Dictiornary-Farsi | money loaned without interest | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
money loaned without interest	قرض الحسنه


Other Matches

money rate of interest	نرخ بهره پولی
to put out money to interest	پول تنزیل دادن
to put out money to interest	پول به بهره گذاشتن
loaned	به قرض داده شده
Protection money. Racket money.	باج سبیل
Money for jam . Money for old rope .	پول یا مفتی
money begets money <idiom>	پول پول می آورد
it is of interest to me	من در ان علاقه مندم
it is of interest to me	برای من سودمند است
interest on interest	ربح در ربح
the interest of it is gone	مزه اش رفت
the interest of it is gone	دیگر خوش مزگی یا تازگی ندارد
interest	رغبت
self interest	غرض شخصی
self interest	نفع شخصی
interest on interest	ربح مرکب
self-interest	نفع شخصی
It is of no interest to me at all.	من به این موضوع اصلا"علاقه ای ندارم
interest	سهم [قسمت]
to have an interest [in]	سهم داشتن [شریک بودن] [در]
interest	بهره [اقتصاد]
interest	اهمیت [مهم ] [جالب]
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
at % interest	با بهره 21 درصد
i do it in your interest	به خاطر شما این کار رامیکنم
i take no interest in that	هیچ بدان دلبستگی ندارم هیچ از ان خوشم نمیاید
interest	مصلحت
interest	تنزیل
interest	نفع
interest	ذینفع کردن
interest	علاقه
interest	بر سر میل اوردن
own best interest	صلاح
in one's best interest	به صلاح خود شخصی
interest	علاقمند کردن
interest	علاقه .
interest	دلبستگی
interest	بهره
interest	سود مصلحت
interest	توجه نظر
interest	سودیا بهره
interest	فرع
interest	ربح
interest	سهیم کردن
interest	سود
profound interest	میل مفرط
profound interest	دلبستگی زیاد
public interest	منافع عمومی
vested in interest	واگذاری حق انتفاع موجل
public interest	منافع عامه
high interest	بهره سنگین
moneyed interest	پول داران
declaration of interest	اعلام بهره
economic interest	منافع اقتصادی
primary interest	مسئولیت اصلی
interest-free	وام بدونبهره
interest group	علایقگروهی
point of interest	نقطهبهره
vital interest	مصلحت حیاتی
personal interest	نفع شخصی
pure interest	سود ویژه منافعی که پس از کسر کلیه استهلاکات به سرمایه گذارپرداخت میشود
May be I can interest you in this issue .	شاید بتوانم علاقه شما را به این مطلب جلب نمایم
principal and interest	اصل پول و بهره
Principal and interest .	مایه وسود
primary interest	هدف توجه اصلی
default interest	بهره معوق
high interest	بهره گران
pure interest	بهره خالص
to lose interest	جلب توجه نکردن
legal interest	بهره قانونی
legal interest	ربح قانونی
loan interest	بهره وام
pure interest	منافع خالص
reversionary interest	حق انتفاع موجل از مال غیر
rate of interest	نرخ بهره
rat of interest	نرخ ربح
rat of interest	نرخ بهره
questionof interest	پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
that point was of p interest	ان نکته جالبیست ویژهای داشت
public interest	نفع عمومی
to lose interest	بی میل شدن
interest blank	برگ رغبت سنج
interest for delay	بهره دیرکرد
interest inventory	پرسشنامه رغبت سنج
interest profit	عایدی حاصل از بهره
interest rate	نرخ بهره
the iron interest	کسانی که در اهن کار می کنند
the iron interest	کسانی که در معاملات اهن علاقه مند هستند
put out to interest	به بهره گذاشتن
contractual interest	بهره کل وامی که وام گیرنده باید به وام دهنده بپردازد
simple interest	سود ساده
compound interest	ربح مرکب
You have piqued my interest in ...	تو من را به ... علاقه مند کردی.
compound interest	بهره مرکب
interest groups	گروههای ذینفع
simple interest	سود پول بر اساس سال 063 روزه
vested interest	منافع مقرره
bank interest	بهره بانکی
accrued interest	بهره ای که عاید شده ولی هنوز پرداخت نشده است
conflict of interest	برخورد منافع
accrued interest	بهره متعلقه
conflict of interest	تضاد منافع
high rate of interest	نرخ سنگین بهره
interest rate per annum	نرخ بهره سالانه
real interest rate	نرخ بهره واقعی
real rate of interest	نرخ بهره واقعی
prime rate of interest	نرخ بهره ترجیحی
high rate of interest	نرخ بالای بهره
She did not show any interest in my problems, let alone help me.	مشکلاتم برای او [زن] بی اهمیت بودند گذشته از کمک به من.
