Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
metropolitan area network
شبکه گسترده در مسافت محدود.
Other Matches
local area network
شبکه محلی
local area network
شبکه ناحیه محلی
local area network
شبکه کوتاه پوشش
wide area network
شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
local area network
و توسط کابل بهم وصل می شوند. مقایسه شود با WAN
local area network
شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
wide area network
شبکه گسترده
local area network
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
wide area network
شبکه راه دور
wide area network
شبکه بلند پوشش
metropolitan
وابسته به پایتخت یا شهرعمده
metropolitan
مطرانی
metropolitan
مادر شهری
metropolitan bishop
سر اسقف
Metropolitan Police
نیرویپلیسلندن
metropolitan bishop
متران
network
نمودار
network
شبکه توری
network
شبکه سیم کشی
network
اتصال
network
اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
network
اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
y network
شبکه ستاره
network
شبکه
network
شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای راه دور که از سیستم تلفن عمومی استفاده می کنند
network
وابسته به شبکه
sub network
شبکه فرعی
network
شبکه ارتباطی
public network
شبکه عمومی
star network
شبکه ستارهای
wireless network
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
radar network
شبکه ی رادار
network architecture
معماری شبکه
bus network
سیستمی که در ان تمام ایستگاهها یا دستگاههای کامپیوتری توسط بکارگیری یک کانال مشترک توزیعی یایک گذارگاه با هم دیگر ارتباط برقرار می کنند شبکه گذری شبکه خطی
democratic network
شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
despotic network
شبکهای که بایک ساعت یکنواخت و کنترل میشود
network version
نسخه شبکه
distribution network
شبکه پخش
neural network
سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
network port
قسمتکارباشبکهاینترنت
network communication
ارتباطشبکهای
neural network
شبکه عصبی
sorting network
شبکه مرتب کردن داده ها
distributed network
شبکه توزیعی
distributed network
شبکه توزیع شده
novell network
شبکه نوول
regional network
شبکه منطقهای
research network
شبکه پژوهشی
communication network
شبکه ارتباط و مخابرات
communication network
شبکه ارتباطی
company network
شبکه همکار
tree network
شبکه درختی
company network
شبکه شرکت
value added network
ارزش اضافی شبکه
ring network
شبکه حلقوی
ring network
شبکه حلقهای
computer network
شبکه کامپیوتری
communication network
شبکه مخابراتی
communication network
شبکه ارتباط
cooperative network
شبکه همیاری
campus network
شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
switching network
شبکه راه گزینی
synchronous network
شبکه همزمان
telecommunication network
پبکه ارتباطات
telecommunication network
شبکه مخابرات
telephone network
شبکه تلفن
two terminal network
شبکه دو قطبی
closed network
شبکه بسته
network topology
جانمایی شبکه
lattice network
شبکه توری منظم
network analyser
شبکه کاو
network analyser
تحلیل کننده شبکه
network analysis
تحلیل شبکه
fixer network
شبکه اکتشاف و تعیین محل هواپیما روی صفحه رادار
network chart
نمودار شبکه
network circuit
مدار شبکه
filter network
شبکه ی صافی
feedback network
شبکه فیدبک
network circuit
اتصال شبکه
network administrator
سرپرست شبکه
multisystem network
شبکه چند سیستمی
ladder network
شبکه نردبانی
isochronous network
شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
local network
شبکه محلی
logic network
شبکه منطقی
heterogeneous network
شبکه کامپیوتری که کامپیوترهای با نوع مختلف را بهم وصل میکند
heterogeneous network
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
four terminal network
شبکه چهار قطبی
multistar network
شبکه چند ستارهای
network computer
نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
hierarchical network
شبکه سلسله مراتبی
network stracture
ساختار شبکه
network server
خدمتگزار شبکه
network theory
نظریه شبکه
network socket
سوکت شبکه
[کامپیوتر]
network topology
توپولوژی شبکه
network topology
چگونگی استقرار شبکه
network socket
پریز شبکه
[کامپیوتر]
network structure
ساختار شبکهای
network of pipes
شبکه لوله کشی
enterprise network
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
client server network
شبکه خدمتگزار- مشتری
centralized network configuration
ساختار شبکهای متمرکز
