Total search result: 205 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
optical character |
دخشه نوری |
optical character |
کاراکتر نوری |
|
|
Search result with all words |
|
optical character reader |
دخشه خوان نوری |
optical character reader |
کاراکترنوری خوان |
optical character recognition |
تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری |
Other Matches |
|
optical |
مربوط به دیدبانی بصری |
optical |
الات بصری |
optical |
نشانه روی بصری چشمی |
optical |
اتصال بین دو وسیله که امکان انتقال داده به کمک سیگنالهای نوری را فراهم میکند. |
optical |
وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر |
optical |
شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری |
optical |
طرح حرف که توسط خواننده OCR به خوبی قابل خواندن است |
optical |
رسانه ذخیره سازی داده با استفاده از رسانه هایی مثل دیسک نوری و.. |
optical |
قابل تشخیص باشند توسط علامت خوان نوری و وارد کامپیوتر شوند |
optical |
مربوط به یا استفاده از نور |
optical |
و آنها را به حالتی تبدل میکند که کامپیوتر پردازش کند |
optical |
وسیلهای که میتواند نشانه ها یا خط وط به فرم خاص را تشخیص میدهد. |
optical |
اشبعه لیزر و سایر منابع نور برای داده به صورت پاسهای نوری |
optical |
استفاده از کابل نوری |
optical |
وسیلهای که تصویر را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند که قابل ذخیره سازی و نمایش روی کامپیوتر هستند |
optical |
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری |
optical |
خواننده میله نوری |
optical |
دیسکهای نوری |
optical |
نورشناختی |
optical |
وسیله نوری که از بار کد داده را می خواند |
optical |
فرآیندی که اجازه میدهد علامتها یا خط وط خاص |
optical |
سیستم ارتباطی با استفاده از فیبر نوری |
optical |
نوری |
optical |
بصری |
optical sight |
دوربینهای بصری |
optical purity |
درجه خلوص نوری |
optical sight |
وسایل نشانه روی بصری |
optical stability |
پایداری نوری |
optical turbulence |
اشفتگی اپتیکی |
optical lens |
عدسی اپتیکی |
optical scanning |
پیمایش نوری |
optical pyrometry |
تف سنجی نوری |
optical reader |
نور خوان |
optical resolution |
تفکیک نوری |
optical pyrometer |
اذرسنج اپتیکی |
optical resonance |
همنوایی نوری |
optical resonator |
تشدید کننده نوری |
optical scanner |
پوینده نوری |
optical scanner |
پیمایشگر نوری |
optical printer |
چاپگر نوری |
optical memory |
حافظه نوری |
optical antipode |
همپار نوری |
optical axis |
محور اپتیکی |
optical density |
چگالی نوری |
optical disk |
دیسک نوری |
optical fiber |
رشته اپتیکی |
optical fiber |
فیبر نوری |
optical gonimeter |
زاویه یاب نوری |
optical instruments |
الات وابسته به بینایی |
optical isomer |
ایزومر نوری |
optical isomer |
همپار نوری |
optical isomerism |
همپاری نوری |
optical isomerism |
ایزومری نوری |
optical lens |
عدسی نوری |
optical communications |
ارتباطات نوری |
optical maser |
لیزر |
optical activity |
فعالیت نوری |
optical illusions |
خطای باصره |
optical illusions |
خطای ادراکی دیداری |
optical disc |
دیسکنوری |
optical rotation |
چرخش نوری |
optical illusion |
خطای ادراکی دیداری |
optical illusion |
خطای باصره |
optical mark reader |
علامت نوری خوان |
optical mark reader |
نشان خوان نوری |
optical rotatory dispersion |
پاشندگی چرخش نوری |
optical measuring system |
سیستم سنجش نوری |
optical page reader |
صفحه نوری خوان |
optical rotatory power |
قدرت چرخش نوری |
optical recognition device |
دستگاه تشخیص نوری |
optical mark reader |
علامتخوان نوری |
optical disc drive |
درایودیسکنوری |
magneto optical disc |
دیسک نوری که در وسیله ضبط مغناطیسی- نوری به کار می رود |
optical mark reader |
علامت خوان نوری |
optical laser disk |
دیسک لیزری نوری |
magneto optical recording |
رسانه ذخیره سازی که از دیسک نوری استفاده میکند |
eraseble optical disk drive |
دیسک گردان نوری پاک شدنی |
character |
سیرت |
character |
صفت |
character |
عدد صحیح خصوصیت |
character |
دخشه |
character |
نویسه |
character |
مجسم کردن شخصیت |
character |
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود |
character |
صفت اختصاصی |
character |
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود |
character |
علامت |
character |
مونه |
character |
دخشه کاراکتر |
character |
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن |
character |
منش |
character |
خیم |
character |
نهاد سیرت |
character per second |
دخشه در ثانیه |
character per second |
کاراکتر درثانیه |
in character <idiom> |
مثل معمول |
character |
صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی |
character |
