Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (6 milliseconds)
English
Persian
naval campaign
جنگ دریایی
naval campaign
نبرد دریایی
Other Matches
campaign
زمین مسطح
campaign
رزم
[نبرد]
[مبارزه]
[مسابقه]
campaign
سلسله عملیات کوره بلند
campaign
مبارزه
campaign
حمله
campaign
مسابقههای فصلی
campaign
رزم نبرد کردن جنگیدن
campaign
جلگه
campaign
یک رشته عملیات جنگی
campaign
لشکرکشی مبارزه انتخاباتی
campaign
مسافرت درداخل کشور
campaign
عملیات جنگی
campaign
نبرد
campaign
صحنه نبرد
naval
افسرنیروی دریایی
naval
نیروی دریایی
naval
دریایی
naval
وابسته به نیروی دریایی
naval
وابسته به کشتی
plan of campaign
طرح پیکار
literacy campaign
مبارزه با بی سوادی
press campaign
مبارزه مطبوعاتی
whispering campaign
انتشار مرتب شایعات علیه رجال و کاندیداها
smear campaign
تلاشبرایبدنام کردنفردی
military campaign
لشکرکشی
[ارتش]
to wage a campaign
لشکرکشی کردن
the campaign against terrorism
مبارزه با تروریسم
initial campaign
معرفی کالا به بازار
furnace campaign
عملیات داخل کوره
campaign badge
نشان جنگی
campaign clasp
نشان فلزی شرکت درجنگ جهانی اول
campaign medal
مدال جنگی
campaign star
نشان جنگی ستاره
advertising campaign
فعالیت تبلیغاتی
election campaign
مبارزه انتخاباتی
Anti – corruption campaign .
مبارزه با فساد
The campaign was considered to have failed.
مبارزه
[انتخاباتی]
شکست خورده بحساب آورده شد.
american campaign medal
نشان خدمت امریکا برای سالهای 64- 1491
to conduct
[run]
a campaign
مبارزه ای
[مسابقه ای]
را اجرا کردن
to launch
[start]
a campaign
مبارزه ای
[مسابقه ای]
را آغاز کردن
naval support
پشتیبانی دریایی
naval stores
کالای دریایی
naval stores
ذخایر و اماد دریایی
naval support
یکان پشتیبانی کننده دریایی
naval vessel
ناو
naval war
جنگ با کشتی
naval establishment
قسمت دریایی
naval war
جنگ دریایی
Naval blockade .
محاصره دریایی
naval port
بندر دریایی
naval pipe
مجرای زنجیر
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
naval station
پایگاه دریایی
naval base
پایگاه دریایی
naval aviation
هوا دریا
naval architect
ارشیتکت کشتی ساز
naval auxiliary
پایگاه لجستیکی دریایی
naval attache
وابسته دریایی
naval establishment
تاسیسات دریایی
naval attache
وابسته نیروی دریایی
naval aircraft
هواپیمای ناوپایه
naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
naval forces
نیروی دریایی
naval forces
نیروهای دریایی
naval activity
یکان دریایی
naval district
ناحیه عملیات دریایی
naval activity
تاسیسات دریایی قسمت دریایی
naval district
ناحیه دریایی
naval conscript
ناوی وفیفه
naval appropriation bill
بودجه نیروی دریایی
air and naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
armed naval vessel
ناو جنگی
bureau of naval personnel
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
naval landing party
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
evening naval twilight
شفق دریایی
chief of naval operations
فرمانده عملیات دریایی
evening naval twilight
غروب دریایی
air and naval gunfire
اتش توپخانه دریایی و هوایی
deputy chief of naval operation
جانشین فرماندهی نیروی دریایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com