English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
oxidation state حالت اکسایش
Other Matches
oxidation عمل ترکیب اکسیژن با جسم دیگری
oxidation اکسیده شدن
oxidation ترکیب با اکسیژن
oxidation اکسیداسیون
oxidation اکسایش
anodic oxidation پروسه اکسیداسیون الکترولیتی
oxidation number حالت اکسایش
oxidation film قشر اکسید
oxidation potential پتانسیل اکسایش
oxidation coefficient ضریب اکسید شوندگی
oxidation degree درجه اکسایش
oxidation coefficient ضریب اکسایش
oxidation number عدد اکسایش
electrolytic oxidation process فرایند اکسیداسیون الکترولیتی
oxidation reduction potential پتانسیل اکسایش- کاهش
oxidation reduction indicator شناساگر اکسایش
standard oxidation potential پتانسیل اکسایش استاندارد
oxidation reduction reaction واکنش اکسایش- کاهش
national [state, federal state] <adj.> حکومتی
national [state, federal state] <adj.> دولتی
state- ابهت
state- مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state- ایالت کشوری
state- دولتی
state- وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state- حال
state- سیاسی رسمی وضع
state- افهار کردن وتصریح کردن
state- مقام ورتبه
state- وضعیت چیزی
to keep state خود را گرفتن
to be in a state of f. پیوسته درتغییربودن
two state دو حالتی
to be in a state of a بیم داشتن
what state در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
to be in a state of a هراسان بودن
the state effusion seminal causedby cleanness ofجنابت
corresponding state حالت متنافر
to keep state شان یا مقام خودراحفظ کردن
state- تعیین کردن وقرار دادن
state- وضعیت
state- کشور
state توضیح دادن
state کشور
state ایالت کشوری
state دولتی
state سیاسی رسمی وضع
state کیفیت
state مقام ورتبه
state ابهت
state حالت
state دولت
state جزء به جزء شرح دادن
state افهار داشتن افهارکردن
state تعیین کردن حال
state چگونگی
state دولت استان
state ملت
state جمهوری کشور
state ایالت
state کشوری
state دولتی حالت
state افهار کردن وتصریح کردن
state تعیین کردن وقرار دادن
state مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state- کشوری
state- توضیح دادن
state- ایالت
state- حالت
state- جمهوری کشور
state- ملت
state- دولت استان
state- کیفیت
state- چگونگی
state- تعیین کردن حال
state- جزء به جزء شرح دادن
state- افهار داشتن افهارکردن
state وضعیت
state حال
state وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state- دولتی حالت
state- دولت
state وضعیت چیزی
state planning برنامه ریزی دولتی
state of alert وضعیت هوشیاری
state midicine سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
state hood ایالتی
state hood حالت وشرایط ایالات امریکا
state lamb در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی ندارم که رهگیری انجام دهم و برگردم
state midicine سیستم پزشکی ملی
state of alert وضعیت امادگی
state of alert وضعیت اماده باش یکان
state prison زندان دولتی
state prison زندان ایالتی
state ownership مالکیت دولتی
state of war حالت مخاصمه
state of the realm طبقات اجتماعی یا سیاسی کشور
state of the art جدیدترین تکنولوژی تکنولوژی جدید
state of stress حالت تنش
state of siege حالت محاصره
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
state of purity طهارت
state of grace توفیق
state of grace تائید
state of equilibrium حالت تعادل
state of rest حالت ساکن
state of being cheated مغبونیت
state of being cheated غبن
state property دارائی دولت
state guard ارتش ایالتی
state guard نیروی نظامی ایالتی
state bank بانک دولتی
state bank بانک استان
state attorney نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state aid کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره
state enterprise بنگاه دولتی
state enterprise مالکیت دولتی
sol state حالت سولی
stable state حالت پایا
spin state حالت اسپین
solid state نیمه هادی
state chicken در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
state college دانشکده دولتی
state craft سیاستمداری
state government دولت مرکزی
state function تابع حالت
state flower گل علامت مخصوص هر استان یا کشور
state equation معادله حالتی
state diagram نمودار حالات
state affairs امور مملکتی
state of in her itance ملک یا دارایی قابل توارث
sending state کشور فرستنده
sending state کشور اعزام کننده پرسنل
soild state حالت جامد
state criminals مجرمین سیاسی
state criminals مقصرین سیاسی
solid state حالت جامد
state property اموال عمومی
wait state حالت انتظار
wait state 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
unpolarized state حالت ناقطبیده
unstable state حالت ناپایا
two state variable متغییر دو حالتی
two state jump جهش دو حالتی
two state circuit مدار دو حالتی
two state algebra جبر دو حالتی
transition state حالت گذار
totaliarian state دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
totaliarian state دولت توتالیتر
state table جدول حالات
to state one's opinion افهارعقیده کردن
head of state پادشاه
three state logic : بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
wait state وضعیت انتظار
waiting state وضعیت کامپیوتر که در آن برنامه درخواست ورودی یا سیگنال میکند پیش از ادامه اجرا
quantum state حالت کوانتومی [فیزیک] [شیمی]
belonging to the state <adj.> حکومتی
belonging to the state <adj.> دولتی
lie in state <idiom> بعداز مرگ دیدن جسد
state of mind وضعیتوشرایطدریکلحظه
state of affairs شرایطوموقعیتهایمربوطبهیکنفر
head of state ملکهیارئیسجمهور
State Department وزارت برون مرز
State Department وزارت امور خارجه
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
zero wait state وضعیت یک وسیله
war state دولت نظامی declaration preventivetotal
war state دولت جنگی
three state logic دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
the state of being married احصان
state's evidence گواه جنایی
state's evidence گواه دادگاه جنایی
state's attorney نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state vector بردار حالت
state vector بردار وضعیت
state vector بردار حلات
state university دانشگاه دولتی
state university دانشگاه ایالتی
state to which one belongs دولت متبوعه siege-neutralized-neutral-buffer
state tiger در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
state succession تعویض دولتهابه طور متوالی
state succession توالی دولتها
state stress وضعیت تنش
state socialism سوسیالیسم دولتی
state road شاهراه
stationary state وضعیت سکون
stationary state تعادل درحالت سکون
the outward state فاهر
territory of state قلمرو دولت
supervisor state وضعیت نظارت
supervisor state حالت نظارت
steady state مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
steady state حالت پایا
steady state حالات دائم
steady state حالت ثابت
steady state وضعیت بارشد مداوم
steady state وضعیت پایدار
steady state حالت دائمی
stationary state حالت ایستاده
state religion مذهب رسمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com