Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
out line font
فونت متغیر
out line font
قلم متغیر
Other Matches
font
[حوض غسل تعمید]
font family
خانواده فونت
laser font
فونت لیزری
soft font
فونت نرم
monospaced font
نوشتاری که در آن هر حرف پهنای یکسانی دارد و تنظیم جدولها و ستون ها ساده میشود
soft font
فونت استقراری
default font
فونت پیش فرض یا قراردادی
base font
فونت پیش فرض
type font
خانواده حروف
cartridge font
فونت کارتریج
Symbol font
نوع نوشتار Trve Type در ویندوز که حاوی تمام نشانه ها و حروف یونانی است
base font
فونت پایه
internal font
فونت درونی
built in font
فونت توکار
font da/mover
یک برنامه کمکی است که توسط شرکت اپل تهیه گردیده است و در محیط مکینتاش بکار می رود
font id conflict
اختلال شناسایی فونت
font metric
سنجش فونت
font metric
اندازه گیری فونت
font smoothing
صاف کردن فونت
font smoothing
صاف سازی فونت
font subsitution
جایگزینی فونت
scalable font
روش شرح نوشتار طوری که میتواند حروف با اندازههای مختلف ایجاد کند
screen font
فونت یا قلم صفحه نمایش
script font
فونت چاپی شبیه به دستخط
downloadable font
فونت استقراری
printer font
فونت چاپگر
printer font
قلم چاپگر
downloadable font
فونت قابل استقرار در حافظه
document base font
فونت پایه مدرک
initial base font
فونت پایه اغازی
bit mapped font
فونت شطرنجی
bit mapped font
قلم شطرنجی
automatic font downloading
استقرار خودکار فونت
default numetic font
فونت عددی پیش فرض یاقراردادی
line to line spacing
فاصله سطور
line to line fault
اتصال کوتاه دوقطبی
line to line fault
اتصال کوتاه خط به خط
line to line fault
اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line voltage
ولتاژ بین دو خط
line by line milling
فرز کردن سطر به سطر
line to line voltage
ولتاژ زنجیر شده
line by line analysis
تجزیه سطر به سطر
line by line milling
فرز کردن سطری
line to line fault
تماس خطوط
line up
<idiom>
به صف کردن
all along the line
درامتدادهمه خط
line out
با خط علامت گذاشتن
line up
<idiom>
به درستی میزان کردن
line-up
به ترتیب ایستادن
line-up
ردیف ایستادن تیم
line of d.
حد فاصل
line of d.
مرز
on line
در خط
on line
داخل رده
on line
مورداستعمال
on line
متصل
on line
مستقیم
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
in line
<idiom>
با محدودیت متداول
out of line
<idiom>
ناصحیح
on line
درون خطی
line up
<idiom>
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
line-up
به خط شدن
all along the line
در همه جا
along line
در امتداد خطوط
o o line
خط تقسیم دیدبانی
o o line
خط دیدبانی سپاه
old line
دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
old line
محافظه کار
on line help
کمک مستقیم
on the line
هواپیمای اماده پرواز
down line
بار کردن پایین خطی
down the line
ضربه از کنار زمین
out of line
خارج از خط جبهه
necessary line
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
mean line
خط میان
in line
شمشیر در وضع حمله
along line
در خط
line by line
سطر به سطر
down the line
<idiom>
درآینده
below the line
درامد یا هزینه غیر مترقبه
to come in to line
موافقت کردن
to come in to line
در صف امدن
in line
همراستا
the line
صف
line out
قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
out of line
جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
by-line
کار یاشغل اضافی وزائد
line
محصول
line
لاین
line
رشته
line
طرز
line
حدود رویه
line
خط زدن
line
نسب
line
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line
شعبه
by-line
خط فرعی راه اهن
by-line
خط دوم یافرعی
by line
کار یاشغل اضافی وزائد
by line
خط فرعی راه اهن
by line
خط دوم یافرعی
line
طناب سیم
line
اتصال فیزیکی به ارسال داده
line
لوله منفردی در سیستم سیالات
line
خط انداختن در
line
: خط کشیدن
line
لجام
line
دهنه
line
جاده
line
رسن
line
ریسمان
line
رشته بند
line
ردیف
line
سطر
line
: خط
line
خط دار کردن
line
بخط کردن
line
اراستن
line
جبهه جنگ
line
سیم
line
در سمت
line
صفی در خط
line
خط صف
line
طناب خط
line
خط
line
پوشاندن
line
استرکردن
line
ترازکردن
Are you still on the line?
هنوز پشت تلفن هستی؟
off line
منفصل
off line
غیر متصل
off line
برون خطی
Are you still on the line?
خط را قطع نکردی؟
off line
وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
line up
به خط شدن
line up
به ترتیب ایستادن
line up
ردیف ایستادن تیم
off line
قطع
off line storage
حافظه برون خطی
multipoint line
خط چند نقطهای
multidrop line
پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
multicore line
خط چند رشتهای
line of cerdit
خط اعتبار
neutral line
خط بی اثر
off line operation
عملکرد برون خطی
line of fall
خط فرود گلوله به زمین
line of cerdit
میزان اعتبار
nonswitched line
خط غیر گزینشی
non switched line
خط گزینه نشده
line of fire
خط تیر
line of fire
خط اتش
no fire line
خط منع اتش توپخانه
no fire line
خط منع اتش
night line
ریسمان ماهی گیری شبانه
new line character
دخشه تعویض سطر
mould line
خط حاصل از تلاقی دو سطح
morning line
امتیاز شرطبندی پیش ازمسابقه
marline or line
طناب کوچک دولا
lyman line
خط لیمان
mach line
موج ضربهای ضعیف
lumber's line
خط سینه ناو
lumber's line
خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
lubber's line
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
lubber's line
نشانگر سینه
lubber line
خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
lubber line
خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
line of flux
خط شار
line of approach
مسیر تقرب یا فرود
line of attack
هدف
mooring line
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
mooring line
سیم مهار
mooring line
طناب مهار مین
line of flow
خط جریان
message line
خط مخابره
median line
میانه
line of attack
سینه شمشیرباز
mason's line
ریسمان کار
marriage line
عقدنامه سند ازدواج
marriage line
گواهینامه ازدواج
loop line
دوراهی
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
poverty line
خط فقر
line item
اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
to plough a line
خط یا شیارانداختن
line length
طول سطر
line of contact
خط تماس
line of communications
خطوط ارتباطی زمین
line of communications
خطوط مواصلات
penny a line
پست
penny a line
ارزان
peaked line
خط پاره پاره
penny a line
ارزان نویس بی مایه
percolation line
خط نفوذ
phase line
خط خیز
line integral
انتگرال خطی
possibilities line
خط بودجه
possibilities line
خط امکانات
pitch line
مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com