Dictiornary-Farsi | plain grinder | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 116 (7 milliseconds)

English	Persian
plain grinder	دستگاه چرخ سمباده مدور


Other Matches

grinder	اسیا
grinder	میدان مشق و تمرین صف جمع
grinder	چرخ سمباده دستگاه سوپاپ تراش
grinder	لله
grinder	تیز کن
grinder	سنگ رویی اسیاب
grinder	دندان اسیاب
grinder	دستگاه سنگ سمباده
grinder	چرخ سمباده
angle grinder	پرداخت کننده زاویهای
automatic grinder	چرخ سمباده خودکار
knife grinder	تیزگر
centerless grinder	دستگاه سنگ نامتمرکز
column grinder	دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
contour grinder	دستگاه سنگ پروفیل
cross grinder	شاه تیر افقی
cylinderical grinder	دستگاه چاقو تیزکنی مدور
gear grinder	ماشین پرداخت چرخ دنده
knife grinder	چاقوتیزکن
organ-grinder	نوازنده سیار ارگ دستی
organ grinder	نوازنده سیار ارگ دستی
coffee grinder	حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
abrasive belt grinder	دستگاه سنگ سمباده نواری
bevel gear grinder	دستگاه سنگ چرخ دندانه مخروطی
abrasive belt grinder	سنگ سمباده نواری
planing iron grinder	دستگاه تیزکننده تیغه رنده
swing frame grinder	دستگاه سنگ زنی نوسان دار
valve seat grinder	دستگاه پرداخت نشیمنگاه سوپاپ
meat grinder [American]	چرخ گوشت [غذا و آشپزخانه]
plain	میدان یا محوطه جنگ
plain	دشت
plain	شکوه کردن
plain	شکوه
plain	بدقیافه
plain	پهن
plain	مسطح
plain	دشت هامون
plain	جلگه
plain	ساده
plain	اشکار
plain	هموار
plain	صاف برابر
plain	واضح
plain	لباس غیرنظامی
plain	رک وساده
plain	تخت
plain	ساده پوست کنده
plain	میدان
plain	غیر رسمی جلگه
plain paper	کاغذ ساده
plain vertical	سطح افق
plain text	متن واضح و اشکار
plain hearted	بی تزویر
plain text	متن کشف
plain paper	کاغذ بی نقش
plain spoken	رک گو
plain spoken	بی پرده
plain spoken	یر راست
plain spoken	رک
plain rib	تیغه ساده
plain vertical	خط افق
plain weave	بافت ساده
plain weave	بافت حصیری
plain design	طرح بدون نقش و نگاره
plain design	طرح کف ساده
as plain as a pikestaff <idiom>	مثل شیربرنج [قیافه]
plain text	پیام کشف
plain flour	آردخالص
plain chocolate	شکلاتخالص
plain pole	پایهمسطح
outwash plain	آبشستهشدهبینمک
abyssal plain	جلگهژرف
strand plain	کران دشت
plain weave	پارچه ساده بافت
plain weave	بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
plain hearted	ساده دل
plain sailing	پیشرفت بدون مانع
plain bearing	یاتاقان ساچمهای
plain bearing	یاتاقان تخت
in plain english	پوست کنده
in plain english	به انگلیسی ساده
flood plain	دشت سیلابی
plain washer	واشر تخت
flat plain	دشت هموار
plain-clothes	غیر نظامی پوش
plain speaking	رک گویی
plain clothes	ساده پوش
plain clothes	غیر نظامی پوش
plain-clothes	ساده پوش
plain component	متن یا قسمت کشف یک پیام رمز
plain concrete	بتن معمولی
plain concrete	بتن بدون ارماتور
plain flap	فلپی که لایه فراربال را تشکیل میدهد
plain flap	فلپ ساده
plain dress	لباس غیر نظامی
plain dealing	بیرپا
plain dealing	درست
plain dealing	معامله راست حسینی راست باز
plain dealing	سودای درست
plain dealing	بازی
plain concrete	بتن غیرمسلح
plain dealing	راست
plain coordinates	مختصات مسطحه
plain coordinates	مختصات افقی
plain milling cutter	دستگاه فرز غلطکی
regular weave [plain]	بافت معمولی و ساده
plain carbon steel	فولاد کربن غیرالیاژی
plain clothes man	کاراگاه یا ماموردیگرشهربانی که لباس غیرنظامی می پوشد
balanced plain weave	بافت ساده یک رو یک زیر
balanced plain weave	گلیم باف فرش
plain gypsum lath	[توفان سنگ و گچ مسطح]
In simple (plain) English.	به انگلیسی ساده
Plain food (dress).	غذا ( لباس ) ساده
This is plain highway robbery .	این که اسمش لخت کردن است ( پول زیادی گرفتن )
plain carbon tool steel	فولاد ابزار غیرالیاژی