English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
minor cycle خرد چرخه
minor cycle چرخه خرد
Other Matches
minor پایین رتبه خرد
minor صغیر کم
minor پایین رتبه
minor صغیر
minor جزیی
minor کهاد
minor در رشته ثانوی یا فرعی تحصیل کردن کماد
minor صغری
minor رشته فرعی کهاد
minor محزون
minor شخص نابالغ
minor کوچکتر
minor اصغر
minor خردسال
minor کوچک
minor کمتر
minor کهاد [ریاضی]
minor فرعی
ursa minor خرس کوچک
canis minor کلب اصغر
minor planet سیاره خرد
teres minor ماهیچهحداقلترس
canis minor سگ کوچک
ursa minor خرس کوچک هفت اورنگ کهین
minor control کنترل کم
ursa minor دب اصغر
minor vote رای اقلیت
minor term صغرای قیاس منطقی
minor occultation غیبت صغری
minor league لیگ فرعی
minor league دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
minor exchange تفاوت کوچک
minor elements عناصر جزئی
minor elements عناصر فرعی
minor diameter قطر کوچکتر قطر اقصر
indiscerning minor صغیر غیر ممیز
minor control کنترل ضعیف
minor constituent عنصر جزئی
minor constituent عنصر فرعی
minor change خرد تغییر
minor axis قطر اقصر
minor arts هنرهای فرعی
leo minor اسدالاصغر
leo minor شیر کوچک
minor of matrix کهاد ماتریس
minor offence خلاف
minor offence جرم خلافی
minor suit یا خال گشنیزی
minor suit خال خشتی
discerning minor صغیر ممیز
minor sort مرتب سازی جزیی جورسازی فرعی
minor repair تعمیرات کوچک
the minor premise صغری
minor premiss صغری
minor premise مقدمه صغری
minor port بندر کوچک
minor planet اخترواره
minor planet سیارک
minor planet asteroid
minor pieces سوارهای سبک شطرنج
minor penalty خطای کوچک و 2 دقیقه اخراج
minor party حزب اقلیت
minor order صفوف روحانی پایین درجه
minor epilepsy صرع کوچک
a minor incident یک حادثه جزئی
brown minor براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
minor border حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
asia minor اسیای صغیر
minor diameter قطر کوچک
minor sort key یک فیلد داده که منبع دومی ازتمایزات را که به وسیله انهارکوردها مرتب می شوندفراهم میکند
commit a minor offence مرتکب جرم خلافی شدن
punishment of a minor offence مجازات تکدیری
court of minor offence محکمه خلاف
guilty of a minor offence مرتکب جرم خلافی
guilty of a minor offence خلاف کار
minor sciatic nerve عصبسیاتیککوچک
commit a minor offence خلاف کردن
minor ablutions as prescribed by shariah وضو
cycle زمانه
four cycle دارای چهاردور یا دوره
four cycle چهار چرخه
cycle تاکت
cycle تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycle تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycle تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycle تناوب پریود سیکل
cycle دور
cycle سواردوچرخه شدن
cycle بصورت متناوب فاهر شدن
cycle :بصورت دورانی فاهر شدن
cycle سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycle چرخه زدن
cycle چرخ چرخه
cycle دوره گردش
cycle دوران
cycle سیکل
cycle سیکل مدار
cycle دوره عملیات یابازی
cycle گردش
cycle چرخه
cycle عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
cycle دوره
cycle : دور
cycle دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
cycle per second سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
cycle per second هرتس
R/W cycle ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
cycle حلقه
cycle تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycle 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
R/W cycle CYCLE WRITE/READ
cycle زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycle عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
occupancy cycle دوره سکونت
vapor cycle سرد زائی مدار بسته
cycle lock قفلدوچرخه
exercise cycle دوچرخهثابت
menstrual cycle عادت ماهانه
magnetic cycle منحنی هیسترزیس
magnetic cycle فرایندمدار مغناطیسی
major cycle بزرگ چرخه
major cycle چرخه بزرگ
major cycle کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
memory cycle چرخه حافظه
menstrual cycle چرخه قاعدگی
turnaround cycle مدت رفت و برگشت
turnaround cycle مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
training cycle مرحله اموزش
reset cycle چرخه باز نشانی
ration cycle سیکل محاسبه جیره 42ساعته
rankin cycle سیکل رانکین
procurement cycle دوره خرید
planning cycle دوره برنامه ریزی
number of cycle تعداد تناوبها
number of cycle تعداد دوره ها
null cycle زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
search cycle چرخه جستجو
staticizing cycle سیکل ایستاسازی
training cycle سیکل اموزشی
trade cycle دوره فعالیت تجاری
trade cycle دور تجاری
thermodynamics cycle سیکل ترمودینامیک
tempering cycle دوره بازپخت
storage cycle سیکل انباره
storage cycle چرخه انباره
stirling cycle سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
motor cycle دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
magnetic cycle دوره مغناطیسی
display cycle چرخه نمایش
cycle stock موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
cycle stock موجودی فعال
cycle stealing حلقه ربایی
cycle stealing ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
cycle stealing روشی که اجازه میدهد یک دستگاه جانبی بطور موقت کامپیوتر را ازدسترسی به مسیر
cycle stealing مدت چرخه
cycle stealing چرخه دزدی
cycle spanner اچار مخصوص تعمیردوچرخه
cycle of water گردش اب در طبیعت
cycle time مدت چرخه
cycle time زمان تناوب عمل
design cycle چرخه طراحی
cycle track راه دوچرخه رو
cycle time مدت چرخه زمان چرخه
cycle time زمان سیکل
cycle time زمان دوره
cycle time زمان تناوب
cycle time زمان
cycle time مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
cycle time زمان رفت و برگشت
cycle of the room دورقمر
cycle of the room گردش ماه
cycle of operation جریان عمل جنگ افزار
business cycle دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
business cycle دور فعالیت بازرگانی
business cycle دور کسب وکار
business cycle دور اقتصادی
business cycle دور تجاری
business cycle دور بازرگانی
budget cycle مراحل بودجه
budget cycle گردش بودجه
activity cycle چرخه فعالیت
business cycle معادل cycle trade
carbon cycle سیکل کربن
cycle of operation دوره عمل سلاح
cycle of everts دورحوادث
cycle milling دستگاه فرز پاندولی
cycle car اتوموبیل دوچرخهای
continous cycle گردش دائمی
continous cycle دوره بی وقفه
carnot cycle چرخه کارنو
carnot cycle سیکل کارنو
cardiac cycle چرخه قلبی
life-cycle چرخه زندگی
machine cycle چرخه ماشین
instruction cycle چرخه دستورالعمل
idling cycle سیکل بی باری
hysteresis cycle حلقه پسماند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com