English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (5 milliseconds)
English Persian
pier mount پایه نصب ستونهای ساختمانی
pier mount پایه نصب
Other Matches
pier موج کش
pier اسکله ستون
pier کرپی
pier شمع
pier پایه
pier پایه نصب ستونهای ساختمانی
pier ستون
pier جرز
pier اسکله
pier موج شکن
pier پایه پل
pier لنگرگاه
pier پایه و سطحی
sea pier سد دریایی
pier table میز زیر ایینه قدی
pier glass ایینه قدی
pier foundation اساس پی
the pier of a bridge پایه پل
pier foundation شالوده پی
pier cap دال بتنی که روی ستون بنا میشود
bridge pier پایه پل
downstream pier nosing پس دماغه
mount نصب کردن
to mount somebody با کسی مقاربت جنسی کردن [اصطلاح رکیک] [اصطلاح روزمره]
mount عمل درج دیسک در دیسک درایو یا آگاه کردن سیستم عامل که دیسک درایو آماده استفاده است
mount بالغ شدن بر
mount :کوه
mount مقوای عکس
mount صعود ترفیع
mount صعودکردن
mount سوارشدن
mount سوار کردن
mount زیادشدن
mount بلند شدن
mount تپه
mount سوار شدن بر
mount پایه قاب عکس
mount مرکوب
mount تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
mount پایه
mount ثابت کردن نصب کردن قرار دادن
mount محکم کردن
mount شروع حرکت روی وسیله ژیمناستیک
mount اسب مسابقه با سوارکار مانت
mount سوار شدن قله برامدگی
mount :بالارفتن
mount پایه نصب
mount مقر
mount قنداق سوار کردن بر پا کردن
mount سکو
horseshoe mount پایهنعلیشکل
bayonet mount سنجاقیکهبراینصبقسمتهایمختلفبکارمیرود
slide mount شیشهرویاسلاید
skate mount رینگ و پایه مسلسل
lens mount دهانهلنز
skate mount پایه دوار مسلسل روی خودرو
quadrant mount پایه دستگاه تراز توپ
quadrant mount مقر تراز ربعی توپ
artillery mount سکوی توپخانه
guard mount مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
engine mount پایه موتور
artillery mount سکوی نصب
artillery mount قنداق توپخانه
surface mount technology روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com