Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
musical instrument digital interface
واسط سریال که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند
musical instrument digital interface
میانجی رقمی الات موسیقی
Other Matches
musical instrument
الت موسیقی
musical instrument
ساز
interface human machine interface
امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
musical
دارای اهنگ
musical
موزیکال
musical
موسقی دار
A musical tone .
مقام ( درموسیقی )
musical chairs
<idiom>
هر روز شخصی را سریککار گذاشتن
musical ability
توانش موسیقی
musical advisers
مشاورموزیکالی
musical instruments
الت موسیقی
musical chairs
نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است
musical instruments
ساز
musical boxes
جعبه ساز
musical box
جعبه ساز
musical language
زبان موسیقی
seashore musical ability tests
آزمون های استعداد موسیقی سیشور
interface
وصل کردن از طریق رابط
interface
رابط
interface
واسط
interface
وجه مشترک
interface
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
interface
فاصل
interface
تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
interface
و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
interface
یچ بسته که با جریان داده کار میکند
interface
کامپیوتری که ارسال داده بین پردازنده و ترمینال یا شبکه را کنترل میکند
interface
میانجی
interface
سطح مشترک
interface
دفتر مشترک قسمتها
interface
استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
interface
نرم افزاری که به برنامه ها و داده یک سیستم امکان اجرا در دیگری را میدهد
interface
استاندارد باس واسط بین کامپیوتر و قطعه آزمایشگاهی
interface
مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
که شامل : کانال ورودی /خروجی
interface
واسط واحد پردازش و باس IEEE
interface
مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد.
interface
مدار کامپیوتری را اتصالی که به داده موازی امکان ارسال و دریافت میدهد.
eia interface
یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
centronics interface
رابط موازی
communication interface
میانجی ارتباطی
expansion interface
حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
expansion interface
تخته مدار که به یک فردامکان میدهد تا گردانندههای دیسک
electrical interface
تداخل الکتریکی
centronics interface
واسط چاپ موازی که توسط Centronics Inc پیشنهاد شده است
friendly interface
ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری
parallel interface
رابط موازی
user interface
میانجی کمکی
standard interface
رابط استاندارد
standard interface
واسطه استاندارد
serial interface
رابط سری
interface card
کارت رابط
graphical user interface
میانجی نگارهای کاربر
system v interface definition
تعریف میانجی سیستم 5
computer interface unit
وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر
apple desktop interface
رابط رومیزی اپل
application program interface
میانجی یا رابط برنامه کاربردی
man machine interface
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای ارتباط ساده تر کاربر با ماشین
programmable communications interface
رابط مخابراتی برنامه پذیر
MIDI interface card
کارت آداپتور که به اتصالی در PC وصل میشود و امکان ارسال دریافت داده MIDI را فراهم میکند
input output interface
میانگیر ورودی- خروجی
network interface card
کارت میانجی شبکه
graphical user interface
استفاده میکند و به نرم افزار امکان کنترل آسانتر میدهد. دستورات سیستم که لازم به نوشتن نیستند
graphical user interface
واسط بین سیستم عامل و برنامه و کاربر از تصاویر گرافیکی و نشانه ها برای نمایش توابع یا فایل
general purpose interface
میانگیر همه منظوره
human machine interface
حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
digital
آنچه داده یاکمیتهای فیزیکی را به صورت داده بیان میکند
digital
انگشتی
digital
رقمی
digital
پنجهای
digital
دیجیتالی
digital
دیجیتال
digital
رقمی وابسته به شماره
small computer system interface
میانجی سیستم کامپیوتری کوچک
general purpose interface bus
مسیر میانگیر همه منظوره
enhanced system device interface
میانجی دستگاه سیستم پیشرفته
fibre distributed data interface II
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد
mail application programming interface
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
small computer systems interface
واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
fibre distributed data interface
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال دده مگابایت در ثانیه است
mail application programming interface
مجموعه استانداردها
pseudo digital
تولید شده توسط مودم و ارسالی روی خط وط تلفن
digital signal
