Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English
Persian
memory module
واحد حافظه
memory module
ماژول حافظه پیمانه حافظه
Search result with all words
single in line memory module
مجموعه حافظه افزودنی منفرد
random access memory
[RAM]
module
گذاره حافظ انتخابی
read-only memory (ROM) module
خواندنحافظه
Other Matches
module
وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
module
بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
module
ماژول
module
مدول
[جبر]
[ریاضی]
I/O module
واحد داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
module
ضریب
module
مدول
module
حوزه گنجایش
module
واحد
module
اندازه گیری
module
مدل موشکی
module
طرح
module
نقشه کوچک واحد اندازه گیری مقیاس مدل
module
نمونه
module
اتاقک پیمانه
module
قسمتی از سفینه فضایی
module
بخش
module
پیمانه
module
حدود
module
اندازه میزان
module
مدلهای نمونه ساختمانی
module
پیمون
module
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
service module
میزانکروسن
load module
واحدبارشو
personality module
واحد شخصیت
program module
واحد برنامه
dummy module
رویه ساختگی
object module
واحد مقصود
object module
واحد مقصد
real module
ضریب حقیقی
dummy module
برنامه ساختگی
command module
نقشهراهنما
connecting module
مدلتقسیم
load module
پیمانه بارشو
load module
یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
lunar module
اندازهخفیف
personality module
ماژول خاص
object module
واحد مقصود ماژول مقصود
input/output module
واحد داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
adjustable proportional module
نیمه مدول نسبی با سقف تنظیم شونده
gas lift module
مخزنمرتفعگاز
memory
حافظه دستگاه کامپیوتر
to the memory of
به یادبود
in memory of
<idiom>
به صورت رایگان
immediate memory
حافظه فوری
memory
یادگار یاد بود
memory
فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
memory
یاد
memory
خاطره
memory
حافظه
real memory
حافظه واقعی
recent memory
حافظه نزدیک
real memory
حافظه حقیقی
refresh memory
واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
regenerative memory
عملیات خواندن که به طور خودکار داده را تولید میکند و در حافظه می نویسد
regenerative memory
رسانه ذخیره سازی که باید محتوای آن مرتباگ تنظیم شود تا محتوایش باقی بماند
regenerative memory
حافظه باز زا
secondary memory
حافظه ثانویه
search memory
حافظه جستجو
screw to the memory
بذهن سپردن
screen memory
خاطره پوشان
scratchpad memory
حافظه چرکنویس
scratchpad memory
حافظه چرکنویسی
rotating memory
حافظه چرخشی
remote memory
حافظه دور
regenerative memory
حافظه احیاء کننده
memory register
ثبات حافظه
memory snapshot
تصویر لحظهای حافظه
programmable memory
حافظه برنامه پذیر
memory sniffing
ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
photodigital memory
خواندن چند بار
memory span
فراخنای یاد
memory trace
رد یاد
memory word
کلمه حافظه
optical memory
حافظه نوری
passive memory
حافظه منفعل
racial memory
حافظه نژادی
memory protection
پشتیبانی ازحافظه
read mostly memory
حافظه بیشتر خواندنی
memory mapping
نقشه حافظه
memory mapping
نگاشت حافظه
memory moard
برد حافظه
real memory
حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
read only memory
حافظه فقط خواندنی
memory address
نشانی حافظه
memory port
درگاه حافظه
one level memory
حافظه یک سطحی
memory protection
حفافت حافظه
photodigital memory
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
semiconductor memory
حافظه نیمه هادی
add in memory
اضافه کردن به حافظه
main memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
computer memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
primary memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
main memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
computer memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
memory management
مدیریت حافظه
[علوم کامپیوتر]
to fail
[memory]
درماندن
[حافظه یا خاطره]
primary memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
addressed memory
حافظه خواندن،نوشتن
[علوم کامپیوتر]
addressed memory
حافظه تصادفی
[علوم کامپیوتر]
to fail
[memory]
وا ماندن
[حافظه یا خاطره]
to stamp on the memory
ذهنی کردن
to escape one's memory
از خاطر رفتن
to commit to memory
ازبرکردن
static memory
حافظه ایستا
stack memory
حافظه پشتهای
memory button
دکمهحافظ
shadow memory
شبه حافظه
shadow memory
حافظه ثانوی موقت
shadow memory
محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
I can recite from memory.