pure rate of interest	نرخ بهره خالص
area of operational interest	منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
matter of mutual interest	موضوع دارای سود دوجانبه
interest free loan	وام بدون بهره
vested interest groups	گروههای همسود
i paid the debt plus interest	بدهی را با بهره ان دادم
Such things just dont interest me.	توی این خطها نیستم
special interest groups	گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
neutral rate of interest	نرخ بهره خنثی
natural rate of interest	نرخ بهره طبیعی
I have lost my interest in football .	دیگر به فوتبال علاقه ای ندارم
market rate of interest	نرخ بهره بازار
vocational interest blank	پرسشنامه علائق شغلی
considerations of public interest	مصالح مرسله
nominal interest rate	نرخ بهره اسمی
special interest group	که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
effective interest rate	نرخ بهره موثر
special interest group	گروه
strong vocational interest blank	رغبت سنج شغلی استرانگ
To sever ones ties . to lose interest.	قطع علاقه کردن
He takes ( heels) much interest in politics.	به سیاست خیلی علاقه دارد
taking the public interest into account	استصلاح
long term interest rate	نرخ بهره طویل المدت
kuder occupational interest survey	رغبت سنج شغلی کودر
short term rate of interest	نرخ بهره کوتاه مدت
time preference theory of interest	نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
i have no money about me	با خود هیچ پولی ندارم
he is f. of money	پول فراوان دارد
money	پول
money	جایزه نقدی
be in the money <idiom>	پول پارو کردن
money	مسکوک ثروت
money	سکه
money	اسکناس
be in the money <idiom>	در پول غلت خوردن
his money is more than can	ازانست که بتوان شمرد
take in (money) <idiom>	رسیدن
we are want of money	ما نیازمند پول هستیم به پول احتیاج داریم
money on d.	وجه امانعی
near with one's money	خسیس
He is in the money.	پول پارومی کند ( خیلی ثروتمند است )
After all that money is of no use.	تازه آن پول هم بدردت نمی خورد.
f. money	پول فراوان
even money	مبلغ مساوی در شرط بندی
near money	شبه پول
money on d.	پول سپرده
value of money	ارزش پول
value for money	قدرت خرید پول
value for money	ارزش پول
his money is more than can	پولیش بیش
retention money	مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
requistion for money	پول
requistion for money	درخواست
passage money	غذا
passage money	تاکردن
passage money	معاش کردن
penury of money	کمیابی پول
penury of money	قحط پول
possession money	حق الاجرا
passage money	خوراک
passage money	کرایه مسافر
passage money	کرایه
do not coin money <idiom>	پول چاپ نکردن [پول چاپ نمی کنم]
onother's money	پول دیگری
pin money <idiom>	پول خرده خرجی
scant of money	بی پول
scant of money	کم پول
salvage money	جایزه نجات کشتی یا محموله
role of money	نقش پول
money can't buy everything <idiom>	پول خوشبختی نمی آورد
retention money	پول گرویی
onother's money	پول شخصی دیگر
possession money	حق النسبی
possession money	حق الحفظ دستمزدی که در برای اجرای حکم تملیک یا صیانت ملک تملیک شده از طریق اجرای حکم به مامور اجراداده میشود
borrowed money	پول قرض گرفته شده
I'm not made of money! <idiom>	من که پولدار نیستم! [اصطلاح روزمره]
You will need to spend some money on it.	تو باید برایش پول خرج بکنی.
raise money	جمع اوری کردن پول
to be rolling in money <idiom>	تو پول غلت زدن [اصطلاح]
raise money	فراهم کردن پول
purchase money	در CL ثمن
to scrape up [money]	چیزی را به مرور زمان کم کم جمع کردن [پول]
ready money	پول نقد
Money peters out.	پول کم کم تمام می شود.
soft money	پول ضعیف
passage money	راه
velocity of money	سرعت پول
quantity of money	مقدار پول
prize money	پولی که از فروش غنیمت دریایی بدست می اید
promotion money	دستمزدی که به موسسین شرکت برای خدماتشان پرداخت میشود
ready money	پول فراهم شده