Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
night operations	عملیات شبانه
Other Matches
f.of operations	حوزه عملیات
operations	نحوه استفاده ازدستگاهها
operations	عملیات
concrete operations	عملیات عینی
continuity of operations	تسلسل عملیات
covert operations	عملیات مخفی
concept of operations	روش اجرای عملیات
concept of operations	تدبیر عملیات
combined operations	عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
combat operations	مرکز عملیات رزمی
clearing operations	عملیات پاک کردن مین
clearing operations	عملیات مین روبی
chemical operations	عملیات شیمیایی
operations room	اتاق عملیات
operations room	centre combatinformation: syn
building operations	عملیات ساختمانی
over the beach operations	عملیات ساحلی
covert operations	عملیات پنهانی
operations research	تحقیق در عملیات
joint operations	عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
logical operations	عملیات منطقی
maritime operations	عملیات دریایی یا ناوگانی
operations analysis	تجزیه و تحلیل عملیات
formal operations	عملیات صوری
operations code	کد عملیاتی
operations code	رمز عملیاتی
flight operations	عملیات پرواز
operations detachment	قسمت مسئول عملیات
deputy for operations	معاونت عملیات
denial operations	عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
operations detachment	عنصرعملیات رسد عملیات
operations personal	پرسنل عملیات
operations research	تحقیقات از نظر کار و عملیات یک قسمت یا دستگاه
base of operations	پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base of operations	پایگاه عملیات
airmobile operations	عملیات هوارو
airhead operations	عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
air operations	میز ردنگاری هوایی
air operations	عملیات هوایی
stability operations	عملیات ارام سازی
denial operations	عملیات ممانعتی
theater of operations	صحنه عملیات
terminal operations	عملیات اسکلهای
stability operations	عملیات تامین ثبات داخلی
Military operations.	عملیات نظامی
airmobile operations	عملیات متحرک هوایی
terminal operations	عملیات بارانداز
over the beach operations	عملیات کرانهای
psychological operations	عملیات روانی
continuity of operations	مداومت عملیات
special operations	عملیات مخصوص یا ویژه
anticrop operations	عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
radiological operations	عملیاتی که در ان از موادرادیواکتیو استفاده میشود عملیات رادیولوژیک
joint amphibious operations	عملیات مشترک اب خاکی
Counter – espionage operations k.	عملیات ضد جاسوسی
open market operations	عملیات بازار ازاد
farmgate type operations	رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
the four basic arithmetic operations	چهار عمل اصلی [ریاضی]
air ground operations	عملیات مشترک زمینی وهوایی
data transfer operations	عملیات انتقال داده
computer operations manager	مدیر عملیات کامپیوتر
chief of naval operations	فرمانده عملیات دریایی
army operations center	مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
black market operations	عملیات بازار سیاه
air area operations	عملیات منطقه هوایی
aerospace projection operations	بالای منطقه عملیات
aerospace projection operations	عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
counter air operations	عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
vehicle used for migrant-smuggling operations	خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
assistant chief of staff, g (operations	معاونت عملیات
assistant chief of staff, g (operations	رکن سوم اداره سوم
first night	گشایش شب
To take a night off .	یک شب از کار مرخصی گرفتن
first night	شب افتتاح
last night	شب گذشته
last night	دیشب
the night before last	پریشب
first night	شب اول
all night	همه شب
d. and night	شب و روز
to night	امشب
he went by night	شبانه رفت
night	شب
his almost night	تقریباشب است
his almost night	نزدیک شب است
night	غروب
at night	شب هنگام
night	شب هنگام برنامه شبانه
at night	در شب
night	تاریکی
all night	در تمام شب
d. and night	شبانه روز