systems network architecture
معماری شبکه سیستم ها
systems network architecture
روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
leased line network
شبکه با خطوط استیجاری
homogeneous computer network
شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
switched network backup
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
back end network
اتصال بین کامپیوتر main frame و یک رسانه ذخیره سازی عظیم با سرعت بالا یا سرور فایل
automatic voice network
شبکه صوتی خودکار
automatic digital network
شبکه مبادله اطلاعات کامپیوتری
star network topology
شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
automatic digital network
شبکه عددی کامپیوتری
private broadcasting network
شبکهپیشبینیخصوصی
long haul network
شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای دور با سیستم تلفن عمومی
network interface card
کارت میانجی شبکه
decentralized computer network
شبکهای که کنترل بین چندین کامپیوتر تقسیم شده است
Xerox Network System
پروتکل شبکه ساخت aerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه novell IPX است
frequency dividing network
اتصال مقسم فرکانس
low voltage network
شبکه ی فشار ضعیف
passive four terminal network
شبکه چهار قطبی بی اثر
distribution by cable network
پخشبوسیلهسیستمکابلی
network operating system
سیستم عامل شبکه
multiple access network
شبکه با دسترسی چندگانه
frequency dividing network
شبکه تقسیم فرکانس
high voltage network
شبکه ی فشار قوی
national broadcasting network
شبکهجهانیپخشبرنامه
token ring network
شبکه نشانه حلقهای
three phase supply network
شبکه سه فاز
token bus network
EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند
power fed into the distribution network
سیمقدرتمتصلبهشبکهپخشکننده
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
european academic research network
شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
network data management system
مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
area
رشته
[دانشی]
area
مساحت
area
پهنک
area
جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
area
گرافی خط ی که در آن فضای پایین خط با یک الگو یا رنگی پر شده است
area
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
area
ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
no-go area
منطقهممنوعه
area
بخشی از حافظه اصلی که داده ها را از فضای ذخیره سازی در خود نگهداری میکند تا پردازش شوند
I know the area more or less .
کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
area
شاخه
[دانشی]
area
بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
area
اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری
area
قلمرو
area
پهنه
area
سطح
area
فضا
area
منطقه
area
محوطه
area
مساحت سطح
area
حوزه
area
سطح مقطع
area
عرصه
area
ناحیه
dry area
[شکاف گود بین دیوار زیر زمین]
holding area
منطقه توقف موقت
[هوا فضا]
[هوانوردی ]
pressed area
ناحیهفشردهشده
area of a disc
مساحت دایره
[ریاضی]
area of a circle
مساحت دایره
[ریاضی]
area under cultivation
سطح زیر کشت
hitting area
سطحضربه
precipitation area
منطقهبارش
rest area
منطقهاستراحت
safety area
مهرهایپشتدست
threshing area
محلکوبیدن
picnic area
منطقهپیکنیک
parking area
فضایپارکینگ
maintenance area
قسمتنگهداریوتنظیم
working area
محوطهاستخراج
grey area
جنبهگنگقضیهای
loading area
قسمتلودینگ
area of a disc
مساحت صفحه
[قرص شکل]
[ریاضی]
area of a circle
مساحت صفحه
[قرص شکل]
[ریاضی]
marketing area
منطقه توزیع کالا
magazine area
محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
longtour area
منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
lodgment area
منطقه استراحت یا فرود در سر پل
lodgment area
منطقه استقرار
launching area
محل پرتاب موشک
living area
منطقه زندگی
lethal area
منطقه تلفات
lethal area
منطقه کشندگی
military area
منطقه نظامی
military area
حوزه جغرافیایی نظامی
motor area
ناحیه حرکتی
area of a triangle
مساحت مثلث
danger area
منطقه خطرناک
girthed area
سطح جانبی
[ریاضی]
seepage area
حوزه تراوش
mounting area
منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
staging area
منطقه سوار شدن
leave area
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
games area
محوطهبازی
staging area
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
sectional area
سطح مقطع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com