Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 118 (7 milliseconds)
English	Persian
match penalty	خطای اسیب رساندن عمدی واخراج
Other Matches
penalty	جزا
penalty	امتیازمنفی خطای پرش
penalty	اخطار
penalty	تاوان وجه التزام
penalty	پنالتی اخطار
penalty	پرتاب خطای بدون امتیاز
penalty	از کف دادن نوبت
penalty	مجازات
penalty	تاوان جریمه
penalty	جریمه
penalty	کیفر
penalty	تنبیه
penalty	غرامت
penalty kick	ضربه پنالتی
penalty bully	شروع بازی پس ازخطای پنالتی
penalty bench	منطقه پنالتی که بازیگراخراجی انجامینشیند
pecuniary penalty	مجازات مالی
misconduct penalty	جریمه 01 دقیقه اخراج
penalty flick	ضربه پنالتی
major penalty	اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
minor penalty	خطای کوچک و 2 دقیقه اخراج
delayed penalty	چشمپوشی از پنالتی وقتی تعداد بازیگر کمتر چهار نفردر یک تیم شود
coincident penalty	پنالتی همزمان دو تیم
penalty clause	ماده یا بند جریمه
penalty clauses	ماده یا بند جریمه
penalty area	محوطه پنالتی
penalty areas	محوطه پنالتی
penalty goal	پنالتی گل شده
penalty hit	ضربه ازاد
penalty arc	قوسمحلزدنپنالتی
penalty boxes	محوطهی پنالتی
penalty box	محوطهی پنالتی
to pay the penalty of	بسزای .... رسیدن
to death penalty	اعدام مجازات
the penalty of death	کیفر اعدام
penalty shoot-out	ضرباتپنالتی
death penalty	کیفر اعدام
death penalty	مجازات اعدام
penalty spot	نقطه پنالتی
penalty kicker	بازیگر ماهر که هنگام کم شدن تعداد افراد تیم نقش مهمی در دفاع دارد
penalty killing	وضع تدافعی گرفتن تیم یا فرد
kicks from the penalty spot	شوت از نقطه پنالتی
penalty kick mark	نقطه پنالتی
delayed payment penalty	زیان دیر کرد
delayed payment penalty	خسارت تاخیرتادیه
penalty time keeper	حساب نگهدار پنالتیهاو مدت اخراج بازیگران
penalty area marking	علامتزمینپنالتی
game misconduct penalty	01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
match	حریف
match	جور کردن
match up	یارگیری
match	جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
match	همتا کردن
match	مطابقت
match	تطبیق تطابق
match	چوب کبریت
match	بهم امدن
match	جور بودن با
match	وصلت دادن حریف کسی بودن
match	ازدواج زورازمایی
match	جفت
match	لنگه همسر
match	نظیر
match	مسابقه کبریت
match	مطابقت کردن
match	تطابق
match	تطبیق
match	تنظیم ثبات معادل با دیگری
match	همتا
match	قرینه سازی در طرح یا بافت
match	علامت دوبدو گذاشتن چوب
match	رویارویی بازیهای دو جانبه
an out match	مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
match	مسابقه
Test match	مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
Test match	مسابقه بین المللی کریکت
to strika a match	کبریت زدن
winner of a match	برنده مسابقه
match point	اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
wresthing match	مسابقه کشتی
wrestling match	مسابقه کشتی
international match	مسابقه بین المللی [ورزش]
slanging match	بزنبزن کتککاری
These gloves do not match .	این دستکشها لنگه به لنگه است
return match	بازیبرگشت
Test match	مسابقه ازمایشی
shouting match	بحثوجدلپرسروصدا
To strike a match.	کبریت زدن
a good match	زن و شوهری که خوب بهم بخورند
match point	اخرین امتیاز
match points	اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match points	اخرین امتیاز
match maker	ترتیب دهنده مسابقه
match foursome	مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
match fishing	مسابقه ماهیگیری درانگلستان
love match	عروسی ای که پایه اش عشق باشد و بس
friction match	کبریتی که با اصطکاک ومالش روشن میشود
cable match	رویارویی تلگرافی شطرنج
brimstone match	کبریت گوگردی
match box	قوطی کبریت
ballistic match	تطابق شرایط بالیستیکی خورند بالیستیکی
match mark	جفتن و جور کردن قطعات
match play	مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
match race	مسابقه دو بین دو نفر
telex match	رویارویی تلکسی
sparring match	مبارزه تمرینی بوکس
slow match	کبریت کند سوز
safety match	کبریت بی خطر
radio match	رویارویی رادیویی
quick match	فتیله توپ یا ترقه
postal match	مسابقهای که در محل انجام میشود و نتیجه ان با پست نزد داوران ارسال می گردد
discounting match	ادامه ندادن به مسابقه کشتی
The craps should match the curtains.	پرده ها با قالیها باید بخورد ( جور در آید )
to strike a match or light	کبریت زدن
rugby test match	مسابقه بین المللی رگبی
To win the match(race,contest).	مسابقه رابردن
The football players are warming up before the game ( match) .	هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com