Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (7 milliseconds)
English
Persian
permanent hardness
سختی دائمی
Search result with all words
permanent hardness of water
سختی دایم اب
Other Matches
hardness
شکنندگی
hardness
شدت
hardness
اشکال سفتی
hardness
سختی
hardness
دشواری
water hardness
[میزان املاح موجود در آب]
hardness tester
ازمایش کننده یا تستر سختی
brinell hardness
سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
hardness test
ازمایش سختی
abrasive hardness
درجه سایش پذیری
abrasion hardness
درجه سایش پذیری
file hardness
زبری سوهان
impact hardness
سختی برخورد
water hardness
درجه سختی آب
rebound hardness
سختی جهشی
scleroscope hardness
دستگاه سختی سنج
hardness of water
سختی اب
strain hardness
سختی درجه
strain hardness
سختی کشی
scratch hardness
درجه سختی خراش
temporary hardness
سختی موقت
thrust hardness
درجه سختی فشاری
carbonet hardness
درجه سختی آب و عاملی جهت تعیین رنگرزی بهتر
red hardness
سختی گرم سرخ
brinell hardness number
ضریب سختی برینل
hardness testing machine
دستگاه ازمایش سختی
brinell hardness test
طریقه اندازه گیری سختی برینل
rebound hardness test
ازمایش سختی جهشی
rockwell hardness test
ازمایش سختی راک ول
scratch hardness tester
ازمایشگر سختی خراش
vickers hardness test
ازمایش سختی ویکرز
drop hardness test
ازمایش سختی سقوطی
brinell ball hardness test
ازمایش فشار گلوله برینل
vicker's diamond hardness tester
دستگاه ازمایش تعیین سختی فلزات
permanent way
مسیر ثابت
permanent way
مسیر دائمی
permanent
پایا
permanent
ابدی
permanent
پایدار ماندنی
permanent
دایمی
permanent
همیشگی
permanent
دائمی
permanent
سیر دائمی
permanent
ثابت
permanent
دائمی ماندنی
permanent
تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
permanent
فایلی روی دیسک سخت
permanent
حافظه کامپیوتر که حتی وقتی که برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
permanent
رسانه ذخیره سازی که حتی وقتی برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
permanent
خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
permanent
پایدار
permanent
فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
permanent
دائم
permanent
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
permanent saving
پس انداز دائمی
permanent rank
رتبه دایمی
permanent rank
درجه دایمی
permanent prohibition
حرمت ابدی
permanent party
جمعی دایمی یکان
permanent party
پرسنل دایمی
permanent oppropriation
سیستم اماددایمی یا خودکار
permanent oppropriation
تدارک دایمی
permanent oppointment
اختصاص دایمی به یک یکان
permanent oppointment
ماموریت دایمی
permanent set
حالت ثابت فلزپس از انکه کارکرده و فشاردیده است
permanent shuttering
قالب ثابت
permanent color
رنگ دائمی
permanent color
رنگ با ثبات زیاد
permanent tooth
دندان دائمی
permanent structures
به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
permanent structures
ساختمانهای دائمی
permanent store
انباره دائمی
permanent wave
فرششماهه
permanent storage
حافظه دائمی
permanent storage
انبارش دائمی
permanent mold
قرار می گیرند
permanent bar
حرمت ابدی
permanent storage
انباره دائمی
permanent flow
بده پایدار
permanent flow
بده دایمی
permanent flow
ابدهی دایمی
permanent fault
عیب دائمی
permanent error
خطای ماندنی
permanent error
خطای دائمی
permanent emplacement
موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
permanent emplacement
استقرار دایمی
permanent divorce
طلاق بائن
permanent deligate
نماینده دایمی
permanent deformation
تغییر شکل پایا
permanent deformation
تغییر شکل دایمی
permanent consumption
مصرف دائمی
permanent flow
بده همیشگی
permanent bar
حرمت موبد
permanent flow
بده پایا
permanent flow
ابدهی پایا
permanent income
درامد دائمی
permanent mold
قالبهائیکه متوالیا" مورداستفاده
permanent marriage
نکاح دائم
permanent insanity
جنون دائم
permanent magnet
اهنربای دائمی
permanent magnet
اهنربای همیشگی
permanent magnet
اهنربای دائم
permanent magnet
مغناطیس پایدار
permanent load
بار دائمی
permanent insane
مجنون دائمی
He has a good permanent job.
شغل ثابت خوبی دارد
permanent income hypothesis
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
permanent residence permit
جواز اقامت دائمی
permanent change of station
تغییر مکان دایمی
permanent mold casting
ریجه
permanent income hypothesis
فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
permanent magnet steel
فولاد اهنربای دائمی
permanent change of station
تغییر محل دایمی یکان انتقال دایم
permanent magnet dynamic
بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
permanent magnet focusing
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
permanent water level
تراز پیوسته اب
permanent income hypothesis
مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
permanent duty station
محل خدمت دایمی
permanent magnet centering
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
permanent duty station
پادگان دایمی
permanent court of international arbitra
دیوان دایمی داوری بین المللی
permanent magnet moving coil instrument
سنجه ارسنوال
semi-permanent hair color
[American]
رنگ مو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com