Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (9 milliseconds)
English
Persian
north circle
دایره شمالگان
Other Matches
north north east
میان شمال و شمال خاور
north
در شمال
north
روبه شمال
north
باد شمال
north
شمالی
north
شمال
north
<adj.>
شمال
grid north
شمال شبکه
true north
شمال حقیقی
magnetic north
شمال مغناطیسی
north by cast
میان شمال و شمال شرقی
North Korea
کرهشمالی
north country
انگلستان شمالی
north east
شمال خاور
north east
شمال شرق شمال شرقی
north east
در شمال خاور
north easter
باد شمال خاور
true north
شمال جغرافیایی
true north
شمال واقعی
compass north
شمال قطب نما
north-eastern
از شمال خاوری
north-eastern
به سوی شمال شرق
the north star
ستاره قطبی یا شمالی
the north pole
قطب شمال
net north
نت نورت
north britain
اسکاتلند
north-eastern
رو به شمال شرق
north-eastern
وابسته به شمال شرق ایالات متحده
North Sea
دریایشمالی
on the north side of
پهلوی من بنشینید
compass north
شمال مغناطیسی
north star
ستاره قطبی
north-westerly
در شمال باختر
north-westerly
وابسته بشمال باختر
north-westerly
شمال غربی
north westerly
در شمال باختر
north westerly
وابسته بشمال باختر
north westerly
شمال غربی
north-easterly
درشمال خاور
north-easterly
وابسته بشمال خاور
north-easterly
شمال شرقی
north easterly
درشمال خاور
north easterly
وابسته بشمال خاور
north easterly
شمال شرقی
north-west
شمال غربی در شمال غرب
north wind
باد شمال
North Pole
قطب شمال
north star
ستاره شمالی
north star
جدی
north west
شمال باختر
north west
شمال غرب شمال غربی
north-western
شمال غربی
north western
شمال غربی
north west
در حال باختر
north-east
شمال شرقی در شمال شرق
north-east
شمال شرق
north briton
اسکاتلندی
north wester
باد شمال باختر
north wester
باد کج
north-west
شمال غرب
this line lies north
جنوبی است
this line lies north
این خط شمالی
magnetic north pole
قطب شمال مغناطیسی
Pineapple does not grow in the North.
درشمال آناناس عمل نمی آید
north light roof
بام شمال نور
celestial north pole
قطب شمال عالم
North Atlantic Treaty Organization
ناتو
north atlantic treaty organization (nato
پیمانی که در 9491 باشرکت 51 کشور به وجود امدو هدف ان در واقع مقابله نظامی با پیمان ورشو وبلوک شرق است
north atlantic treaty organization (nato
سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
major North American road signs
عمدهترینعلائمجادهایدرآمریکایشمالی
circle
محیط دایره
circle
دورزدن
circle
مدورساختن
circle eight
چرخش با دایرهای بشکل 8لاتین
circle
دور
circle
گرفتن احاطه کردن
circle
دویدن در مسیر منحنی
circle
جفتی
circle
قلمرو
circle
محفل حوزه
circle
دایره
inner circle
دایرهداخلی
small circle
دایره صغیره سماوی
semi circle
نیم دایره
turning circle
دایره چرخش ناو
stalder circle
چرخش کامل بدورمیله بدون تماس پاها بامیله
circle chart
گراف دایره ای
[ریاضی]
stalder circle
اشتادلر
small circle
دایره صغیره
stress circle
دایره تنش
circle chart
نمودار دایره ای
[ریاضی]
tactile circle
دایره بساوشی
unit circle
دایره واحد
[ریاضی]
vicious circle
<idiom>
دلیل وتاثیری بانتیجه بد
traffic circle
دایرهی یک طرفه
central circle
دایرهوسط
centre circle
دایرهمرکزی
goal circle
محدودهگل
come full circle
<idiom>
کاملا برعکس
striking circle
دایرهبرخورد
on-deck circle
دررویدایره
outer circle
دایرهخارجی
restricting circle
دایرهممنوعه
winner's circle
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
vertical circle
دایره قائم
circumscribed circle
دایره محیطی
[ریاضی]
the vicious circle
دور تسلسل
area of a circle
مساحت صفحه
[قرص شکل]
[ریاضی]
area of a circle
مساحت دایره
[ریاضی]
three point circle
قوس زمین زیر حلقه بسکتبال
throwing circle
دایره پرتاب نیزه
tip circle
دوره نوک
turning circle
دایره گردش
vertical circle
دایره عظیمه ماربر راس القدم و سمت القدم نافر
station circle
چرخههواشناسی
vicious circle
دور معیوب
circle graph
نمودار دایرهای
circle of influence
دایرهای که حد منطقه تاثیررا مشخص میکند
circle of position
دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
color circle
دایره رنگها
diffusion circle
دایره پخش
dip circle
میل سنج
elevation circle
قطاع درجه
flank circle
جفتی خرک
giant circle
افتاب شکسته
great circle
بزرگترین دایره محیط یک کره
great circle
دایره عظیمه
center circle
دایره میانی
center circle
دایره وسط زمین
base circle
هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
vicious circle
دور و تسلسل
dress circle
صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه
aiming circle
زاویه یاب فرماندهی
altitude circle
صفحه ارتفاع سنج هواپیما
antarctic circle
مدار قطب جنوب
arc de circle
خمش
Arctic Circle
مدار قطب شمال
azimuth circle
قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
azimuth circle
سمت نما
azimuth circle
سمت گیر
azimuth circle
دایره سمتیه
circle dodge
گریز از حریف در مسیرمنحنی
great circle
دایره عظیمه سماوی
hour circle
دایره ساعتی
mohr's circle
دایره مور
mohr's circle
دایره موهر
mill circle
چرخ اسیاب ژیمناستیک
parhelic circle
هاله روشن بالای افق
hrowing circle
دایره پرتاب دیسک
kick circle
دایره 8/81 متری وسط میدان
leg circle
جفتی
marker circle
دایره مشخص کننده مرکزمنطقه فرود هوایی یا باندفرود هواپیما
hole circle
گردی سوراخ
hip circle
چرخ جلو روی پارالل
face off circle
هرکدام از پنج دایره کوچک مخصوص رویارویی
half circle
چرخش نمیدایره ژیمناست
hour circle
نصف النهار حلقه مدرج
pitch circle
دایره گام
root circle
دوره پای دندانه
prime vertical circle
دایره قائم اصلی
inscribed circle
[of a triangle]
دایره
[محاطی مثلث]
[ریاضی]
perimeter
[circumference]
of a circle
محیط دایره
secondary great circle
دایره عظیمه ثانویه
free throw circle
دایره پرتاب ازاد
great circle route
مسیرقوس دایره عظیمه سماوی
vicious circle of poverty
دور باطل فقر
centre face-off circle
دایرهمرکزیمحلروبروشدنحریفها
tip circle diameter
قطر دوره نوک
centre of crest circle
مرکز انحنای ستیغ
centre of crest circle
مرکز خمیدگی
center ice circle
داره میانی زمین
graduated circle of an alidade
دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
great circle route
کمان دایره عظیمه
adjustment for vertical-circle image
تنظیم عمودی مرکز تصویر
adjustment for horizontal-circle image
تنظیم افقی مرکز تصویر
the power of a point with respect to a circle
قوت یک نقطه نسبت به یک دایره
[ریاضی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com