Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (8 milliseconds)
English
Persian
offer to purchase
پیشنهاد خرید
offer to purchase
پیشنهاد جهت خرید
Other Matches
purchase
خریداری
purchase
شراء
purchase
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
purchase
اشتراء
purchase
ابتیاع
purchase
خرید خریداری کردن
purchase
درامدسالیانه زمین
purchase
خرید
purchase
خریدن
purchase
خریداری کردن
offer
ایجاب
offer
پیشنهاد
to offer
تقدیم کردن
[دادن]
on offer
فروشی
on offer
اماده برای فروش
One could be taken up on ones offer.
تعارف آمد نیامد دارد
to offer
عرضه کردن
[ کالا]
offer
بدست اوردن
offer
افهار یاابراز کردن
offer
عرضه
offer
پیشنهاد
offer
پیشکش ارائه
offer
عرضه کردن
offer
تقدیم
offer
پیشنهاد کردن پیشنهاد
offer
پیشکش کردن عرضه
offer
تقدیم داشتن
offer
پیشنهاد کردن
two fold purchase
تاکل دو قرقرهای دو شیاره
purchase by a deed
با سند خریدن
purchase by a deed
قباله کردن
open purchase
خرید از بازار ازاد
open purchase
خرید ازاد
regional purchase
خرید از داخل منطقه پادگانی
To purchase on approval .
بشرط امتحان ( شرطی )خریدن
purchase description
خصوصیات جنس مورد نیازخرید
purchase element
عامل منتجه بار نهائی
purchase journal
دفتر روزنامه خرید
regional purchase
خرید محلی
ratchet purchase
جرثقیل جغجغهای
purchase requisition
درخواست خرید
purchase request
درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
purchase rate
نرخ خرید
purchase order
سفارش خرید
purchase order
دستور خرید
to make a purchase
خرید کردن
purchase money
قیمت جنس
purchase money
در CL ثمن
purchase ledger
دفتر کل خریدها
purchase ledger
دفتر بزرگ خرید
purchase journal
دفترخرید روزانه
purchase tax
مالیات بر معاملات
purchase element
نیروی منتجه
credit purchase
خرید نسیه
counter purchase
داد وستد متقابل
counter purchase
تهاتر
counter purchase
خرید متقابل
conditions of purchase
شرایط خرید
collaborative purchase
خریدتعاونی
collaborative purchase
خرید با تشریک مساعی
central purchase
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
basket purchase
خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
cost purchase
راس المال
hire purchase
کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
hire purchase
اجاره به شرط تملیک
hire purchase
خرید اقساطی
forward purchase
معامله سلف
forward purchase
خرید سلف
forward purchase
پیش خرید
purchase price
راس المال
advance purchase
خرید سلف
local purchase
خرید از محل
local purchase
خرید محلی
to offer a reward
[for]
عرضه کردن پاداشی
[برای]
to offer somebody a lift
به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
trial offer
عرضه ازمایشی
to offer one's sympathies to somebody
به کسی تسلیت گفتن
Offer him some chocolates.
به ایشان شکلات تعارف کنید
May I offer you a cigarette?
اجازه می فرمایید من به شما یک نخ سیگار تقدیم کنم؟
to offer one's condolences
تسلیت عرض کردن
to spurn an offer
دعوتی راردکردن
to offer an apology
عذر خواهی کردن
to offer an excuse
پوزش خواستن عذرخواهی کردن
to offer an excuse
بهانه انگیختن
withdraw an offer
پیشنهادی را پس گرفتن
to offer an explanation
توضیح دادن
to offer at any thing
بکاری مبادرت ورزیدن
to offer an excuse
عذر اوردن
to offer an apology
پوزش خواستن
to offer at any thing
دست بکاری زدن
sampling offer
عرضه ازمایشی
offer a sacrifice
قربانی کردن
offer and demand
عرضه و تقاضا
counter offer
عرضه متقابل
firm offer
پیشنهاد قطعی
offer and acceptance
ایجاب و قبول
firm offer
پیشنهاد ثابت
offer an excuse
عذر اوردن
money off offer
فروش با تخفیف
offer curve
منحنی پیشنهاد
offer curve
منحنی قیمت مصرف
offer for sale
پیشنهاد جهت فروش
acceptance of offer
پذیرش پیشنهاد
acceptance of offer
قبولی پیشنهاد
make an offer
ایجاب
counter offer
پیشنهاد متقابل
offer to buy something
حاضر به خرید چیزی شدن
offer round
به همه تعارف کردن
offer one's hand
پیشنهادعروسی دادن
offer one's hand
دست را جلو بردن
lump sum purchase
خرید کلی
lump sum purchase
خرید یکجا
average purchase rate
نرخ متوسط خرید
make a forward purchase
سلف خریدن
purchase price variance
سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
double purchase pulley
غرغرهای که دو طناب خورداشته باشد
It is too expensive for me to buy ( purchase ).
برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
purchase notice agreements
قراردادهای خرید
purchase notice agreements
پیمان خرید
money refund offer
فروش قابل پس دادن
our offer to render a service
حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم
An insincere offer(gesture).
تعارف خشک وخالی
To turn down (reject) an offer.
پیشنهادی را رد کردن
joint product offer
فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
arresting system purchase element
وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
to take a rain check
[ raincheck]
on an offer
[American E]
رد کردن درخواستی و قول دعوت بعدی
Is your price offer ( quotation ) stI'll open ( valid ) ?
آیا پیشنهاد قیمت شما کماکان بقوت خود با قی است ؟
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com