English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 47 (4 milliseconds)
English Persian
media specialist متخصص رسانه ها
Other Matches
specialist متخصص
specialist ویژه گر
specialist ویژه کار
specialist مکانیسین
specialist خبره در یک موپوع مط العه خاص
fretwork specialist مشبک کار
ENT specialist دکتر متخصص گوش و حلق و بینی [پزشکی]
telecommunications specialist متخصص ارتباطات راه دور
specialist engineering مهندس متخصص
security specialist فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
computer specialist متخصص کامپیوتر
hardware specialist متخصص سخت افزار
data entry specialist متخصص داده دهی
data base specialist متخصص پایگاه داده
ear, nose and throat specialist متخصص گوش و حلق و بینی [پزشکی]
media دستوراتی که به هر برنامه امکان کنترل چند رسانهای می دهند مثل کارت صدا و قطعه ویدیو
media زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
media طرق
media کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
media مواد مغناطیسی برای ذخیره سیگنالها مثل دیسک و نوار و.
media خطا در رسانه ذخیره سازی که داده را خراب میکند
media هر ماده فیزیکی که برای ذخیره داده به کار می رود
media رسانههای گروهی
media واسطه ها وسیله ها
media رسانه ها واسطه ها
media پوشش میانی سرخرگ
media وسایل
media رسانه ها
media hype تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
media circus تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
otitis media [OM] عفونت گوش میانی [پزشکی]
mass media رسانههای گروهی
removeable media وسیله برداشتنی
mass media وسایل ارتباط جمعی
mass media رسانههای همگانی
diluting media ماده رقیق کننده
input media رسانه ورودی
magnetic media رسانه مغناطیسی
magnetic media ابزارمیانی مغناطیسی
media conversion تبدیل رسانه ها
media eraser رسانه پاک کن
Media Player برنامه ویندوز که به کاربر امکان نصب سخت افزار چندرسانهای از قبیل صدا و تصویر متحرک و فایلهای ویدیو
output media رسانه خروجی
removable storage media رسانههای ذخیره سازی قابل انتقال
He is seriously claiming [trying to tell us] that the problems are all the fault of the media. او [مرد] به طور جدی ادعا می کند که همه مشکلات تقصیر رسانه ها است.
device media control language نوعی زبان که توسط مدیرپایگاه داده استفاده میشودتا شرح فیزیمی پایگاه داده راروی یک دستگاه ذخیره دیسک ایجاد کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com