night soil	کثافات مبال
the deep of night	دل شب
night schools	اموزشگاه شبانه
night owl	ادم شب زنده دار
night owls	ادم شب زنده دار
night waking	شب زنده داری
what a night we made of it	چه شبی کردیم چه شبی گذراندیم
we made a night of it	چه شب خوشی گذراندیم چه شبی کردیم
night school	اموزشگاه شبانه
the third watch of the night	پاس سوم شب
the night is yet young	تازه سرشب است
one-night stand	نمایش یک شبه
queen of night	سیم نقره
night watch	پاس شب
night watch	پاسبان شب گزمه
he did not est all night	درتمام شب ارام نگرفت
guest night	شب مهمانی
good night	شب شما خوش
fly by night	شخص کوتاه عمر
fly by night	طالب سود انی
night and day	شبانه روز
night and day	شب و روز
night assault	شبیخون
night attack	شبیخون
before mid night	قبل از نیمه شب
good night	شب بخیر
queen of night	نام الهه ماه وشکار
queen of night	زن شکارکن
night walker	یکجورکرم بزرگ
one-night stand	برنامهی یک باره
one-night stand	تک برنامه
night-watchman	توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchmen	توپزن پایان مسابقه کریکت
What is the price per night?	قیمت برای یک شب چقدر است؟
fly-by-night <idiom>	نامطمئن (کار،شفل)
day and night <idiom>	شب وروز پشت سرهم
Could you put us up for the night ?	ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
I went hungry last night .	دیشب گرسنه ماندم
night watchman	توپزن پایان مسابقه کریکت
I was up all night in my bed.	من تمام شب را در تخت خوابم بیدار بودم.
night-time	هنگام شب
Good night	شامگاهان نیکو
night migrant	شب کوچنده [پرنده شناسی]
accommodation for the night	خوابگاه برای یک شب
Where do you want to go this time of night ?	این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
fly-by-night	ادم شبرو
night shift	شیفتشب شبکار
night porter	پذیرششبهتل
bonfire night	شبپنجمنوامبرکهدرآنجشنوآتشبازیبرپامیکنند
one-night stands	رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
one-night stands	تک برنامه
one-night stands	برنامهی یک باره
one-night stands	نمایش یک شبه
one-night stand	رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
opening night	شباولیناجراییکقطعههنری
stag night	مهمانیمردانهکهفردایروزعروسیبرگزارمیشود
fly-by-night	شب گریز
Can you stay over night?	می توانی شب را با ما (نزد ما ) بمانی ؟
On Sunday night.	شب یکشنبه
night landing	پیاده شدن درساحل در شب
He vanished into the night.	در سیاهی شب نا پدید گشت
Good night.	شب بخیر
I had a dream last night.	دیشب خواب دیدم
night time	هنگام شب
night interception	رهگیری شبانه
night chair	صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night stool	صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night clothes	جامه خواب
night clothes	لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
night dress	جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
night effect	تاثیرات تغییر جریان مغناطیسی در شب
night eyed	روز کور
night eyed	شب بین
night flying	پرواز
night flying	در شب
night flying	شب پرواز کن
night glass	دوربین شب
night gown	جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
night gown	خواب جامه
night hag	بختک
night hag	کابوس
night hag	خفتک سکاچه
night cellar	زیر زمینی که در انجاپیاله فروشی کنندو مردم پست بدانجاروند
night cap	گشتی رزمی هوایی شبانه
i was up late last night	دیشب تا ان موقع هنوزنشسته
i was up late last night	بودم
in noon of night	در نیمه شب
live out the night	شب را بسر بردن
live out the night	شب را صبح کردن
he outwatched the night	شب بپایان رسیدو او همچنان بیداربود
my wakeful night	شب بیخوابی یا بیداری من
night bilndness	شبکوری
night bilndness	روز بینی
night bilndness	روزکوری
night bilndness	شب بینی
night bird	مرغ شب بیدار
night black	سیاه
night blind	شبکور
night blindness	شب کوری
night boat	قایق اماده
night brawler	شب دعوا کن
night hag	فرنجک
night walker	فاشق شبگرد
night stick	باتون
night soil	برازی مستراح
night soil	سواد
night shirt	پیراهن خواب مردانه یاپسرانه
night season	شب هنگام

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com