حرف |
character |
خط |
character |
رقم |
most significant character |
رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد. |
magnetic character |
کاراکتر مغناطیسی |
magnetic character |
دخشه مغناطیسی |
ionic character |
خصلت یونی |
illigal character |
کاراکتر غیر مجاز |
new line character |
دخشه تعویض سطر |
membership character |
ویژگی عضویت |
nongraphic character |
کاراکتر غیر گرافیکی |
null character |
دخشه پوچ |
null character |
کاراکتر تهی |
numeric character |
دخشه عددی |
numeric character |
کاراکتر عددی |
illigal character |
کاراکتر غیرقانونی |
pad character |
کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی |
oral character |
منش دهانی |
pad character |
حرف اضافی افزوده شده به رشته یا بسته یا فایل تا به اندازه مورد نظر برسد |
receptive character |
منش پذیرا |
reserved character |
کلمه یاعبارتی که به عنوان مشخصه درزبان برنامه سازی به کارمی رود. |
special character |
علامت ویژه کاراکتر مخصوص |
reserved character |
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود |
rub out character |
دخشه پاک کن |
separating character |
دخشه جدا ساز |
sign character |
دخشه علامت نما |
special character |
دخشه |
substitute character |
حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود |
sync character |
کاراکتر همگام |
out of character [OOC] |
دور از منش من |
historic character |
[شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.] |
He has a clean character. |
اخلاقا" آدم سالمی است |
reserved character |
فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود |
special character |
دخشه ویژه |
extended character |
دکمهبازکنندهصفحه |
character correction |
نمایشتغییرات |
character actors |
هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند |
character actor |
هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند |
special character |
ویژه |
character string |
رشته دخشهای |
character pitch |
type elite |
character pitch |
pica |
character pitch |
تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن |
character per inch |
کاراکتر دراینچ |
character per inch |
دخشه در اینچ |
character neurosis |
روان رنجوری منش |
character map |
شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش |
character guidance |
راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی |
character printer |
چاپگرعلامتی |
character printer |
چاپگر کاراکتری |
character sketch |
شمایل |
character set |
دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها |
character set |
مجموعه علائم |
character set |
دخشکان |
character recognition |
تشخیص کاراکتر |
character recognition |
دخشه شناسی |
character reader |
دخشه خوان |
character graphics |
نگاره سازی دخشهای |
character generator |
مولد کاراکتر |
blank character |
دخشه فاصله |
blank character |
کاراکتر جای خالی |
blank character |
کاراکتر تهی |
blank character |
فاصله |
blank character |
دخشه |
bell character |
کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند |
backspace character |
دخشه پسبرد |
anal character |
منش مقعدی |
alphanumeric character |
دخشههای الفبا عددی |
character analysis |
تحلیل منش |
character checking |
تست کاراکتری |
character generator |
دخشه زا |
character fill |
پر کردن کاراکترها |
character disorder |
اختلال منش |
character density |
تراکم کاراکترها |
character density |
تراکم دخشه ها |
character code |
رمز کاراکتر |
character code |
کد کاراکتری |
character code |
رمز دخشهای |
aknowledge character |
کاراکتر مورد قبول |
functional character |
دخشه وفیفه بندی |
erase character |
دخته پاک کن |
erase character |
حرفی که به معنای انجام هیچ کار است |
escape character |
کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر |
escape character |
ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند |
identification character |
علامت مشخصه |
escape character |
حرفی که نشان دهنده کد espace باشد |
escape character |
کاراکتر گریز |
gap character |
دخشه شکاف پر کن |
exploitative character |
منش بهره کش |
global character |
کاراکتر سراسری |
forbidden character |
دخشه ممنوعه |
character printer |
چاپگر دخشهای |
genital character |
منش تناسلی |
graphic character |
دخشه نگارهای |
enquiry character |
کاراکتر پرس و جو |
crc character |
کاراکتر CRC |
character training |
پرورش منش |
character trait |
صفت منشی |
check character |
دخشه مقابلهای |
check character |
علامت مقابلهای |
character template |
مبدل کاراکتری |
check character |
کاراکتر مقابلهای |
coded character |
دخشه رمزی |