English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (7 milliseconds)
English Persian
planning programming budgetting system
planning programming budgetting نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
Other Matches
programming برنامه نویسی
planning نقشه کشی
planning طراحی
planning زمینه سازی
planning طرحریزی طرح نقشه
planning سازماندهی نحوه انجام کاری
planning طرح ریزی
planning <adj.> برنامه ریزی
programming برنامه ریزی
overall planning برنامه ریزی کلی
programming برنامه نویسی کامپیوتر
programming قوانینی که برنامه باید به آنها تبدیل شود تا کد سازگار ایجاد شود
programming نرم افزاری که به کاربر امکان نوشتن مجموعه دستورات مشخص برای کاری را میدهد که بعداگ به قالبی ترجمه میشود که توسط کامپیوتر قابل فهم است
programming نوشتن داده در وسیله PROM
programming نوشتن برنامه برای کمپیوترها
programming GOLORP
planning cycle دوره برنامه ریزی
planning directive دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
planning factor معیارهای طرح ریزی عوامل طرح ریزی
planning guidance راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده
planning horizon افق برنامه ریزی
planning horizon مدت برنامه ریزی
planning model الگوی برنامه ریزی
planning organization سازمان برنامه
planning principles اصول برنامه ریزی
population planning برنامه ریزی جمعیت
planning system نظام برنامه ریزی
planning staff ستاد طرح ریزی کننده
planning comission هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
optimum programming برنامه نویسی بهینه
mathematical programming برنامه نویسی ریاضی
modular programming برنامه نویسی پیمانهای
modular programming برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
multi programming سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
national planning برنامه ریزی ملی
non numeric programming برنامه ریزی غیر عددی
nonlinear programming برنامه ریزی غیر خطی
optimal planning برنامه ریزی بهینه
optimal planning برنامه ریزی مطلوب
optimm programming برنامه نویسی بهینه
manpower planning برنامه ریزی نیروی انسانی
production planning برنامه ریزی تولید
regional planning برنامه ریزی منطقهای
rural planning برنامه ریزی روستائی
sectoral planning برنامه ریزی بخشی
social planning برنامه ریزی اجتماعی
spatial planning امایش سرزمین
state planning برنامه ریزی دولتی
structured programming برنامه نویسی ساخت یافته
structured programming برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
symbolic programming برنامه نویسی سمبلیک
system planning طرح ریزی سیستم
system programming برنامه نویسی سیستم
systems programming برنامه نویسی سیستم
quantitative programming برنامه ریزی کمی
quadratic programming تابع هدف درجه دوم است
product planning برنامه ریزی محصولات
programming aids ادوات برنامه نویسی
programming aids کمک برنامه نویسی
programming language زبان برنامه نویسی
programming librarian بایگان برنامه نویسی
programming linguistics زبان شناسی برنامه نویسی
programming methods روشهای برنامه ریزی
programming specification مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی
programming statement حکم برنامه نویسی
programming team تیم برنامه نویسی
project planning نقشه کشی ساختمان
quadratic programming برنامه ریزی غیرخطی
top down programming برنامه سازی از بالا به پایین
computer programming برنامه نویسی کامپیوتری
dynamic programming برنامه سازی پویا
economic planning برنامه ریزی اقتصادی
educational planning برنامه ریزی اموزشی
automatic programming برنامه نویسی اتوماتیک
elegant programming نوشتن برنامه ساخت یافته با استفاده از کمترین تعداد دستور است
central planning برنامه ریزی مرکزی
financial planning برنامه ریزی مالی
centeralized planning برنامه ریزی متمرکز
fire planning طرح ریزی اتش
fire planning طرح ریزی کردن اتش
centralized planning برنامه ریزی متمرکز
dynamic programming برنامه ریزی پویا
discrete programming برنامه سازی گسسته
concurrent programming برنامه نویسی همزمان
consolidated planning برنامه ریزی تلفیقی
conventional programming برنامه نویسی قراردادی
conversational programming برنامه سازی محاورهای
corporate planning برنامه ریزی شرکت
decentralized planning برنامه ریزی غیر متمرکز
defensive programming برنامه نویسی تدافعی
development planning برنامه ریزی توسعه
directive planning برنامه ریزی هدایت شده
comprehensive planning برنامه ریزی جامع
functional programming برنامه نویسی تابعی
generalized planning برنامه ریزی تعمیم یافته
goal programming برنامه ریزی ارمانی
dynamic programming برنامه نویسی پویا
logic programming برنامه نویسی منطقی
application programming برنامه نویسی کاربردی
agricultural planning برنامه ریزی کشاورزی
adhoc planning برنامه ریزی روزمره
family planning تنظیم خانواده
family planning برنامه ریزی خانواده
planning permission اجازه عمران و ابادی اراضی
town planning شهرسازی
linear programming برنامه نویسی خطی
linear programming برنامه ریزی خطی
integer programming برنامه سازی صحیح
career planning طرح ریزی مشاغل
bottom up programming ترکیب دستورات سطح پایین به دستور سطح بالا
imperative planning برنامه ریزی اجباری
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
interactive programming برنامه سازی فعل و انفعالی
career planning طرح ریزی تهیه تخصصهای نظامی
linear programming برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
integer programming برنامه ریزی عدد صحیح
short run planning برنامه ریزی کوتاه مدت
basic planning guide راهنمای اولیه طرح ریزی
certificate in computer programming CCP
turning programming language زبان برنامه نویسی تورینگ
production resource planning برنامه ریزی منابع تولید
material requirements planning برنامه ریزی نیازمندیهای کالا
materials requirements planning برنامه ریزی مواد مورد نیاز
medium term planning برنامه ریزی میان مدت
military planning process مراحل طرح ریزی نظامی
long run planning برنامه ریزی بلند مدت
inter sectoral planning برنامه ریزی بین بخشی
multi level planning برنامه ریزی چند سطحی
object language programming برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص
object oriented programming برنامه نویسی مقصود گرا
ego loss programming تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
production planning and control برنامه ریزی و کنترل تولید
central planning team تیم طرح ریزی مرکزی
financial planning system سیستم برنامه ریزی مالی
family planning programs برنامههای تنظیم خانواده
mail application programming interface مجموعه استانداردها
low level programming language زبان برنامه نویسی سطح پایین
object oriented programming language زبان برنامه نویسی موضوعی
high level programming language زبان برنامه نویسی سطح بالا
mail application programming interface که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
input output programming system سیستم برنامه سازی ورودی- خروجی
special purpose programming language زبان برنامه نویسی تک منظوره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com