English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (6 milliseconds)
English Persian
permanent hardness سختی دائمی
Search result with all words
permanent hardness of water سختی دایم اب
Other Matches
hardness شکنندگی
hardness شدت
hardness اشکال سفتی
hardness سختی
hardness دشواری
water hardness [میزان املاح موجود در آب]
hardness tester ازمایش کننده یا تستر سختی
brinell hardness سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
hardness test ازمایش سختی
abrasive hardness درجه سایش پذیری
abrasion hardness درجه سایش پذیری
file hardness زبری سوهان
impact hardness سختی برخورد
water hardness درجه سختی آب
rebound hardness سختی جهشی
scleroscope hardness دستگاه سختی سنج
hardness of water سختی اب
strain hardness سختی درجه
strain hardness سختی کشی
scratch hardness درجه سختی خراش
temporary hardness سختی موقت
thrust hardness درجه سختی فشاری
carbonet hardness درجه سختی آب و عاملی جهت تعیین رنگرزی بهتر
red hardness سختی گرم سرخ
brinell hardness number ضریب سختی برینل
hardness testing machine دستگاه ازمایش سختی
brinell hardness test طریقه اندازه گیری سختی برینل
rebound hardness test ازمایش سختی جهشی
rockwell hardness test ازمایش سختی راک ول
scratch hardness tester ازمایشگر سختی خراش
vickers hardness test ازمایش سختی ویکرز
drop hardness test ازمایش سختی سقوطی
brinell ball hardness test ازمایش فشار گلوله برینل
vicker's diamond hardness tester دستگاه ازمایش تعیین سختی فلزات
permanent way مسیر ثابت
permanent way مسیر دائمی
permanent پایا
permanent ابدی
permanent پایدار ماندنی
permanent دایمی
permanent همیشگی
permanent دائمی
permanent سیر دائمی
permanent ثابت
permanent دائمی ماندنی
permanent تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
permanent فایلی روی دیسک سخت
permanent حافظه کامپیوتر که حتی وقتی که برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
permanent رسانه ذخیره سازی که حتی وقتی برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
permanent خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
permanent پایدار
permanent فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
permanent دائم
permanent آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
permanent saving پس انداز دائمی
permanent rank رتبه دایمی
permanent rank درجه دایمی
permanent prohibition حرمت ابدی
permanent party جمعی دایمی یکان
permanent party پرسنل دایمی
permanent oppropriation سیستم اماددایمی یا خودکار
permanent oppropriation تدارک دایمی
permanent oppointment اختصاص دایمی به یک یکان
permanent oppointment ماموریت دایمی
permanent set حالت ثابت فلزپس از انکه کارکرده و فشاردیده است
permanent shuttering قالب ثابت
permanent color رنگ دائمی
permanent color رنگ با ثبات زیاد
permanent tooth دندان دائمی
permanent structures به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
permanent structures ساختمانهای دائمی
permanent store انباره دائمی
permanent wave فرششماهه
permanent storage حافظه دائمی
permanent storage انبارش دائمی
permanent mold قرار می گیرند
permanent bar حرمت ابدی
permanent storage انباره دائمی
permanent flow بده پایدار
permanent flow بده دایمی
permanent flow ابدهی دایمی
permanent fault عیب دائمی
permanent error خطای ماندنی
permanent error خطای دائمی
permanent emplacement موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
permanent emplacement استقرار دایمی
permanent divorce طلاق بائن
permanent deligate نماینده دایمی
permanent deformation تغییر شکل پایا
permanent deformation تغییر شکل دایمی
permanent consumption مصرف دائمی
permanent flow بده همیشگی
permanent bar حرمت موبد
permanent flow بده پایا
permanent flow ابدهی پایا
permanent income درامد دائمی
permanent mold قالبهائیکه متوالیا" مورداستفاده
permanent marriage نکاح دائم
permanent insanity جنون دائم
permanent magnet اهنربای دائمی
permanent magnet اهنربای همیشگی
permanent magnet اهنربای دائم
permanent magnet مغناطیس پایدار
permanent load بار دائمی
permanent insane مجنون دائمی
He has a good permanent job. شغل ثابت خوبی دارد
permanent income hypothesis این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
permanent residence permit جواز اقامت دائمی
permanent change of station تغییر مکان دایمی
permanent mold casting ریجه
permanent income hypothesis فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
permanent magnet steel فولاد اهنربای دائمی
permanent change of station تغییر محل دایمی یکان انتقال دایم
permanent magnet dynamic بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
permanent magnet focusing تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
permanent water level تراز پیوسته اب
permanent income hypothesis مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
permanent duty station محل خدمت دایمی
permanent magnet centering تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
permanent duty station پادگان دایمی
permanent court of international arbitra دیوان دایمی داوری بین المللی
permanent magnet moving coil instrument سنجه ارسنوال
semi-permanent hair color [American] رنگ مو
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com