English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (5 milliseconds)
English Persian
parting shots تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
Other Matches
parting عزیمت
parting تقسیم تجزیه
parting جداشونده جداسازنده
parting جداشونده
parting جداسازنده
parting تفکیک
parting جدائی
the parting on the right فرق سر به راست
parting of the ways جایی که باید یکی از چندچیزرابرگزید
parting [British E] فرق سر [مدل مو]
parting shot تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
the parting on the left فرق سر به چپ
the parting in the middle فرق وسط
parting salute سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
parting of two roads سه راه
gold parting تصفیه طلا
parting injuncyions دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
parting of metals تجزیه فلزات
parting of the ways جای جدا شدن چندراه
Left parting جداشونده چپ
die parting line درز حدیده
shots شوت
shots منظره فیلمبرداری شده
shots اسم مفعول shoot
shots ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم
shots جوانه زده
shots اصابت کرده
shots رهاشده
shots عکس
shots فرصت ضربت توپ بازی
shots یک گیلاس مشروب
shots جرعه
shots تزریق
shots رسایی پرتابه
shots ساچمه
shots تیر
shots گلوله
shots تیراندازی تیرانداز ماهر
shots پرتاب وزنه گلوله سربی
shots ضربه
shots گلوله تیراندازی شده
shots تیراندازی شده تیرخورده
shots تیرپرتاب شده
shots برد
shots امپول
shots یک طول زنجیر لنگر
shots تیرزدن
big shots شخص مهم
big shots ادم کله گنده
pot-shots تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
call the shots <idiom> سفارش دادن
to call the shots [to be the king of the castle] <idiom> پاسخگو بودن
to take a pot shot [pot shots] at somebody [something] به کسی [چیزی] مثل دیوانه ها تیر اندازی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com