می توانم از حفظ بخوانم
shadow memory
جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
to stamp on the memory
در ذهن منقوش ساختن
upper memory
کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
To revive a memory.
خاطره ای رازنده کردن
subtract from memory
دکمهکمکنندهازحافظه
memory recall
دوبارهخوانیحافظه
memory key
کلیدحافظه
memory cancel
پاککردنحافظه
within living memory
به یاد دارند
within living memory
تا انجا که مردمان زنده
volatile memory
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
volatile memory
حافظه فرار
virtual memory
حافظه مجازی
semiconductor memory
حافظه نیمه رسانا
low memory
فضای حافظه تا چند کیلوبایت
eidetic memory
یاد روشن
EDO memory
ذخیره کند
EDO memory
فن آوری حافظه که حاوی پیشرفت بهتری است و می انواند داده را از محلی از حافظه پیدا کند و بخواند بایک عمل . و نیز میتواند آخرین قطعه داده را که در حافظه ذخیره شده بود در حافظه پنهان آماده خواندن از حافظه است
EDO memory
MEMORY OUTPUT DATA EXTENDED
dynamic memory
حافظه پویا
shared memory
حافظه تسهیم شده
disk memory
حافظه دیسک
cryogenic memory
استفاده از خصوصیات هدایت مواد
cryogenic memory
رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
core memory
حافظه هستهای
core memory
حافظه چنبرهای
expanded memory
حافظه گسترشی
acoustic memory
حافظه صوتی
extended memory
حافظه توسعه یافته
laser memory
حافظه لیزری
it escaped my memory
یادم رفت
internal memory
بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal memory
حافظه داخلی
interleave memory
حافظه جاگذاری
incidental memory
حافظه اتفاقی
in memory of blessedmemory
خدابیامرز
in memory of blessedmemory
بیادگار مرحوم
in memory of blessedmemory
بیاد
external memory
حافظه خارجی
extended memory
حافظه تمدیدی
coordinate memory
حافظه مختصاتی
conventional memory
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
bubble memory
سرعت بالا و حافظه متحرک
bubble memory
مین فرفیت بالا
bubble memory
حافظه حبابی
base memory
حافظه پایه
auxiliary memory
حافظه کمکی
auxiliary memory
حافظ کمکی
associative memory
حافظه شرکت پذیر
associative memory
حافظه تداعی
associative memory
حافظه انجمنی
as memory serves
هر وقت بیاد انسان بیاید
alterable memory
حافظه اصلاح پذیر
bubble memory
روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
buffer memory
حافظه میانیگر
conventional memory
در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
control memory
حافظه کنترلی
control memory
حافظه کنترل
constructive memory
حافظه سازا
commit to memory
حفظ کردن
cache memory
یک حافظه کوچک و بسیارسریع که مخصوص ذخیره موقت اطلاعات میباشد حافظه پنهان
cache memory
فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
cache memory
بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
cache memory
بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند.
cache memory
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
حافظه پنهانی
bytewide memory
بایت ادرس پذیر در حافظه اصلی
alterable memory
حافظه تغییرپذیر
memory bank
بانک حافظه
memory bandwidth
پهنای باند حافظه
memory allocation
اختصاص حافظه
memory hierarchy
سلسله مراتب حافظه
memory illusion
خطای یاد
memory image
تصویر یاد
memory interleaving
برگ برگ کردن حافظه جایگذاری حافظه
memory dependent
متکی به حافظه
memory map
نقشه حافظه
memory dump
رونوشت ازحافظه
memory cycle
چرخه حافظه
memory chip
تراشه حافظه
memory dependent
وابسته حافظه
memory cell
سلول حافظه
memory for digits
حافظه عددی
memory drum
گردونه یاد
memory dump
روگرفت حافظه
memory capacity
گنجایش حافظه
memory cache
حافظه پنهان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com