Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
night blindness	شب کوری
Other Matches
blindness	بی بصیرتی
blindness	کوری
blindness	نابینایی
blindness	ندیدن
functional blindness	نابینایی کارکردی
day blindness	روزکوری
day blindness	روز کوری
cortical blindness	نابینایی مغزی
chess blindness	کوری شطرنجی
color blindness	رنگ کوری
colour blindness	کوررنگی
psychic blindness	نابینایی روانی
river blindness	رجوع شود به onchocerciasis
snow blindness	برف کوری
violet blindness	بنفش کوری
snow blindness	برف کور
moon blindness	اماس نوبتی در چشم اسب
moon blindness	روز بینی
moon blindness	شبکوری
Color blindness	کوررنگی
word blindness	واژه کوری
word-blindness	واژه کوری
mind blindness	کوری ادراکی
Blindness is better than ignorance. <proverb>	کورى به از نادانى .
flash blindness	کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
total color blindness	رنگ کوری کامل
red green blindness	رنگ کوری سبز- قرمز
partial color blindness	رنگ کوری ناقص
blue yellow blindness	رنگ کوری ابی- زرد
last night	شب گذشته
he went by night	شبانه رفت
his almost night	تقریباشب است
his almost night	نزدیک شب است
night	تاریکی
night	شب هنگام برنامه شبانه
night	غروب
night	شب
last night	دیشب
the night before last	پریشب
first night	گشایش شب
first night	شب اول
To take a night off .	یک شب از کار مرخصی گرفتن
at night	شب هنگام
first night	شب افتتاح
to night	امشب
all night	همه شب
d. and night	شبانه روز
at night	در شب
d. and night	شب و روز
all night	در تمام شب
night season	شب هنگام
night soil	کثافات مبال
night soil	سواد
the deep of night	دل شب
night table	پاتختی
night vision	دید شب
night suit	جامه خواب
night tide	جزرو مدشبانه
night tide	هنگام شب
night season	هنگام شب
the night is yet young	تازه سرشب است
the third watch of the night	پاس سوم شب
night robe	لباس خواب
night soil	برازی مستراح
night stick	باتون
night vision	دید در شب
night vision	دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
night walker	فاشق شبگرد
night walker	کسیکه در خواب راه میرود
night vase	شاشدان
night vase	قاروره
night watch	پاس شب
night watch	پاسبان شب گزمه
night vase	فرف ادار
queen of night	نام الهه ماه وشکار
night stick	چوب باتون
night walker	یکجورکرم بزرگ
queen of night	زن شکارکن
queen of night	سیم نقره
night shirt	پیراهن خواب مردانه یاپسرانه
we made a night of it	چه شب خوشی گذراندیم چه شبی کردیم
On Sunday night.	شب یکشنبه
Can you stay over night?	می توانی شب را با ما (نزد ما ) بمانی ؟
Where do you want to go this time of night ?	این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
I went hungry last night .	دیشب گرسنه ماندم
Could you put us up for the night ?	ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
day and night <idiom>	شب وروز پشت سرهم
fly-by-night <idiom>	نامطمئن (کار،شفل)
What is the price per night?	قیمت برای یک شب چقدر است؟
I was up all night in my bed.	من تمام شب را در تخت خوابم بیدار بودم.
accommodation for the night	خوابگاه برای یک شب
night migrant	شب کوچنده [پرنده شناسی]
He vanished into the night.	در سیاهی شب نا پدید گشت
what a night we made of it	چه شبی کردیم چه شبی گذراندیم
one-night stand	نمایش یک شبه
one-night stand	برنامهی یک باره
one-night stand	تک برنامه
one-night stand	رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
one-night stands	نمایش یک شبه
one-night stands	برنامهی یک باره
one-night stands	تک برنامه
one-night stands	رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
bonfire night	شبپنجمنوامبرکهدرآنجشنوآتشبازیبرپامیکنند
night porter	پذیرششبهتل
night shift	شیفتشب شبکار
opening night	شباولیناجراییکقطعههنری
stag night	مهمانیمردانهکهفردایروزعروسیبرگزارمیشود
I had a dream last night.	دیشب خواب دیدم
Good night.	شب بخیر
Good night	شامگاهان نیکو
night raven	مرغ شب خوان
night time	هنگام شب
guest night	شب مهمانی
he did not est all night	درتمام شب ارام نگرفت
he did not est all night	همه شب نیارمید
he outwatched the night	شب بپایان رسیدو او همچنان بیداربود
i was up late last night	دیشب تا ان موقع هنوزنشسته
i was up late last night	بودم
in noon of night	در نیمه شب
live out the night	شب را بسر بردن
live out the night	شب را صبح کردن
my wakeful night	شب بیخوابی یا بیداری من
night bilndness	شبکوری
night bilndness	روز بینی
night bilndness	روزکوری
night bilndness	شب بینی
night bird	مرغ شب بیدار
night black	سیاه
night blind	شبکور
good night	شب بخیر
good night	شب شما خوش
fly by night	شخص کوتاه عمر
night-time	هنگام شب
night watchman	توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchman	توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchmen	توپزن پایان مسابقه کریکت
fly-by-night	ادم شبرو
fly-by-night	شب گریز
night owl	ادم شب زنده دار
night owls	ادم شب زنده دار
night waking	شب زنده داری
night school	اموزشگاه شبانه
night schools	اموزشگاه شبانه
before mid night	قبل از نیمه شب
night attack	شبیخون
night assault	شبیخون
night and day	شب و روز
night and day	شبانه روز
fly by night	طالب سود انی
night boat	قایق اماده
night raven	مرغ حق
night landing	پیاده شدن درساحل در شب
night interception	استراق سمع شبانه
night interception	کمین شبانه
night interception	رهگیری شبانه
night hag	فرنجک
night hag	خفتک سکاچه
night hag	کابوس
night hag	بختک
night gown	خواب جامه
night light	شمع کوچک که شب هنگام دراطاق بیماران برافروزند چراغ شب
night light	روشنایی شب
night line	ریسمان ماهی گیری شبانه
night piece	دورنمای شب
night partol	عسس
night order	دستورات شبانه
night order	دستور شبانه
night operations	عملیات شبانه
night of ignorance	شام نادانی
night moans	نالههای شب تا صبح
night of ignorance	شام جهل
night long	از سر شب تا بامداد
night gown	جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
night landing	فرود شبانه
night flying	پرواز
night eyed	شب بین
night eyed	روز کور
night effect	تاثیرات تغییر جریان مغناطیسی در شب
night dress	جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
night clothes	لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
night clothes	جامه خواب
night stool	صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night chair	صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night cellar	زیر زمینی که در انجاپیاله فروشی کنندو مردم پست بدانجاروند
night cap	گشتی رزمی هوایی شبانه
night brawler	شب دعوا کن
night flying	در شب
night flying	شب پرواز کن
night glass	دوربین شب
You should always be careful walking alone at night.	همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
The night is stI'll young.	تازه اول شب است
To travel night and day .	شب وروز مسافرت کردن
i hsd a bad night	دیشب خوب نخوابیدم
i passed an uneasy night	دیشب
Everyone retired early that night.	در آن شب همه زود رفتند بخوابند .
Far into the night . Into the early hours.	تا دم دمهای صبح
i passed an uneasy night	ناراحت بودم
What ist the price per night?	اجاره آن هر شب چقدر است؟
The officer on night duty.	افسر کشیک شب
i passed an uneasy night	شب بدی گذراندم

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com