-ring
حلقهنوک
bottom ring
حلقهزیرین
band ring
حلقهنواری
annual ring
حلقهیکساله
sealing ring
حلقهآببند
walking ring
پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
trim ring
حلقهدورشعله
solitaire ring
حلقهتکنگینی
stay ring
حلقهثابت
cheek ring
حلقهاصلی
packing ring
رینگ
gimbal ring
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
fairy ring
قارچ حلقوی
fairy ring
حلقه قارچ
eyelet ring
حلقه کوچک فلزی که درسوراخ پارچه ومانندان میگذارندکه زودپاره
ear ring
اویز
ear ring
حلقه
compression ring
کمپرسی
compression ring
رینگ
collector ring
منیفلد یا گازگاه دایرهای برای هدایت گازهای خروجی ازسیلندرهای موتور رادیال یاستارهای
give a ring
زنگ زدن
growth ring
دایره سالیانه
growth ring
دایره رشد
seal ring
خاتم
nose ring
حلقهای که به بینی گاومیزنند تا بدان اورابکشند
napkin ring
حلقه دستمال پا سفره
mooring ring
حلقه مهار
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
key ring
حلقه کلید
jack ring
خاموت
jack ring
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
jack ring
طوق جک
collecting ring
حلقه جمع کننده جریان
choke ring
رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
choke ring
حلقه مانع خروج گاز
wedding ring
انگشتر عروسی
ring roads
راه کمربندی
ring road
راه کمربندی
ring necked
طوق دار
signet ring
انگشتر خاتم دار
ring finger
انگشت انگشتر
key-ring
حلقهای که بدان کلید می اویزند
ring fingers
انگشت چهارم دست چپ
ring fingers
انگشت انگشتر
adjusting ring
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
base ring
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
base ring
رینگ پایه
candle ring
زنبق شمعدان
Cambridge ring
استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
cam ring
رینوی داخل پوسته موتور که توسط میل لنگ به چرخش درامده و باز و بسته شدن سوپاپها را کنترل میکند
butt ring
حلقه نزدیک دستگیره چوب ماهیگیری
brush ring
حلقه زغال
bridged ring
حلقه پل دار
breech ring
محفظه کولاس
breech ring
حلقه کولاس
boxing ring
رینگ بوکس
ring finger
انگشت چهارم دست چپ
padded ring
حلقه پوشش دار
ring dove
قمری
ring master
رئیس سیرک
ring bark
پوست درختی را حلقه ایی بریدن
ring armature
ارمیچر حلقوی
ring dove
فاخته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com