سیگنال دیجیتالی
digital signal
علامت رقمی
digital research inc
یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
digital repeater
تکرارکننده دیجیتالی
digital recording
ضبط رقمی
digital recording
ضبط دیجیتالی
digital read out
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
digital plotter
رسام دیجیتالی
digital monitor
مونیتور رقمی
digital intergrator
انتگرالگیر رقمی
digital integrator
انتگرال گیر رقمی
digital sorting
روش مرتب کردن شبیه ماشینهای جدول بندی
digital speech
گفتار دیجیتالی
digital computer
کامپیوتر
digital watch
ساعتکامپیوتری
digital display
صفحهنمایشعددی
digital nerve
عصبانگشتی
digital pulp
قسمتگوشتیانگشت
digital pad
انگشتپا
analog digital
قیاسی به رقمی
analog to digital
انالوگ به دیجیتال
digital transmission
انتقال رقمی
digital transmission
مخابره دیجیتال
digital transmission
انتقال دیجیتالی
digital data
داده دیجیتالی
digital data
داده رقمی
digital computer
کامپیوتر رقمی
digital communications
ارتباطات دیجیتالی
digital clock
ساعت رقمی
digital clock
زمان سنج رقمی
digital circuit
مدار رقمی
digital channel
مجرای رقمی
digital war
جنگ دیجیتال
[جنگ اینترنتی]
digital channel
کانال رقمی
digital analog
رقمی به قیاسی
digital computer
کامپیوتر عددی
digital control
کنترل دیجیتالی
digital computer
کامپیوتردیجیتال
digital computer
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
digital computer
کامپیوتر دیجیتالی
digital darkroom
برنامهای برای بهبود تصویر
analog digital converter
مبدل انالوگ دیجیتال
digital equipment corporation
سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
analog digital converter
مبدل قیاسی- رقمی
digital data transmission
ارسال دیجیتالی داده
analog to digital converter
تجزیه و تحلیل اطلاعات برای کامپیوتر با دستگاه حافظه ان
analog to digital converter
مبدل قیاسی به رقمی
digital frequency display
شمارهتکرارنمایش
digital signal processing
پردازش دیجیتالی سیگنال
automatic digital network
شبکه مبادله اطلاعات کامپیوتری
digital tape cassettes
نوار کاست رقمی
digital to analog converter
مبدل دیجیتال به انالوگ مبدل رقمی به قیاسی
automatic digital network
شبکه عددی کامپیوتری
digital to analogue converter
مبدل دیجیتال به انالوگ
digital video effects monitor
صفحهنمایشدیجیتالی
digital video special effects
نمایشمخصوصعددیعوامل
digital subscriber line
[DSL]
خط مشترک دیجیتال
[مخابرات ]
asymmetric digital subscriber line
[ADSL]
خط مشترک دیجیتال نامتقارن
[مخابرات ]
instrument
وسیله دوربین یا زاویه یاب
instrument
الت
instrument
وسیله
instrument
الات دقیق
instrument
الات اندازه گیری
d.c. instrument
دستگاه اندازه گیری جریان دائم
instrument
ادوات
instrument
حربه
instrument
اسباب
instrument
دستگاه
instrument
ابزار
instrument
وسیله سند
instrument
سند
instrument
اپارات وسیله دستگاه اندازه گیری
instrument
آلت دست
instrument
مستند
range of instrument
حد کار سنجه
precision instrument
سنجه دقیق
portable instrument
سنجه دستی
policy instrument
ابزار اجرای سیاست
period of instrument
دوره سنجه
instrument unit
واحدلوازم
percussion instrument
الات موسیقی ضربی
null instrument
دستگاه صفر
what instrument can you play?
کدام ساز را ...
instrument pallet
غایقتجهیزات
what instrument can you play?
چه سازی میتوانیدبزنید
instrument panels
داشبرد
transit instrument
تکبد نما
tax instrument
ابزار مالیاتی
table instrument
وسیله رومیزی
instrument panels
پهنهی ابزار
switchboard instrument
سنجه تابلویی
instrument panels
پیشخوان ابزار
stringed instrument
ساز زهی
instrument shelter
پناهگاهابزار
instrument cluster
ابزارچندشاخه
recording instrument
دستگاه ثبات
recording instrument
سنجه ثبت کننده
recording instrument
دستگاه ضبط
surveying instrument
الات نقشه برداری
induction instrument
دستگاه اندازه گیری القائی
electrostatic instrument
دستگاه اندازه گیری الکترواستاتیکی
dynamometer instrument
توان سنج برقی
instrument lamp
لامپ سنجه ها
instrument landing
فرود کور
drawing instrument
وسایل رسم فنی
instrument landing
فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
instrument of assignment
سند واگذاری
instrument of assignment
سند انتقال
final instrument
معادل act final
instrument flight
پرواز با کمک دستگاههای کنترل هواپیما
industrial instrument
دستگاه اندازه گیری صنعتی
instrument autotransformer
ترانسفورماتور اندازه گیری
instrument board
تخته فرمان
instrument board
تابلوی وسائل اندازه گیری
instrument direction
سمت اندازه گیری شده
instrument direction
سمت زاویه یاب
instrument fkight
پرواز کور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com