English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (7 milliseconds)
English Persian
petrol bomb نوعیبمببنزینی
Other Matches
petrol بنزین گیری کردن
petrol نفت
petrol بنزین
petrol can باک بنزین
petrol gage دستگاه اندازه گیری بنزین
petrol pipe لوله بنزین
petrol pump تلمبه بنزین
I've run out of petrol. بنزین تمام کردم.
unleaded petrol بنزین بدون سرب
petrol pump پمپ بنزین
petrol filter صافی بنزین
petrol engine موتور بنزینی
petrol motor موتور بنزینی
petrol tank مخزن بنزین
petrol container فرف بنزین
high grade petrol بنزین سوپر
Where is the neareset petrol station? نزدیکترین پمپ بنزین کجاست؟
petrol feed pump پمپ تغذیه بنزین
They were falling over one another to get petrol(gasoline). برای خرید بنزین سرودست می شکستند
petrol pump hose شلنگپمپبنزین
petrol tank cap درباکبنزین
premium grade petrol بنزین سوپر
petrol injection motor موتور تزریق بنزینی
petrol injection pump پمپ تزریق بنزین
This car is heavy on petrol ( gas ) . این اتوموبیل مصرف بنزینش زیاد است
A-bomb بمب اتمی
A-bomb با بمب اتمی حمله کردن
A-bomb بمباران اتمی کردن
H-bomb بمب هیدروژنی
bomb out شروع شیرجه از هواپیما
bomb نارنجک
bomb زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bomb خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bomb یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bomb تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb غیر رسمی از بین رفتن
bomb بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bomb شکست فاحش
bomb بن بست
bomb مخزن
bomb بمباران کردن
bomb بمب
bomb شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
fusion bomb بمب ذوب کننده
gas bomb بمب گازی
para bomb بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
para bomb بمب چتردار
glide bomb بمب یا موشک لغزنده در هوا بمب لغزنده
leaflet bomb بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
hung bomb بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
incendiary bomb بمب اتش زا
roadside bomb بمب دست ساز
bomb factory مکانغیرقانونیساختبمب
bomb scare اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
time bomb بمب ساعتی
plastic bomb بمب خمیری
plastic bomb بمب پلاستیکی
neutron bomb بمب نوترونی
letter-bomb بمب نامهای
car bomb بمبیکهداخلیا زیر ماشینجاسازیکردهباشند
parcel bomb بمبیکهدرونبستهایجاسازیشدهوبهمحضبازشدندربستهمنفجرمیشود
wooden bomb بمب سالم و بادوام
fusion bomb بمب فوزیونی
bomb disposal از کار انداختن بمب
cluster bomb لوستر چندشاخه شمش
cluster bomb قالب
cluster bomb کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bomb یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster bomb تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bomb کلاستر
cluster bomb مین خوشهای
bomb disposal تخریب بمب
cluster bomb خوشه
cluster bomb دسته
cluster bomb گروه
cluster bomb سنبله دسته کردن
cluster bomb جمع کردن خوشه کردن
cluster bomb اویز چند شاخه
cluster bomb خوشه مین خوشهای
atom bomb بمب اتمی
hydrogen bomb بمب ترکیبی اتمی
depth bomb بمب عمل کننده در زیر اب
depth bomb بمب زیرابی
fire bomb بمب اتش افروزبنزینی
hydrogen bomb بمب هیدروژنی
bomb reconnaissance شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
bomb proof پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
bomb proof ضد بمب
fission bomb بمب اتمی
fission bomb بمب هستهای
bomb cemetery محل تجمع بمبهای فاسد
bomb cemetery محل تخریب بمبهای عمل نکرده
fission bomb بمب شکافت
an incendiary bomb بمب اتش زا یا اتش انگیز
fire bomb بمب اتش زا
bomb release point نقطه رهایی بمب
To burst ( exploded) a bomb. بمب ترکاندن
bomb sighting system سیستم نشانه روی بمب سیستم هدف گیری بمب
bomb release line خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
bomb release line خط رهایی بمب
bomb impact plot بردن محل اصابت بمب روی نقشه
bomb damage assessment تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
bomb alarm system سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
smoke bomb discharger تخلیهبمبدوددار
final bomb release line اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com