English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
pitcher's plate صفحهاتصال
Other Matches
pitcher افتابه
The pitcher goes so often to the well that it is b. <proverb> دلوى که به چاه فرو مى رود ,زمانى رسد که بالاخره بشکند.
pitcher پرتاب کنندهء توپ
pitcher پارچ
pitcher کوزه
pitcher's mound پشتهاتصال
While there is water in the pitcher we wander thir. <proverb> آب در کوزه و ما تشنه لبان مى گردیم .
plate نعل اسب
plate پلیت
plate ورقه اهن
plate لوحه
plate شیشه
plate تسمه
a plate یک بشقاب
Could we have a plate please? ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
plate کلیشه
L-plate تحتتعلیم
x plate صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
plate ورقه تنکه
plate صفحه
plate : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate بقدر یک بشقاب
plate لوحه روکش
plate لوح
plate پلاک
plate :بشقاب
plate قاب
plate صفحه فلزی ورقه
plate روکش کردن
plate متورق کردن
plate اندودن
plate روپوش دادن
plate زره پوش کردن
plate اب دادن
plate زره
plate ورقه
plate صفحه اند
plate پلاکهای توضیحات دستگاهها
plate roll غستگاه نورد صفحه
plate valve سوپاپ بشقابکی
plate rack جایی که بشقاب هامی گذارندخشک شود
plate strap تسمه صفحه
plate spring فنر بشقابکی
plate shears قیچی ورق بر
plate rectifier یکسوساز صفحه
plate rectifier یکسوسازاندی
plate rheostat رئوستای صفحهای
pole plate حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
positive plate صفحه مثبت
silver plate بانقره اندودن
silver plate فرف نقره
silver plate اب نقره
silver plate نقره اندود
shielded plate صفحه محافظ
screw=plate حدیده
screw plate حدیده
screw plate مفتول کش
rating plate پلاک قدرت
rating plate پلاک مشخصات
rating plate صفحه مشخصات
plate pulsing ضربه گری صفحه اند
plate puller انبر صفحه باتری
plate circuit مدار صفحه اند
plate capacitor خازن صفحهای
plate basket سبد قاشق و چنگال
pattern plate صفحه مدل
nickel plate اب نیکل دادن گالوانیکی
negative plate صفحه منفی
shamrock plate plate union eyed three
mica plate ورق میکا
licence plate پلاک اتومبیل
kicking plate ورق پاخور
plate clutch کلاج صفحهای
plate clutch کلاج دیسکی
plate condenser خازن صفحهای
plate proof نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
plate press پرس صفحه باتری
plate point نقطه پلیت
plate mill غستگاه نورد صفحه
plate mill دستگاه فرز غلطکی
plate mark طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
plate mark انگ
plate mark نشان عیار
plate layer متصدی تعمیر خط اهن
plate girder تیر ساخته شده از تسمه
iron plate ورق اهنی
sole plate بالشتک
slide plate صفحهلغزان
sill plate صفحهپایه
side plate پیشدستی
salad plate بشقابسالادخوری
reel plate صفحهقرقرهای
pressure plate صفحهنگهدار
plate grid صفحهمشبک
tally plate برچسب تست
pad plate صفحهلایی
needle plate صفحهسوزنی
specification plate صفحهاختصاصی
splash plate صفحهآبپاش
paper plate بشقاب کاغذی
finger-plate ورق دست خور
crown-plate بالشتک
There is a plate missing. یک بشقاب کم است.
Could we have a plate for the child? آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
The plate is chipped. لبه بشقاب پریده است
warning plate صفحههشدار
warming plate صفحهگرم کننده
top plate صفحهبالایی
strike plate صفحهتوپی
mounting plate صفحهپایه
home plate صفحهبازی
wall plate زیرسری
union plate صفحه چند چشمی
tin plate حلبی
tie plate بالشتک ریل
theoretical plate بشقابک نظری
tally plate برچسب ازمایش
surface plate تراز فلزی یا اهنی
surface plate تراز
stencil plate الگوی نقشه برداری
spring plate صفحه فنری
water plate بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
wobble plate صفحه جنبان
foot plate صفحه پایه
escutcheon plate صفحهروقفلی
double plate صفحهیدوبله
dinner plate بشقابپلوخوری
armoured plate ورقهزرهی
absorbing plate صفحه جاذب
license plate پلاک
license plate نمرهی اتومبیل
book plate برچسب کتاب
wobble plate دیسکی که بصورت لولایی یاصلب به عنوان مکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب شده است
sole plate کف پنجره
chrome plate روکش کردن با کروم
bottom plate صفحه مبنا
bolster plate صفحه برای مهار کردن
boiler plate سطح یخزده و سفت برف
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
bed plate پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
bed plate صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
bearing plate صفحه تکیه گاه
bearing plate صفحه اتکاء
battery plate صفحه باتری
base plate صفحه زیر ستون
base plate صفحه پای ستون
breast plate زره سینه
breast plate سینه بند اسب
chain plate صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
centre plate keel drop
cap plate سرستون
cadminum plate ابکاری کادمیومی کردن
butt plate صفحه فلزی روی ته قنداق تفنگ
butt plate صفحه ته قنداق تفنگ
butt plate صفحه کف قنداق
buckled plate صفحه تاشده
buckled plate صفحه دولا شده
number plate پلاک شماره
bridge plate پل بین سکوی بارگیری وخودرو
baffle plate موج گیر
baffle plate سپر
anchor plate سپر
active plate صفحه موثر
accumulator plate صفحه اکومولاتور
hot-plate اجاق برقی
hot-plate صفحه داغ
hot-plate چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
hot plate اجاق برقی
hot plate صفحه داغ
hot plate چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
plate glass شیشه سنگ شیشه تختهای
plate glass شیشه لوحی
anchorage plate صفحه مهاری
angle plate صفحه زاویه دار
backing plate صفحه تقویتی در هنگام تعمیرورقههای فلزی
back plate صفحه متحرکی که سیلندرچرخ و کفشکها روی ان سوار میشوند
armor plate ورق زرهی
armor plate زره دار کردن پوشاندن بازره
armor plate حفاظ یا پوشش زرهی
armor plate زره
arched plate صفحه قوس دار
plate voltage ولتاژ اندی
plate supply تغذیه صفحه
plate saturation اشباع اند
plate current جریان صفحه اند
number plate پلاک علائم مشخصه
intermediate plate صفحه میانی
fashion plate ادم شیک پوش
fashion plate شکل یا عکس ژونال مد
fascia plate تابلوی مقابل دریک وسیله
face plate صفحه گیره
end plate صفحه انتهایی
drip plate صفحه چکانش
drip plate صفحه قطران
draw plate اهن کشش
draw plate صفحه حدیده کن
finger plate قطعهای ازفلزیاچینی یاشیشه که بالاوپایین دسته درمیگذارندکه از
faure plate صفحه باتری خمیری
pasted plate صفحه باتری خمیری
image plate الکترود تصویر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com